بزرگ لشگری، نواپردازی با نگاهی پیشرو
دو سال بعد از مرگ جواد لشگری (۱۷ فروردین ۱۳۹۵)، پسردایی او بزرگ لشگری نیز در همان ماه فروردین (۲۱ فروردین ۱۳۹۷) درگذشت و مراسم خاکسپاری او نیز پنج شنبه در تهران برگزار شد. این دو در رادیو به برادران لشگری شهرت داشتند و تا سالها مخاطبان رادیو آن دو را برادر میدانستند.
حتی از بزرگ لشگری نقل شده است که در برنامههای رادیویی، و برای سهولت بیان، آنها را برادران لشگری خطاب میکردند. زوجی هنری که سالیان درازی را به همکاری با یکدیگر در خلق ملودیهای ماندگاری پرداختند.
در کارنامه جواد لشگری بیش از ۳۵۰ آهنگ و ترانه و تصنیف به چشم میخورد، اما کارنامه بزرگ در کمیت به پای جواد نمیرسد، اگرچه برخی از قطعاتی که از او در فضای موسیقی ایرانی وجود دارد از نگاه نسبتا مدرنتر او به آهنگسازی در موسیقی ایرانی خبر میدهد، به خصوص قطعه «به کام توفان» با صدای بانو مرضیه که تنظیم متفاوت مرتضیخان حنانه به آن وجهی متفاوت بخشیده است.
به کام توفان و انگیزه برای شکلگیری ارکستر فارابی
به کام توفان، به نوعی فصلی تازه را در فضای موسیقی رادیو در دهه چهل گشود، به این معنا که نصرتالله معینیان، ریاست وقت رادیو که به دنبال تشکیل یک ارکستر بزرگ بود با بهرهگیری از دانش مرتضی حنانه میخواست چنین ارکستری را شکل دهد. آنگونه که آقای لشگری در گفتوگوی علیعظیمینژادان با او عنوان کردند، ارکستر ابتدا با برخی از هنرمندانی که در برنامه گلهای روحالله خالقی مینواختند شکل گرفت، اما آنها نتوانستند از پس ارائه درست تنظیم و هارمونیزاسیونی که حنانه برای این کار در نظر گرفته بود برآیند و در نهایت حنانه به سمتی رفت که از نوازندگانی جوانتر برای این کار بهره بگیرد و به معینیان بقبولاند که باید به فکر تشکیل ارکستری مستقل ازگلها باشد و لذا «ارکستر فارابی»، متشکل از تعدادی از هنرجویان هنرستان موسیقی و نوازندگان ارکستر سمفونیک در رادیو تهران شکل گرفت و همین کار با چندین بار تمرین مرضیه اجرا و ضبط شد.
آنچه که اکنون در فضای مجازی از این اجرا به شکل تصویری، و البته با کیفیتی نه چندان مطلوب، وجود دارد، مربوط به سال ۱۳۵۱ واجرای تاتر شهر است و از معدود فیلمهای موجود از حضور حنانه بر سکوی رهبری ارکستر به شمار میرود. اثری که به گفته آقای لشگری در شب اول به قدری استقبال شد، که بلیت آن بازار سیاه پیدا کرد و شب دوم با اخلال وزیر فرهنگ از اجرای مجدد آن جلوگیری شد.
بزرگ لشگری در گفتوگویی ضمن توضیح این نکته که عمده آثاری که تصنیف کرده است مضمونی است و در پس و پشت آن داستانی نهفته است، به وجه تسمیه سرایش این ترانه میپردازد که با شعری از معینی کرمانشاهی همراه است.
او نقل میکند که برادرش در سال ۱۳۳۵ سرگرد ارتش بود و به سفری هوایی در نقاط مرزی میرود. بعد از دو روز خانمی تماس میگیرد و از او میپرسد که آیا از برادرش خبری دارد که او نگران میشود و وقتی پیگیر ماجرا میشود، مدتی بعد از کسی می شنود، برادرش در سانحهای هوایی جان باخته است. این خبر توفانی در او ایجاد میکند که ماحصل آن تصنیف این ترانه بود.
قطعه دیگری که باز آقای لشگری داستانی درباره سرودن آن دارد، به کاری دیگر از مرضیه باز میگردد که در آن قصه واقعی پسری ۱۸ ساله را که پدر و مادرش مقیم زاهدان بودند، دستمایه این کار قرار میدهد.
زمانی که این پسر به تهران آمد، یکی از دوستان لشگری او را معرفی میکند و میگوید این پسر ذوق و استعداد خوبی در شعر دارد، اما اوضاع مالیاش خوب نیست. بر همین اساس یکی از شعرهای او باعنوان «هرکی دیدم یاری دارد، من ندارم شب که میشه خانهای روشن ندارم...» را پسندید و روی آن یک آهنگ ساخت که بسیار هم معروف شد.
زمانی که این پسر برای ادامه تحصیل به نیوزلند رفت در آنجا با دختری آشنا شد و ازدواج کرد. بعد از مدتی وقتی به ایران بازگشت، پس از یک سال همسرش بیتاب خانوادهاش شد و تلاش کرد تا برگردند. در نهایت او رفت، مردش را تنها گذاشت و دیگر بازنگشت و آن پسر هم از غم دوری همسرش ترانه «دو سه شبه که چشمام به دره خدا کنه که خوابم نبره...» را سرود و لشگری روی آن آهنگی ساخت که مرضیه آن را خواند، که از جمله معروفترین آثار مرضیه ولشگری به حساب میآید.
رشد و برآمدن در خانوادهای اهل موسیقی و هنر
بزرگ لشگری، ۲۷ فروردین سال ۱۳۰۲ در خانوادهای هنرمند متولد شد. مادرش اهل موسیقی بود و پدرش نیز علاقهمند به هنر، اما در طرف مادری چهرههایی چون علی اصغر بهاری به عنوان پسرخاله او نقشی مهم در شکل گیری شخصیت موسیقایی او ایفا کردند.
جواد از ۹ سالگی جذب موسیقی میشود و در نهایت به کلاسهای ابوالحسن صبا راه مییابد. صبا که برجستهترین شاگرد علینقیخان وزیری بود، در پرورش نسلی از بهترین موزیسینها نقشی ویژه ایفاء کرد که لشگری از جمله آنها به شمار میرفت.
لشگری در کنار صبا از دیگرانی چون مهدی خالدی، روبیک گریگوریان، حسین یاحقی و …نیز بهره گرفت، تا اینکه در آزمون نوازندگی برای رادیو از سوی روحالله خالقی پذیرفته شد و حاصل آن همکاریهای منظم از سال ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۹ با رادیو به عنوان تکنواز ویلن بود.
برخی اختلاف نظرها میان مهدی خالدی با دستاندرکاران رادیو سبب شد تا او برای مدتی همکاری با دلکش را قطع کند و این خلاء فرصتی را برای بزرگ لشگری فراهم میآورد تا به همراه جواد برای مدتی کوتاه هدایت ارکستر را بر عهده بگیرند، که دلکش خواننده آن بود که حاصل آن در همان مدت کوتاه آثاری چون «آمد نوبهار» بود.
پس از آن، این دو تن به همکاری با مرضیه نیز میپردازند که حاصل آن تنظیم وآهنگسازی برخی ترانههای قدیمی علی اکبرخان شیدا با صدای مرضیه بود.
پس از آن او به همراه مرضیه به سمت اجرای موسیقی در کشورهای ترکیه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی سوق مییابد و بعد از بازگشت در سالهای میانی دهه ۳۰ به همکاری با داود پیرنیا و برنامههای مختلف گلها میپردازد.
در کارنامه کاری بزرگ لشگری، همکاری با هنرمندانی چون اکبر گلپایگانی (ترانه معروف دریغا دریغا گذشته) و ایرج و نیز سیمین و الهه به چشم میخورد که عمده آنها در فاصله سالهای دهه ۳۰ تا ۵۰ روی اشعاری از ترانهسرایان بهنام آن دوران همانند رهی معیری، بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی و ایرج جنتی عطایی ساخته شده است.
انقلاب، همانند سایر موزیسینها بزرگ لشگری را به حاشیه راند و او هم از آن دسته هنرمندانی شد که به سرعت از رادیو تلویزیون تسویه شدند و اجراهای آنها در نهایت به برخی محفلها و مهمانیهای خصوصی محدود شد.
این شرایط سبب شد تا او به فکر شغلی مرتبط با موسیقی اما به دور از کار خلاقه روی بیاورد و آن تاسیس یکی از بزرگترین فروشگاههای پیانو در ایران بود که با همراهی یکی از سه فرزندش (مانیا) آن را اداره میکردند.
آنهایی که گذرشان به پاساژی در ایستگاه جام جم در خیابان ولی عصر میافتد، میتوانند این فروشگاه بزرگ را ببینند.
لشگری از سال ۱۳۶۹ این فروشگاه را تاسیس و تا قبل از درگذشتش آن را اداره میکرد.
سال ۱۳۹۱ موزه موسیقی به پاس عمری فعالیت او در موسیقی، برایش مجلس پاسداشتی برگزار کرد که او در این مراسم ویلن خودش را که ساخت یکی از ویلن سازان روسی بود به موزه موسیقی اهداء کرد.