مراسم نوروزی در دوران قاجار: از سلام نوروزی به سلطان صاحبقران تا جمعهبازار خانم والده
«یاکوب ادوارد پولاک» طبیبی آلمانی بود که حوالی سال ۱۸۵۱ به ایران آمد و آنگونه که روایت شده در مدرسه دارالفنون مشغول تدریس شد. در سال ۱۸۵۵ پس از مرگ «دکتر کلوکه» طبیب ناصرالدین شاه، به دربار شاه دعوت شد و به امر طبابت شاه قاجار مشغول شد.
او پس از یک دوره اقامت ۱۰ ساله در ایران به کشور خود باز میگردد و تصمیم میگیرد سفرنامهای با عنوان «ایران و ایرانیان» بنویسد. پولاک تمام سعی خودش را کرد تا ایران و ایرانیان را به مردم دنیا بشناساند. یکی از فصلهایی که پزشک دربار قاجار مفصل به آن پرداخت، نوروز و آداب و رسوم آن بود. آدابی که به گفته پولاک با وجود آنکه از قدمت آن قرنهای متمادی گذشته اما هنوز برای ایرانیان تازگی داشت.
ادوارد پولاک در کتاب خود به مهم بودن این جشن برای ایرانیان و پخت شیرینی در برخی از شهرهای ایران از چند ماه پیش از عید اشاره کرده است.
او نوشت که از سه ماه پیش از آغاز نوروز، ایرانیان به فکر سور و سات مراسم نوروز هستند طوریکه در شهرهای اصفهان و یزد به میزان بسیار بالایی شیرینی پخته شده و با کاروانهای گوناگون به سراسر مملکت فرستاده میشود.
علاقه ایرانیان به مصرف شیرینی از نکات قابل توجه پولاک بود بهگونهای که در سفرنامه خود نوشته است که در نوروز حتی فقیرترین افراد نیز باید انباری از شیرینی داشته باشند و برای دوستان و خویشاوندانشان از آن بفرستند. پزشک دربار قاجار به سبزکردن سبزه هم اشاره کرده و می نویسد: «برحسب یک رسم قدیم بر بشقابی جو، گندم، عدس و شاهی سبز میکنند بهطوری که چمن کوچکی بوجود میآید و آن را مطابق با همان رسم در روز سیزده یعنی آخرین روز عید به کوچه میاندازند».
- سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سردر
یکی از مهمترین مراسم نوروزی که در این کتاب آمده است «سلام نوروزی » است . آنگونه که راوی گفته است این سلام در سه بخش سلام عام تحویل، سلام عام تخت مرمر و سلام خاص سردر، برگزار میشده است.
رئیس تشریفات دربار یعنی علی خان ظهیرالدوله، داماد شاه قاجار یک روز پیش از عید برای طبقات مختلف دعوتنامه ارسال میکرد که طی آن مدعوین بایستی یک ساعت قبل از تحویل حضور به هم رسانند. سلام عام نوروز در تخت مرمر واقع در کاخ گلستان اجرا میشد. پس از آن توپ شلیک میشد و منجم باشی رسماً به اطلاع شاه میرساند که سال نو آغاز شده است.
با شلیک توپ و نوید سال نو، روحانیون حاضر و صاحبمنصبان با صدای بلند «مبارک باد» سرمیدادند. در این زمان مستوفیالممالک کیسههای متعدد از سکههای جدید الضرب طلا و نقره را به شاه قاجار تقدیم میکرد و شاه نیز محتوای آنها را روی یک سینی بزرگ نقره میریخت و به هر کدام از حضار به نشانه مبارکی چندتایی هدیه میداد.
آنگونه که پولاک در کتاب خود آورده بر حسب روحانیون، وزرا در ابتدا و پس از آنها دیگر حاضران در تالار تکتک به حضور شاه رفته، در حالی که دو کف دست را گود کرده به هم چسباندهاند، عیدی میگرفتند.
- نمایش پهلوانان و تردستان در میدان شهر
پولاک در کتاب خود درباره گردهمآیی مردم شهر در میدان توپخانه مینویسد که نیم ساعت پس از تحویل سال نو مردم در این میدان جمع میشدند و نمایش پهلوانان و تردستان آغاز میشد. شاه از پنجره ایوانی که به میدان مشرف است نمایش را نگاه میکرد. زنان مستوره پوش با حجاب و بچهها با لباسهای رنگارنگ بر پشت بام خانهها ایستاده و نمایش پهلوانان را نگاه میکردند. در میدان پهلوانان با اندامهایی نیمه برهنه در حالی که تنها شلوار سفت و محکمی بر پای داشتند، به کشتی گرفتن مشغول میشدند و رقیبان برای خوشحالی تماشاگران در یک فرصتی که به دست میآوردند، حریف خود را به داخل حوض نزدیک آنجا میانداختند.
دراین میان شاه نیز گاه و بیگاه سکههای کوچک طلا و نقره به میان این جمع میانداخت که مردم در تلاش برای قاپیدن سکهها به روی سر و کله یکدیگر میافتادند و سکه ها را از هم میقاپیدند.
- جمعهبازار خانم والده و سلام زنانه
یکی از رسوم جالب نوروزی که پولاک به آن اشاره کرده، مخصوص ملکه مادر است. «شاهزاده والده» در یکی از روزهای ایام نوروز مراسم سلام زنانهای در محدوده خود برپا میکرد. خانمها و اطرافیانشان و همچنین همسران سفرای اروپایی نیز در این مراسم دعوت میشدند. به این سلام و این مراسم «جمعه بازار» میگفتند.
- اسبدوانی؛ رسم روزهای پایانی نوروز
بر اساس آیین نوروزی زمان ناصرالدین شاه، آنگونه که پولاک در سفرنامه خود آورده است، مراسم ویژهای به نام اسب دوانی وجود داشت، که در روزهای نهم یا دهم نوروز برگزار میشد.
ازماهها پیش از این مراسم، اسبهایی از اصطبل سلطنتی انتخاب میشدند که شاهزادگاه و صاحب منصبان و حکام دراین مراسم به مسابقه میپرداختند.
طی این مراسم بسیاری از اسبها به دلیل خستگی و لاغری تلف میشدند. مسافت اسبدوانی نیم فرسنگ بود، که بهوسیله سنگ به چهار ایستگاه تقسیم میشد. در هر دو طرف عمارت اسبدوانی چادرهایی برای سفرای اروپایی که میخواستند شاهد مسابقه باشند، برپا میشد و نوازندگان و رقاصان درباری برای آنان برنامه اجرا میکردند.
شلیک توپ نشانه آن بود که شاه از قصر خود خارج شده است. ناصرالدین شاه سوار بر ارابهای بزرگ و تشریفاتی وارد میدان میشد، اما پیش از ورود او فیل بزرگی که پارچهای سرخرنگ بر روی آن انداخته بودند و مطابق رسم هندوستان چادر کوچکی بر پشت خود داشت، حرکت میکرد.
به محض پیاده شدن شاه، که با شلیک توپ اعلام میشد و با نشستن وی بر قالی گرانبها، اسبها را از برابراو میگذراندند و رئیس تشریفات علایم، نژاد و صاحب هریک را با صدای بلند اعلام میکرد. مسابقات اسبدوانی در این روز در سه قسمت برگزار میشد؛ در اولین مسابقه باید دور میدان مسابقه شش بار، و در دومین مسابقه چهار بار، و در سومی فقط دوبار پیموده شود.
توصیف سیزده بدر آخرین بخش از روایت پولاک از آیین نوروزی است. او در سفرنامه خود گفته است که روزسیزدهم، یعنی آخرین روز عید مطابق یک رسم کهن تمامی مردم از دروازه شهر خارج میشدند و به باغها میرفتند. این روز آخرین روز شادی نوروزی بود و پس از آن زندگی به روال عادی باز میگشت.