بیکینی زرهی چگونه زندگی زن افغان را دگرگون کرد؟
در گوشه آرامی در آپارتمان یک خوابه در شرق پاریس، زنی غرق در خیالها و ایدهها، برای اجرای شانزدهم اکتبرش در موزه مهاجرت پاریس در حال آماده شدن است؛ کبرا خادمی، نقاش و هنرمند افغان، راه پر پیچوخمی را پیموده تا زمینه نمایش را در این موزه معتبر پاریس فراهم کند.
اجرا و حتی زندگی کبرا در "عروس شهرهای جهان" تنها در پی یک رخداد هنری در کابل، پایتخت افغانستان، امکانپذیر شدهاست.
یک روز نیمهابری زمستان سال 2015 بازاریان و رهگذران منطقه مزدحم دهمزنگ کابل وقتی دیدند که دختری با بیکینی زرهی که روی لباسش پوشیده و تلاش کرده بهوسیله آن برجستگیهای زنانه خود را بپوشاند، آن چه را میدیدند باور نمیکردند.
بسیاری پشت کبرا صف بستند و دنبالش به راه افتادند. برخی کنجکاو شدند، برخی دیگر به او توهین کردند؛ همه بیخبر از اینکه کبرا در واقع هنر را از نگارستان و موزه به خیابان کشیده و تک تک کسانی که او را دنبال می کردند جزو نمایش او هستند.
همهمه و هیاهو در خیابان بالا گرفت، ولی کبرا بدون آنکه حرفی رد و بدل کند، به راهش ادامه داد و اجرای "زره" را نیمهتمام نگذاشت.
محافظهکاران این کار را خلاف ارزشها اسلامی می دانستند، شوریدند و اعتراض کردند که این اجرا برای فرار از افغانستان و به امید پناهندگی در غرب صورت گرفتهاست. کبرا از خانه خودش فراری و پنهان شد تا آنکه سفارت فرانسه به دادش رسید و به او واقعا پناهندگی سیاسی داد.
او در گفتوگویی با ایران اینترنشنال با نگاه به گذشته ابتدا آه سردی کشید و سپس درباره پیآمدهای اجرای زره گفت: " این سوال برای من خیلی مزخرف است که برای پناهندگی به خیابان رفتم. آدم چرا جان خود را به خطر میاندازد و کاری میکند. نه برای اینکه در شهر دیگری زندگی کند. اجرای من تا آخر عمر به یاد همه آدمها میماند."
او میگوید برعکس، خیابان آزاری در شهرهای افغانستان به شکل دست زدن به اعضای بدن زنان بدون اجازه آنها، متلک گفتن و زل زدن به آنان چنان رایج است که در هر چندقدمی اتفاق میافتد و مسوولیت هنری وادارش کرد که چارهای برای آن بیندیشد تا مردم را به اندیشیدن وادارد.
کبرا گفت: "این دغدغه هر روز زندگی من بود. همه زنها دارند رنج میکشند. اما درباره آن حرف نمیزنیم. البته از دست زدن مردها به بدنم، این من را بیشتر رنج میداد. همه شعور دارند، من فقط خواستم شعور عدهای را بیدار کنم."
کار کبرا واقعا تاثیرگذار بود و خیلیها همچنان درباره آن حرف میزنند، باوجودی که در خیابانآزاری زنان در شهرهای افغانستان تغییر زیادی به وجود نیامده است.
کبرا اکنون که زبان فرانسه یاد گرفته، با دریافت بورسیهای در دانشگاه Pantheon Sorbonne University هنر میآموزد و سوژه کاری هم کم ندارد. به سویس، بریتانیا، هلند، بلژیک و اسپانیا هم سفر کاری داشتهاست.
او میگوید: "از روزی که اینجا آمدهام، هر ساعت در حال آفرینش هستم و هیچ چیزی بهتر از این نیست. زندگی اینجا خیلی استرس دارد، اما من تنهاییام را با کارم میگذرانم."
او در اسپانیا نمایش "بودن" را اجرا کرد که 45 دقیقه طول کشید. برنامه طوری بود که به حالت بیجان روی جاده دراز میکشید و یکی از تماشاچیان که باید مرد میبود، او را هل میداد و تا جایی که میتوانست جلو میبرد.
کبرا خادمی درباره این نمایش میگوید: "بدن من به شکل یک شی درآمده بود. هیچ حرکتی از خودم نداشتم. من زنده نبودم. یک نفر مرا با پاهش میزد و پیش میبرد. او حتی کفش خود را از پا در نیاورده بود و لگدهایش هر لحظه که اطمینانش بیشتر میشد، محکمتر میشد. او مشتاق بود تندتر لگد بزد. من اختیار تام خود را به او داده بودم. من در جایگاه حقیقی یک زن بودم. او در جایگاه حقیقی یک مرد. چند زن تماشاچی گریستند. وقتی نمایش تمام شد، دیدم بعضی جاهای بدنم زخم شدهاست."
بیشتر کارهای کبرا خادمی به زندگی زنان معطوف است. وقتی در افغانستان بود زنان افغان در مرکز توجهش قرار داشت، اکنون که در اروپا است، نگاهش بزرگتر شده است.
او میگوید: "خیلیها از من میپرسند حالا که از افغانستان بیرون آمدهام و کانتکس کارم تغییر کرده، با چه مسائل و چالشهایی روبرو هستم. جواب من این است که درد زنها مشترک است. شاید این درد در کشورهای مختلف کمتر و بیشتر باشد، اما وجود دارد. وقتی من داستان زنی را در گوشه آفریقا میشنوم که مظلوم واقع شده ، آب خوش از گلویم پایین نمیرود."
لازم به ذکر است که وزارت فرهنگ فرانسه نیز عنوان «شوالیه هنر و ادبیات فرانسه» را در سال 2016 به کبرا خادمی اهدا کرده است.
در همین حال صالح محمد خلیق، شاعر و نویسنده افغان که مسایل فرهنگی را دنبال میکند، باور دارد که پذیرش اقدامات ساختارشکنانه در افغانستان آسان نیست. او به ایران اینترنشنال گفت: "این حرکتهای نمادین در شرایطی که بانوان از هر سو آماج خشونتها و حرفهای بد و توهینآمیز گروههای ضد زن قرار دارند، کار خوبی بودهاست. او در واقع با پوشیدن این لباس زره مانند، نشان داد که زنان باید برای محافظت از خود آماده باشند. هرچند جامعه افغانستان با چنین حرکتهایی آشنایی زیادی دارد، با این همه زره واکنشهای مثبت و منفی در پی داشت. دیدگاه منفی بیشتر هم بود که از نظر متحجرانه افراد ناشی میشود."
آقای خلیق افزود: "با وجود آن، این حرکتها بیتاثیر نیست. هر حرکتی حتی ریز و آرام در جامعه تاثیر خود را دارد. ما بیشتر تاثیرات روشنگرایانه را در برجستگی فعالیت رسانهها در ذهن و نظر مردم دیده ایم."
دل کبرا خادمی برای چیزهای زیادی در افغانستان تنگ شدهاست، اما نمیخواهد صندوقچه اسرار دلش را باز کند. با تعلل میگوید که شاید روزی به افغانستان برگردد؛ به وطنش که سوژههای فراوان برای این هنرمند اجرایی دارد.