گزارشی از برگزاری مراسم یادبود لئونارد لویسون در کالیفرنیا
مراسم تدفین و یادبود لئونارد لویسون، ادیب، پژوهشگر و مولویپژوه نامی آمریکایی روز شنبه، ۱۱ آگوست در منطقه کالیفرنیا برگزار شد.
آرامش ابدی در کنار فارسیزبانان
مراسم تدفین آقای لویسون ساعت ۱ تا ۳ عصر و با حضور جمعی از دوستان و نیز همسر او (جین لویسون) در آرامگاهی در شهر هیوارد کالیفرنیا برگزار شد. این همان آرامگاهی است که گروهی از ایرانیان و مردمان افغانستان در آن دفن شدهاند و انتخاب این مکان برای تدفین به گفته همسرش، برای آن بود که آقای لویسون دوست داشت بعد از مرگ نیز در جایی آرام گیرد که مردمان فارسیزبان باشند.
ساعاتی بعد در تالار بسیار زیبای مرکز اسلامی،فرهنگی شمال کالیفرنیا گروهی از دوستان و نیز اسلامپژوهان و مولویشناسان نامی گرد آمدند تا از فعالیتهای لئونارد لویسون و همسرش جین لویسون بگویند.
نخستین سخنران این مراسم رابرت دار(Robert Darr ) معروف به عبدالحی بود که مدیریت اجرای این مراسم را نیز بر عهده داشت. او ضمن بیان خاطراتی از آقای لویسن و همسرشان به تلاشهای او در زمینه تاریخ تصوف اشاره کرد .
سخنران بعدی آلن گودلاس(Dr. Alan A. Godlas) بود، استاد اسلامشناسی دانشگاه جورجیا که ضمن یادبودی از لویسون به فعالیتهای او در تدوین کتاب سه جلدی میراث تصوف و نیز کتابی درباره شیخ محمود شبستری(فراسوی ایمان و کفر) اشاره و چند قطعه شعر را نیز به زبان فارسی برای حاضران قرائت کرد.
درونی کردن زبان فارسی و فرهنگ ایرانی
سخنران سوم دکتر حسین الهی قمشهای بود که سخنان او را در قالب فیلمی ویدئویی برای حاضران به تماشا گذاشتند.
آقای قمشهای از لویسون به عنوان دوستی همنشین و همدل یاد کرد که از دست دادنش فقدان بزرگی برای فرهنگ و بهخصوص زبان فارسی بود و گفت که سخنانی میگوید تا تسکین خاطری باشد برای همسر و همراه همیشگی آقای لویسون که خود پژوهشگری ارجمند است و گردآمده او از برنامه گلها، یادگاری ارزشمند برای فرهنگ و هنر ایرانی است.
آقای قمشهای به بیهودهنبودن جهان اشاره کرد و از زبان شاعرانی چون خیام، ویلیام بلیک و امیلی دیکنسون، الکساندر پوپ و مولانا ابیاتی را خواند که اشاره داشتند به زندگی هدفمند آدمی در این دنیا و این که با مرگ نه تنها زندگی به پایان نمیرسد بلکه زندگی تازهای شروع میشود. او سپس ابیات زیر را از شاعران نامی ایران خواند.
بیهودهنئی غمان بیهوده مخور/ ای دل غم این جهان فرسوده مخور(خیام)
جنازهام چو ببینی مگو فراق فراق/مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو وداع وداع/که گور پرده جمعیت جنان باشد(مولوی)
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم/طایر قدسم و از دام جهان برخیزم(حافظ)
آقای قمشهای سپس به بیان ویژگیهای پژوهشی و به خصوص درک دکتر لویسون از زبان فارسی و برگردانهای استادانه او از این زبان به زبانهای انگلیسی و فرانسه پرداخت و گفت: آقای لویسون زبان فارسی را درونی کرده بود و به معنی دقیق کلمه یک فارسیزبان شده بود و حافظهای عجیب در حفظ کردن اشعار شعرای نامی فارسی داشت.
او از زندگی این زوج عاشق زبان فارسی و فرهنگ ایرانی یاد کرد و گفت، شما در منزل این دو تن و در جای جای اتاق و منزل کوچک اما مملو از عشق و عاطفه و احساس آنها، بوی فرهنگ ایران و زبان فارسی را حس میکردی.
لویسون از جمله جوانمردان بود
در ادامه دکتر رضا تابنده پژوهشگر مطالعات اسلامی و استاد دانشگاه تورنتوی کانادا که برای همین مراسم به کالیفرنیا آمده بود، ضمن بیان تسلیت خود و تشریح جایگاه لویسون در حوزه تصوف و عرفان عملی گفت که به دلیل کمبود وقت به خواندن متنی خواهد پرداخت که از طرف دوست و همراه دکتر لویسون( دکتر شهرام پازوکی- استاد فلسفه و عرفان دانشگاه تهران) نوشته شده است.
دکتر پازوکی در این متن آورده بود که آقای لویسون آنچه از تصوف و تعلیمات آن آموخته بود، تنها در نوشتههایش نبود، بلکه سعی میکرد یافتههایش را در زندگی نیز به عمل آورد. او در اعتقاداتش به تصوف در اسلام بسیار غیور و پابرجا بود و همواره از آن در مقابل ظاهرپرستان دینی و علمای قشری به شدت دفاع میکرد.
او یکی از آداب تصوف را فتوت و جوانمردی لقب داد و گفت که آقای لویسون خود از جمله فتیان و جوانمردان بود که گرهگشای برخی از مشکلات دوستان بود.
او گفت آقای لویسون اگر چه در آمریکا به دنیا آمد اما وقتی به ایران و شیراز آمد و در آن سکنی گزید قلبش به ایران و ایرانی تعلق یافت و البته نه ایران در این جغرافیای سیاسیاش که ایران بزرگ و فرهنگی و سرچشمههای فکری آن که در امثال حافظ و مولانا و سعدی و … بروز و ظهور یافت.
او از جین لویسون( همسر لنی) هم یاد کرد و گفت که این دو مکمل یکدیگر بودند و علاقه مشترک و زندگی معنوی آنها با یکدیگر پیوندی بیگفتوگو یافته بود، و تلاش خانم لویسون در گرد آوری مجموعه برنامه گلها که سالیان سال به طول انجامید و من خود شخصا شاهد این تلاش بودم،گوشهای دیگر از عشق و علاقه این زوج به فرهنگ و هنر ایرانی را به تماشا نهاد.
او درگذشت نابهنگام دکتر لویسون را برای محققان و جامعه دانشگاهی تصوف و عرفان فقدان بزرگی دانست و گفت: این فقدان برای ما ایرانیان بزرگتر است، چرا که در وضعیت کنونی عالم که اندیشه ایرانهراسی از سوی اهل قدرت و سیاست جهان به نادرستی ترویج میشود، وجود ایراندوستانی چون دکتر لویسون میتواند این مرزهای ساختگی سیاسی را بشکند و همزبانی ،و از آن بالاتر همدلی، را میان مردمانی از فرهنگهای مختلف ایجاد کند.
جین لویسون( همسر لنی) نیز در این مراسم به جایگاه رفت اما گریه امانش ندادو نتوانست صحبت چندانی بکند.
عبدالکریم سروش از لویسون و علاقهاش به مولانا گفت
بر اساس این گزارش دکتر عبدالکریم سروش نیز از جمله حاضران در این نشست بود. او اما در این مراسم سخنرانی نکرد و به جای آن روز بعد،یکشنبه، ۱۲ آگوست در پنجاهمین درسگفتار از شرح دفتر نخست مثنوی گفت که آقای لویسون علاوه بر آنکه در زمینه ادبیات فارسی و تصوف دانش و مطالعات گستردهای داشت، خود نیز در سلک درویشان خانقاه قرار داشت و حضور آقای رضا تابنده و توصیفاتی که کرد، نشان میداد که او را به درویشی قبول داشتند و پذیرفته بودند.
سروش همچنین از چگونگی جذب شدن لویسون به سمت زبان فارسی گفت و افزود: از آقای لویسون نقل شده و یا این که در جایی خواندم که نخستین بار او با خواندن این غزل مولانا : «هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست» شیفته مولانا و زبان فارسی شد و با توجه به احاطهای که به زبانهای انگلیسی و فرانسه و آلمانی داشت به این داوری رسید که در تاریخ جهان فردی به بزرگی اندیشه مولانا نیامده است. سروش افزود: البته این داوری را اگر چه دیگرانی هم بیان کردند اما با توجه به احاطه آقای لویسون به ادبیات و فکر و فلسفه جهان قابل تامل است.
اجرای موسیقی سنتی و نمایش تعدادی از کتابهای آقای لویسون به زبان انگلیسی نیز از دیگر برنامههای این مراسم بود.
ایرانشناس و ادیب برنده کتاب سال که به او روادید ایران ندادند
لئونارد لویسن ۲۸ آگوست سال ۱۹۵۳ در آمریکا متولد شد و در ۱۶ سالگی به جهت علاقهمندی به زبان فارسی به طرف فرهنگ ایرانی و ادبیات کهن کشیده شد. در ۲۰ سالگی به دانشگاه شیراز آمد و زبان فارسی را در کنار تاریخ اسلام و ایران و عرفان اسلامی آموخت و با جین لویسون در همین دانشگاه آشنا شد و ازدواج کرد.
آقای لویسون ویراستار و گردآورنده مجموعه سه جلدی میراث تصوف بود که دو جلد از این سه مجلد در ایران منتشر شد. همچنین او کتابی درباره عطار نوشت که جایزه کتاب سال ایران را برای نگارش این کتاب به دست آورد.
آقای لویسون کتابی هم درباره حافظ نوشت که برنده کتاب سال شد اما نتوانست ویزای ورود به ایران را برای دریافت جایزه خود بگیرد. در چند سال اخیر او و همسرشان به دلایلی که مشخص نشد امکان بازدید از ایران و دریافت روادید را نداشتند.
از جمله مهمترین تلاشهای لئونارد لویسون انتشار هشت مجلد از مجموعه مقالات به نام مولوی بود که به نوعی مهمترین سالنامه انگلیسیزبان درباره مولانا لقب یافته بود که بزرگان فرهنگ و زبان فارسی و مولوی در اقصی نقاط جهان به این کتاب و دادن مقاله به آن اقبال نشان میدادند.
به گفته خانم لویسون از این مجموعه سه مجلد دیگر آن از سوی همسرش گردآوری و تدوین شده بود و آماده انتشار است.
آقای لویسون روز ۶ آگوست ۲۰۱۸ در اثر سکته مغزی در سانفرانسیسکوی کالیفرنیا درگذشت در حالی که به دعوت دانشگاه ارواین قرار بود در کنگره بزرگ ایرانشناسی این دانشگاه سخنرانی کند.