جایگاه آقازادهها و تاجران در انتخابات افغانستان
سالها است که در ایران اصطلاح "آقازادگان" جز واژهنامهی رایج روزنامهنگاری شده و به معنای فرزندانیست که به واسطهی قدرت و رسوخ پدر به جاه و جلال رسیدهاند.
در جمهوری اسلامی ایران فرزندان برخی از آیتاللهها و بعضی مقامهایی که در پستهای کلیدی حکومت و سیاستهای آن جایگاه و نام و نشانی دارند به دلیل زراندوزی، خوشگذرانی، استفادهجویی، جاهطلبی و قلدری زبانزد عام و خاصاند و بار این موضوع به بحث جدی و پرتنشی در آن کشور تبدیل شده است. این بحث تنها در ایران مطرح نیست، بلکه مانند مرض ساری به افغانستان، همسایه شرقی این کشور نیز سرایت کرده است.
انتخابات پارلمانی افغانستان در شرف برگزاری است و آنچه بازار رقابتها را داغ کرده، حضور پرطمطراق نامها و چهرههای آشناست. در این رقابتها نه تنها برخی از وکلای پیشین و فعلی پارلمان حضور دارند، بلکه چند وزیر، معین، رییس و والی پیشین، ژورنالستهای شناخته شده، اربابان، قاضیها، معلمها، مهندسها، دکترها و... با آقازادگان یا همان رهبرزادگان و تجاران در رقابت تنگاتنگ و بیتعادلی قرار دارند.
در انتخابات پارلمانی سال ۱۳۹۷ افغانستان، محمد علی محقق و محمد باقر محقق، فرزندان حاجی محمد محقق، سید مجتبی انوری و سید مهدی انوری، فرزندان سید حسین انوری، سید طاها صادق، فرزند امیر اسماعیل خان، محمد عالم خلیلی و رضا خلیلی فرزندان محمد کریم خلیلی، باتور دوستم و راحله دوستم فرزندان عبدالرشید دوستم، حبیبالرحمن سیاف، فرزند عبدالرب رسول سیاف، احمد نعیم جرات، فرزند مشاور پیشین رییس جمهوری، جمالالدین حکمتیار، فرزند گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی افغانستان و چند تن دیگر نامزد انتخاب شدهاند. علاوه بر این، همحزبیها و افراد نزدیک رهبران جهادی افغانستان نامزد این انتخابات هستند و از نظر قانون انتخابات افغانستان، نه نامزدی اینها و نه نامزدی فرزندان این رهبران، تخلف محسوب نمیشود.
در باب نامزدی فرزندان رهبران سیاسی، گمانهها و نظریات زیادی وجود دارد. بعضی به این باورند که تاریخ مصرف رهبران جهادی افغانستان رو به پایان است و آنها میخواهند جایگاه خود را با فرزندانشان پر کند.
برخی دیگر به این عقیدهاند که بحث واگذاری قدرت مطرح نیست، و بحث قدرتجویی و سلطهگرایی بیشتر است.
برخی هم در شبکههای اجتماعی و روزنامهها و حتی در سایتهای خبری مینالند که این آقازادگان با پول و نفوذی که دارند حق مشروع تعدادی نخبه و درسخوانده را که بر اساس یک برنامه واقعی، مدون و آسیبشناسانه میخواهند به پارلمان راه یابند تا کاری برای کشور انجام دهند، میگیرند و شانس پیروزی آنها را کم میکنند.
خیلیها فکر میکنند که این آقازادگان بدون اینکه برای جلب رای و رساندن تبلیغات و برنامههای شان به گوشه و اکناف کشور سرگردان شنوند و گرد و دود راه، چشم و سینهی شان را بسوزاند از همان زیر بال پدر برنده میشوند و رای زیادی را با چرب کردن شکم اربابان، آشنایان، همحزبیها و طرفداران به صندوقهای شان میریزند. اینها که بیشتر در پسزمینههای پوسترها و آگهیهای شان تصویری را از پدر نیز به چاپ رساندهاند، میخواهند به مردم بگویند که ما را بشناسید و متوجه باشید که فرزند فلان رهبر هستیم، رای خویش را بیگانه نکنید!
در انتخابات افغانستان، اما نگرانی دیگری هم محسوس است و آن حضور چند سرمایهدار درشت در میان فهرست نامزدانیاست که به سان فرزندان رهبران جهادی توان مالی دارند.
در جمع نامزادن نامهای مانند حاجی اجمل رحمانی که پدرش یکی از اعضای پارلمان کنونی است و با تامین نیازهای تدارکاتی برای نیروهای خارجی در افغانستان به ثروت هنگفتی رسیده؛ محمد فهیم هاشمی تاجر نفت و گاز، تولید کالای نظامی و صاحبامتیاز تلویزیون یک؛ احمد جاوید جیهون تاجر نفت و گاز، موترهای زرهی، معادن و بانکداری؛ نورالله داودزی تاجر املاک، نفت و گاز و تامینکننده نیازهای تدارکاتی برای نیروهای خارجی؛ عباس ابراهیمزاده تاجر نفت و گاز، ساختمانسازی و نماینده در پارلمان کنونی؛ حاجی شکیب احمدیار تاجر مواد نفتی؛ حاجی حفیظ الله جلیلی تاجر املاک و هتلدار در بیرون افغانستان؛ نثار احمد فیضی تاجر نفت و گاز و تجهزات برقی و نماینده پارلمان کنونی؛ فریدون نورزاد سرمایهگذار در عرصه بانکداری و خدمات پولی و در حال حاضر صاحب میوند بانک و تلویزیون میوند و چند تاجر کوچک و درشت به چشم میخورد.
در گیرودار رقابتها بارها به قول کابلیها نامزدان کمبغل (کمتوان مالی) از مخارج و تبلیغات پرهزینه اینها شاکی شدهاند و از کمیسیون مستقل انتخابات خواستهاند تا کسانی را که از شرایط تعیین شدهی مصرف عدول میکنند و پا فرارتر میگذارند توبیخ کند. اما این داد و فریادها به دلیل ضعفهای زیادی که کمیسیون و راههای گریزی که این پولدارها دارند ره به جایی نبرده است.
نگرانی دیگر مردم مربوط به زمان بعد از پیروزی احتمالی آقازادگان و تاجرها به پارلمان است. مردم فکر میکنند که آقازادگان یا همان فرزندان رهبران سیاسی، در پارلمان افغانستان میتوانند تاثیر مستقیمی روی موازنه قدرت داشته باشند و وزنه پدران و فرزندان در تصمیمگیریهای سرنوشتساز جهتدارانه باشد و تصویب قوانین اصلاحی و مفید را با خطر مواجه کند. به همینگونه در مورد تاجرها هم این نگرانی وجود دارد که با استفاده از جایگاه خود به سرمایه بیشتری دست یابند و با نفوذ مستقیم به امکانات دولتی، به پیگری منافع خود مشغول شوند.