
به یاد کاوه گلستان، عکاسی که حقایق تلخ را عریان به تصویر کشید
امروز ۱۳ فروردین، شانزدهمین سالروز مرگ کاوه گلستان است. نام او با مستندسازی واقعیتهای اجتماعی، رویدادهای انقلاب ۵۷ ایران و جنگ هشت ساله ایران و عراق گره خورده است.
کاوه گلستان فرزند فخری و ابراهیم گلستان در ۱۷ تیر ۱۳۲۹ در آبادان متولد شد. در یک سالگی به همراه خانواده به تهران رفت و تا کلاس هفتم درسش را در ایران ادامه داد. در۱۳ سالگی برای ادامه تحصیل به مدرسه شبانهروزی «میلفیلد» در «سامرسِت» بریتانیا رفت. پس از پنج سال یعنی سال ۱۳۴۷ این مدرسه را ترک کرد و به تهران بازگشت و برای دو سه سالی عکاسی را در شرکتهای تبلیغاتی دنبال کرد. در پی آن، عکاسی حرفهای را از اوایل دهه ۵۰ با نخستین ماموریتش به عنوان عکاس خبری جنگ در ایرلند شمالی شروع کرد.
رسالت کاوه گلستان در طول عمر ۵۳ سالهاش را میتوان در مستند و کتاب «ثبت حقیقت» درباره عکسهایش مشاهده کرد. عریان ساختن حقیقت تلخ ایدهای است که در بسیاری از عکسهای کاوه گلستان رخ مینمایاند. او در کتاب «بودن با دوربین» نوشته حبیبه جعفریان، درباره کارش چنین گفته بود: «کارم عمدتاً گزارشگری مسائل اجتماعی بود. از همان ابتدا عکاسی را وسیلهای میدانستم برای طعنه زدن به یک سری ارزشهایی که در جامعه مطرح بود. میخواستم با گرفتن عکس از شرایط ناهنجار زندگی مردم و نشان دادن آن به آدمهای مرفه، خاری در چشمشان فرو کنم.»
به گزارش نوریاتو و به نقل از هنگامه گلستان، عکاسی مستند برای کاوه در ابتدای کار، راهی بود برای حرف زدن با پدر و دوستان پدرش؛ حرفی که مستند باشد. او تصور میکرد آنها آگاهی دقیقی از شرایط مردم ندارند، خیال میکنند همه در رفاه و آسایش هستند. کاوه از شهری به شهر دیگر میرفت تا از مردم فقیر و رنجیده عکس بگیرد و آنها را مقابل پدر و دوستانش بگذارد و مستندی حقیقی از زندگی مردم را نشان دهد. میخواست آنها را با واقعیت روبه رو کند. با این حال، عکاسی حرفه او شد و تا تلخی حقیقت را به مخاطبانی وسیعتر در تمام دنیا نشان دهد.
طی سالهای ۵۴ تا ۵۶، پژوهشی فراگیر را دربارهگروههای اجتماعی بهحاشیه راندهشده انجام داد و نتیجه آن در سهگانه «روسپی، کارگر و مجنون» متبلور میشود؛ ناسازهای که بر پیشانی «انقلاب سفید» محمدرضا شاه نشسته بود. این مجموعه داستان غمانگیز سه گروهی را به تصویر میکشد که کمتر اصلاحاتی در فرآیند مدرنسازی جامعه حاضر به هضم آن است و همچنان در به حاشیه راندن بیشتر آنها تلاش میکند.
گلستان از معدود کسانی است که موفق شده زندگی پر از رنج تنفروشان شهرنو را به تصویر بکشد. بهمن جلالی شگفت زده از موفقیت کاوه گلستان در این مهم گفته: «هنوز نمیتوانم بفهمم با آن جوانی چهطور آن عکسها را گرفته... من دهبار آنجا رفته بودم ولی نمیشد عکس گرفت. ... چهطور توانسته با آنها حرف بزند؟ چهطور اصلا توانسته برود تو؟ من نمیدانم واقعا، چون خودم نتوانستم.»
اردیبهشت سال ۱۳۵۷همزمان با نمایش عکسهای مربوط به شهرنو در تالار عبید زاکانی دانشگاه تهران، کاوه گلستان در گزارشی در روزنامه کیهان به تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۵۷ و به قلم کاوه پدرام گفته بود: «برای گرفتن این عکسها در روسپیخانه امکان کار مخفیانه با دوربین نبود. از سویی مامورین انتظامی بنا بر وظیفه از گرفتن عکس در این محدوده ممانعت میکردند، و از سوی دیگر باجخورها و کارچاقکنها اجازه نمیدادند... ناچار شدم که مدتی تقریبا طولانی با روسپیان طرح آشنایی بریزم و اعتماد آنها را جلب کنم تا اینکه بتوانم این کار را به اتمام برسانم».
بعدها، هنگامه گلستان، همسر کاوه در گفتوگو با کارنامه در این باره بیشتر توضیح داد: «کاوه به بهانه گرفتن عکس پرسنلی برای کلاسهای سوادآموزی و از راه مددکارهای اجتماعی بود که توانست از ساکنان این محل عکاسی کند.»
در سالهای قبل از انقلاب و پس از انتشار مقاله رشیدی مطلق در سال ۵۶، دوربین کاوه نخستین عکسهای مرتبط با انقلاب ایران را ثبت کرد و پس از آن، کمتر درگیری و تظاهراتی میتوان سراغ گرفت که کاوه در آن حضور نداشته و عکاسی نکرده باشد. عکسهای او از وقایع و تحولات ایران در روزنامههای کشورهای خارجی منتشر میشد.
او که عکاسی جنگ را پیشتر در ایرلند تجربه کرده بود، جنگ ایران و عراق را هم پوشش داد. او درباره تجربهاش از جنگ عراق علیه ایران گفته بود: «گاهی اوقات احساس میکردم لاشخورم؛ چون با هلیکوپتر به هر جا که کشتوکشتار بود میرفتیم؛ عکس میگرفتیم و جنازه جمع میکردیم. در طول جنگ دستمالی داشتم که همیشه همراهم بود. این دستمال را بارها شستهام؛ به آن گلاب زدهام، اما کماکان بوی مرگ میدهد. احساس میکنم دیگر هیچ چیز مرا نمیترساند. هیچ چیز حیرتزدهام نمیکند. من نهایت آن را دیدهام...».
کاوه گلستان که از خطر نمیهراسید، جانش را به پای نشان دادن حقیقت گذاشت. او در ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ در کردستان عراق، هنگامی که برای شبکه بیبیسی در حال عکاسی و فیلمبرداری بود بر اثر انفجار مین جانش را از دست داد.