موسیقی خیابانی زیر پوست شهر
پاریس شهر شراب، پنیر و آوازهای خیابانی. از محله «پونت دز آرت» (Pont des Arts) با پل عشاقش که معروف است گرفته، تا کوچه پس کوچههای منتهی به رود «سِن»، صدای آواز و سازهایی را میشنوی، یادآور اینکه زندگی با همه پستی و بلندیهایش همچنان در جریان است.
دیدن آدمهای ساز بهدست که گوشهای از این شهر زیبا را خلوتگاه خودشان کردهاند و ساز میزنند و آواز میخوانند، برای خودش جالب و لذتبخش است. بعضی برای کسب درآمد و برخی دیگر، تنها بهمنظور سرگرمی و سرخوشی این کار را میکنند.
اجرای خیابانی در بیشتر کشورها امری عادی است. آنها گوشهای را اختیار میکنند و ساز میزنند و مردمی که در آن حوالی در حال گشتزنی هستند، به نظاره ایستاده و از صدا و ساز آنها لذت میبرند. گاهی هم به نشانه قدردانی از هنر آنها، سکهای را در کلاه یا کیف ساز آنها میگذارند.
دنیل شصتوشش ساله، یکی از همان آدمهایی است که روزهای پایانی هفته، با نشستن روی سکویی در میانه پلی که به پل عشاق معروف است، با نواختن موسیقی و خواندن ترانههای فرانسوی، برای هفته جدید، انرژی ذخیره میکند.
شغل اصلی دانیل تئاتر است. او سالهای سال است که نوازندگی میکند و روزهای تعطیل، روی این پل مینشیند و آهنگ میزند. به گفته او، این صرفاً یک علاقه شخصی است و منبع درآمد، بهحساب نمیآید.
او درباره استقبال مردم از اجراهای خیابانی میگوید: «مردم این سبک اجرا را دوست دارند و همیشه با علاقه نگاه میکنند» پلیس هم هیچ زمانی مانع اجراهای خیابانی او نشده است.
دنیل مرد خوشرویی است. شاید نشستن در فضای آزاد و نواختن سازی که سالهای سال او را همراهی میکند، دلیل این خوشاخلاقی باشد، شاید استقبال مردم از هنرش و شاید هم تمامی آنها دست به دست هم داده، او را خوشرو و رضایتمند از کاری که انجام میدهد، کرده است.
بعدازظهر روز یکشنبه است و شهر همچنان در تکاپو. کافهها مملو از جمعیت و مردم مشغول به گپ و نوشیدن. صدای چند ساز همزمان به گوش می رسد. یک اجرای گروهی از چند جوان.
به طرف صدا میروم؛ دو دختر بههمراه دو پسر، درحال اجرای گروهی ترانه و موسیقی هستند. سرخوش و با لبخند. هر کدام سازی مینوازد و همگی یک ترانه را اجرا میکنند. جمعیت به نظاره ایستادهاند. پیر و جوان و خردسال. همه با اشتیاق نظارهگر اجرای آنها هستند.
مردی در میان جمعیت، با ساز آنها همراه میشود و شروع به رقص میکند. گهگاهی در این میان، مردم سکهای را به نشان قدردانی در میان بساطش میگذارند.
در یک توقف چند ثانیهای، از آنها میخواهم که با هم گفتو گویی داشته باشیم. قرارمان را به بعد از اجرایشان موکول میکنند: حدود نیم ساعت بعد.کافه نزدیک آنها را انتخاب میکنم. اجرای شادی دارند. مرد جوان که بعدتر فهمیدم نامش «آدریان» است، با رویی گشاده، جمعیت را سرشوق میآورد. اجرایشان که تمام میشود، آدریان به همراه« شِمسا»، نوازنده ترومپت به طرفم میآیند، تا با هم گپ بزنیم.
آدریان منبع درآمدش از راه ساخت ساز موسیقی است. او ساز میسازد و میفروشد و در کنارش با دوستانش چندین سال است که در شهرهای مختلف فرانسه، اجرای خیابانی دارد؛ اما منطقه Marais را بیشتر از هر محله دیگری در پاریس میپسندد. او می گوید: «ما در اجراهای مناطق مختلف پاریس، فهمیدیم که اجرایمان در این منطقه، کیفیتیش از دیگر مناطق بیشتر است و آن بهدلیل وجود ساختمانهای بلند و باز بودن فضا در اطرافمان است. صدا اینجا بسیار زیبا میپیچد و به گوش مخاطب میرسد».
آدریان اجرای خیابانی را یک سرگرمی میداند. به گفته او، اجرای خیابانی، هیچوقت منبع درآمد بهحساب نمی آید؛ چون پولی از این راه بهدست نمیآورند.
شمسا ششسال است که ترومپت مینوازد. او ساز را فقط و فقط از راه شنیدن و دیدن یاد گرفته است. معلمی نداشته، کلاسی نرفته و آموزشی ندیده است. او پیش از ترومپت، ویولون و پیانو مینواخته که آن سازها را هم به روش شنیداری یاد گرفته است.
شمسا و آدریان میگویند که مردم با آنها مهربان هستند. هنرشان را دوست دارند و حمایتشان میکنند و همین رفتارها، انگیزه آنها را برای اجرای خیابانی بیشتر و آنها را دلگرم میکند.
در میان اجراهای تکنفره یا چندنفره، گروههایی هم وجود دارند که وابسته به انجمنهای مذهبی یا خدماتی هستند و یا تنها عشقشان شناساندن موسیقی به مردم است؛ مانند گروه prélude de paris : گروهی که از سال ۱۹۹۷ کار خود را آغاز کرده و تمام تلاشش این است که بتواند موسیقی کلاسیک را به تمام لایههای جامعه تزریق کند. این گروه، در مناطق مختلف پاریس، از مترو گرفته تا کوچه و خیابانهای شهر، با اجراهای چندساعته، در حال شناساندن این نوع موسیقی به رهگذارن است.