اعتراضات ایران از دیدگاه نویسندگان کشورهای عربی
هرچند تاکنون هیچ واکنش رسمی از سوی دولتهای عربی، بهویژه کشورهای همسایهی ایران، دربارهی اعتراضات مردمی این کشور که ششمین روز خود را طی میکند، ابراز نشده است، اما نویسندگان عرب، در روزهای اخیر، مقالات زیادی در این رابطه نوشته و به تجزیهوتحلیل اعتراضات پرداختهاند.
عبدالرحمان الراشد، نویسندهی سعودی و مدیر پیشین شبکهی العربیه، طی پنج روز اخیر، دوبار دربارهی حوادث ایران مقاله نوشت: او در مقالهی نخستش باعنوان «المشهد من مشهد»، نوشت: «جمهوری آیتالله، توانست که شبهنظامیانش را به سوریه، موصل، بیروت، غره و یمن برساند، اما امروز از کنترل شهر مشهد ناتوان است». او در مقالهی دومش، باعنوان «هل الأفضل لنا سقوط نظام إيران؟» (آیا سرنگوی رژیم ایران برای ما بهتر است؟) به تحلیل نتایج و پیامدهای اعتراضات جاری پرداخت. او در مقالهی دومش، نسبتبه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی هشدار داده و گفته است که اگر این نظام سرنگون شود، پیامدهای خطرناکی برای ایران و کل منطقه خواهد داشت.
این نویسنده سعودی مینویسد: «برای ما، یعنی دولتهای منطقه، بهویژه کشورهای عربی، بهترین نتیجه از اعتراضات ایران آن است که رژیم سرنگون نشود؛ بلکه سیاستهای خارجیش را تغییر دهد و طرح خصمانهاش را متوقف کند؛ چرا که منطقه اکنون دچار بحرانهایی ویرانگر است و توان این را ندارد تا با یک هرجومرج جدید، جنگ داخلی یا میلیونها پناهجو روبرو شود».
غسان شربل، نویسندهی لبنانی و سردبیر شرق الاوسط، روز سهشنبه دوازدهم دیماه، در مقالهای باعنوان «حديد الصواريخ لا يشبعنا» (آهنآلات موشک، ما را سیر نمیکند) آورده است: «ایرانیها از سختیهای زندگی، ازجمله کمبود خدمات، افزایش تورم، بیکاری و نزاعها میان اصلاحطلبان و اصولگرایان و دموکراسی برنامهریزیشده ازسوی رهبری به ستوه آمدهاند. برخی شعارهای معترضان در روزهای گذشته، نشان داد که ایرانیها یا دستکم اکثر آنها، از دخالت کشورشان در نزاعهای منطقه، خسته شدهاند. به همین دلیل بود که علیه صرف اموالشان برای شبهنظامیان در جنگهای نیابتی منطقه، شعار میدهند».
آقای شربل در پایان نوشته است: «هنوز زود است که دربارهی نتیجهی اعتراضها سخن بگوییم؛ اما بدون شک، حکومت ایران هیچ تردیدی در استفاده از خشونت برای سرکوب تظاهرات، همانند آنچه که در سال ۸۸ علیه جنبش سبز اتفاق افتاد، به خود راه نخواهد داد. بههرحال، اعتراض مردم ایران، این پیام آشکار را به همراه دارد که ماجراجوییهای نظام در خارج از کشور، نمیتواند ناکامیهای درونی را پنهان کند».
محمد الحمادی، نویسندهی اماراتی و سردبیر روزنامهی «الاتحاد الاماراتی» نیز در مقالهای با عنوان «النظام الإيراني.. وحيد جداً جداً جدا» (نظام ایران، تنهای تنهاست)، نوشته است: «هیچگاه فکر نمیکردیم روزی برسد که بشنوید مردم ایران با صدای بلند، شعار «مرگ بر خامنهای» سر دهند. اما این مورد، چند روزی است که در اعتراضات مردمی ایران، اتفاق میافتد. آیا نظام معنای آن را میفهمد».
این نویسنده، در ادامه مینویسد: «چه کسی این روزها در کنار نظام ایران خواهد ماند؟ این نظام، محیط عربی و غیرعربی را از دست داده، چراکه امنیت و ثبات را در کشورهای منطقه، بدون استثنا، تضعیف کرده است. آیا شبهنظامیانی که آنها را در کشورهای عربی تقویت کرده است، در کنارش خواهند ایستاد، یا کشورهایی که خود در آستانهی سقوط هستند؟ در روزهای آینده، این نظام خواهد فهمید که تنهای تنهاست».
از سوی دیگر، عبدالباری عطوان، نویسندهی فلسطینی و سردبیر روزنامهی «رأی الیوم»، در سرمقالهی این روزنامه، دربارهی اعتراضات مردمی نوشته است: «ايران با شرايط اقتصادی سختی روبهروست كه در درجهی نخست، نتيجهی محاصرهی اقتصادی حاد اين كشور ازسوی آمريكا و همپيمانان آن در سی سال گذشته است. ايران، تنها زمانی توانست نفت خود را كامل صادر كند كه توافق هستهای را با كشورهای ۱+۵ امضا كرد. خواستههای معترضان ايرانی، مبارزه با فساد و توجه به شرايط سخت معيشتی مردم و بهبود آن است كه خواستهی مشروعی است و حتی تلويزيون رسمی ايران، آن را ناديده نگرفت و اين رسانه، خواستار پاسخگويی به آن شد و بخشهايی از اين اعتراضها را پوشش داد».
او در ادامه مینویسد: «دمكراسی در ايران ايدهآل نیست، ولی به معترضان، اجازهی حضور در خيابانها و اعتراض به نظام و رئيسجمهوری و حتی رهبری آن را میدهد؛ بدون اينكه توسط نيروهای امنيتی سركوب شوند. حتی در اعتراضهای سال ۲۰۰۹ كه گستردهترين اعتراضها در تاريخ ايران بود، ۳۲ تن كشته شدند كه نیمی از آنها نيروی امنيتی بودند».