آیا رابطه ترکیه با غرب گسستنی است؟
در شرایطی که تنش میان ترکیه و ایالات متحده آمریکا از چندی پیش رو به افزایش نهاده است، اعلام خبر تأسیس پایگاه جدیدی برای ناتو ازسوی رابرت پیرسون، سفیر سابق ایالات متحده آمریکا در ترکیه در مصاحبهای با صدای آمریکا، توجه کارشناسان سیاسی مربوط به ترکیه را به خود جلب کرده است. بهنظر میرسد شرایط کنونی تنشها میان ترکیه و ایالات متحده آمریکا، آنگونه که بغرنج و بهصورت آچمز تظاهر میکند، در واقعیت امر، چندان دور از ترمیم و عادیشدن نیست.
با وقوف به این حقیقت، آنچه که بهعنوان سؤال کلیدی مطرح است، اینکه: «ترکیه تا چه حدی برای غرب و بهویژه ایالات متحده اهمیت دارد؟»
گرچه ماجرای دستگیری اندرو برانسون، کشیش آمریکایی، دلیل اصلی بروز تنش میان ایالات متحده و آمریکا جلوه میکند، ولی با عطف به تاریخ نهچندان دور، مهمترین دلایل ناسازگاری سیاسی میان دو کشور، حاصل سیاست دیالکتیکی اما متأثر از خصوصیت پراگماتیکی اردوغان و ترامپ است. اگر دوران قبل از انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده در سال ۲۰۱۶ را در نظر بگیریم، رجبطیب اردوغان یکی از جانبداران پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات بود؛ ولی با پیروزی ترامپ، رویکرد او در مسائل منطقهای منجربه آن شد که مسائلی ازقبیل سوریه، دخالت کردها، حمایت از نیروهای شورشی کردی در سوریه و عراق و نوع رویکرد او به مبارزه با گروههای معارض در سوریه و از آنسو، تمایل ترکیه بهسمت روسیه و بیش از همه، مطرحشدن خرید سیستم پدافند هوایی اس-۴۰۰ از روسیه ازسوی ترکیه، زمینههای متعدد تنش میان دو کشور را فراهم ساخت. گرچه تاکنون مذاکرات و دیدارهای دوجانبه در رده سران و یا حتی وزرای دو کشور تحقق یافته است، ولی خصوصیت پراگماتیک و استفاده از زبان دور از دیالکتیک لازم در دیپلماسی، موجب شده است که شرایط کنونی حاصل شود.
شکلگیری زوایه جداگانه نسبتبه روسیه در سیاست خارجی ترکیه، موجب نگرانی ایالات متحده و اعضای ناتو شده است؛ لیکن وابستگی ترکیه برای بالغبر نیمی از نیازهای آن کشور به انرژی و منابع گازی روسیه و همچنین رویکرد دائمی ترکیه درمورد لزوم تثبیت قدرت منطقهای خود بهعنوان یکی از بازیگران عمده در خاورمیانه و همچنین مدیترانه شرقی، چنین دیدگاهی را اجتنابناپذیر ساخته است. آنکارا بهعنوان یکی از بازیگران مهم منطقهای و تأثیرگذار در روند سیاسی خاورمیانه و مدیترانه شرقی، نمیتواند بیتوجه به نزدیکی میان ایران و روسیه باشد. ایران و ترکیه دو کشور رقیب بلامنازع در منظقهاند که درکمال نزدیکی، سعی در ربودن گوی سبقت دارند. از این گذشته، برعهده گرفتن مسئولیت در حل بحران سوریه، حداقل برای رهایی از مشکلات امنیتی- سیاسی در داخل و خارج مرزهای ترکیه، آنکارا را بر آن میدارد که در جبهه روسی- ایرانی جای گیرد و قرار است در ۱۶ شهریور، سفر اردوغان به ایران و آن هم در تبریز تحقق یابد تا پیرامون مسائل سوریه تصمیمگیری نمایند.
گفتنی است که پیش از بروز انقلاب اسلامی در ایران، ترکیه-ایران-پاکستان با پیمان سنتو، هلالی امنیتی دربرابر شوروی سابق ایجاد کرده بودند. اما اهمال ایالات متحده و یا ناتو، میتواند جهتگیری این هلال را تغییر داده و مبدل به وحدت ایران-روسیه-ترکیه سازد که دربرابر ناتو، بسی ریسکآمیز است. اگر تحولات منطقهای ازجمله بهقدرترسیدن عمرانخان در پاکستان و تصمیمات عاریسازی خزر از نیروهای نظامی خارجی را مد نظر قرار دهیم، یقیناً غرب و بهویژه آمریکا از جهت اهداف راهبردی، بسیار در مخمصه قرار خواهند گرفت. بنابراین رابطه میان ترکیه و ایالات متحده نمیتواند بیش از این، وارد مراحل حساسی بشود و مسائل ازطریق دیپلماسی قابل حل خواهد بود.
ترکیه از سال ۱۹۵۰ بهعنوان برجستهترین و مهمترین متفق اصلی در ناتو محسوب میشود. بهطوری که خاک ترکیه دربرگیرنده ۱۵ پایگاه مختلف نظامی ناتو و آمریکا در نقاط مختلف آن کشور است. ترکیه آخرین نقطه شرقی جغرافیای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک مطرح برای ناتو بهشمار میرود. کشورهای غربی نمیتوانند با درک چنین واقعیتی، منتظر آن باشند که ترکیه بهسمت روسیه تمایل پیدا کند. آن هم در شرایطی که با تحرکات روسیه در شمال ترکیه و تلاش برای ایجاد دیوار دفاعی در دریای سیاه و دسترسی آسان به گذرگاهها و تنگههای مهم داردانل، بسفر، گلیبولو و چاناققلعه، امنیت کشورهای غربی و اهداف ناتو را بهمخاطره بیندازند.
با اینحال، ترکیه در تنش خود با آمریکا، سعی دارد از کارت ناتو استفاده کند تا آن کشور را متقاعد به چانهزنی در برخی خاستگاههای خود سازد. ناتو از زمان شکلگیری خود، فاقد مکانیزمی است که بتواند مانع از خروج یکجانبه اعضای خود شود و این، برای ترکیه امکان چانهزنی را فراهم میسازد. اگر اهمیت سخنان زیگمار گابریل، وزیر خارجه سابق آلمان را که گفته است «ترکیه درصورت جدایی از پایگاه غرب، شاید بهسمت یک کشور اتمی سوق پیدا کند»، را مدنظر قرار دهیم، اهمیت دوچندان لزوم ارتباطات محکم میان آنکارا با کشورهای غربی را میتوان دریافت. مهمترین موضوعی که میتواند کشورهای غربی و بهویژه ایالات متحده را نگران کند، گریز ترکیه با تحریک روسیه از پایگاه غرب، بهسمت ایران و کشورهای دیگری است که سعی دارند جبهه جدیدی از توازن قدرت اقتصادی-سیاسی-نظامی با رهبری روسیه ایجاد نمایند.
در همین حال، نقش سازنده ترکیه در مهار مهاجران برای اتحادیه اروپا نیز دور از توجه نیست. بهطوریکه در شرایط فعلی، نزدیکبه ۴میلیون پناهنده در ترکیه اسکان داده شده و آنکارا درقبال آن، حدود ۶/۵میلیارد یورو حمایت مادی دریافت کرده است.
با اینکه سیاستهای توسعه اقتصادی اردوغان در زمینه جلب سرمایهگذاری در بخش عمرانی حائز اهمیت است، ولی ماندگاری سیر مقبول سرمایهگذاری خارجی، نیازمند ثبات سیاسی و اقتصادی است. از اینرو، اقتصاد ترکیه بهجهت وابستگی بیشاز ۷۰درصدی به سرمایهگذاری خارجی از این جهت که مهمترین بخش تأمینکننده اعتبارات اسنادی و پولی در کشور را شرکتهای غربی فراهم میآورند، بعید بهنظر میرسد که درصورت بروز بحران و افزایش تنش، بتواند زمام امور اقتصادی را در دست بگیرد. در همین حال، پویایی اقتصاد اروپا نیز بههمانسان بهطور نسبی به فعالیت شرکتهای اروپایی در خاک ترکیه، بستگی دارد.
دولت ترکیه سعی دارد در خروج از حاکمیت دلار در مبادلات تجاری، گامهای مهمی بردارد و در تجارت خود با ایران، چین و روسیه مایل است از پول ملی بهره ببرد، اما ناگفته پیداست که زیرساختهای صنعتی و خدماتی ترکیه، نیازمند به دلار و استفاده از آناند. زیرا تنها در بخش خدمات، بیشاز ۹۰درصد فعالیتهای بخش خصوصی، بهصورت تجارت الکترونیکی با ایالات متحده آمریکا و سایر کشورهای غربی است.
در حال حاضر بهنظر میرسد سایه سیاه بیاعتمادی در روابط میان آمریکا و ترکیه حاکم شده است؛ ولی دور از انتظار نیست که اهداف مشترک ترکیه با ایالات متحده آمریکا در مسائل دفاعی-امنیتی موجب شود بار دیگر نزدیکی میان آنکارا-واشنگتن، وارد مراحل مثبت و توأم با توسعه شود. ایالات متحده آمریکا گرچه سعی دارد در سایه چانهزنی با آنکارا فرصتهایی را بهدست آورد، ولی ترکیه بیشاز طرف مقابل مترصد فرصتی است که بتواند جایگاه مهم خود را پررونق سازد که رخدادهای منطقهای و بینالمللی نیز در این سیر روند چنین رویکردهایی دخیل خواهند بود.