آرزوی مرگ آری، استعفا هرگز!
اگرچه بیش از دو هفته از فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی میگذرد، نه تنها علت اصلی این حادثه دردناک در هالهای از ابهام باقی مانده است، با مخالفت جمهوری اسلامی در تحویل جعبه سیاه پرواز ۷۵۲ به اوکراین یا فرانسه، که از معدود کشورهای برخوردار از توانایی تخصصی در رمزگشایی دو جعبه سیاه این بویینگ ۷۳۷ است، این حادثه رقتبار ابعاد تازهای به خود گرفته است.
با وجود این، در شواهد بهدستآمده فعلی نشانی از عمدی بودن اصابت دو موشک به این هواپیما، که باعث شد تمامی ۱۷۶ سرنشین آن جان خود را از دست بدهند، وجود ندارد.
بهرغم اصرار و تاکید دولت کانادا بر ارسال جعبه سیاه به اوکراین، انکار و مقاومت مسئولان جمهوری اسلامی، با توجه به اینکه ایران فاقد تخصص لازم برای بازخوانی پارامترهای اطلاعاتی و فنی آن است، به زوایای رازآلود سرنوشت این پرواز نافرجام افزوده است.
با وجود اینکه از نظر فنی نمیتوان اطلاعات درجشده در جعبه سیاه را که ثانیه به ثانیه بیش از ۳۰۰۰ پارامتر پروازی را ضبط و نگهداری میکند تغییر داد و دستکاری کرد، چنانچه کشوری بتواند رمزهای جعبه سیاه را بازخوانی کند، قطعا قادر خواهد بود در صورت نیاز، در جزییات بهدستآمده تغییر یا تحریف ایجاد کند و دستکم از افشا و انتشار بخشی از آخرین مکالمات درون کابین هواپیما جلوگیری کند. با توجه به این فرایند، اصرار ایران به بررسی جعبه سیاه در داخل کشور و تاکید کانادا بر تحویل آن به اوکراین قابل تامل است.
چرا عذرخواهی و استعفای مسئولان مرتبط ضروری است؟
سرتیپ امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، در ۲۱ دیماه، بهدنبال سه روز سکوت جمهوری اسلامی، تاسف خود را بدینگونه اعلام کرد: «موقعی که اطمینان پیدا کردم این اتفاق افتاده، واقعا آرزوی مرگ برای خود کردم که ای کاش میمردم و چنین حادثهای را شاهد نبودم.»
متعاقب آن، سردار حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران، در حضور نمایندگان مجلس اعلام کرد: «خطا کردیم، جبران میکنیم. مطمئن باشید تا ما هستیم، همه قدرتها جمع شوند، نمیگذاریم تار مویی از مردم ایران کم شود. ای کاش همراه جانباختگان این حادثه هوایی بودم و خودم میسوختم و شاهد این سانحه غمانگیز نبودم.»
بر اساس این سخنان، مسئولان ارشد سپاه پاسداران اگرچه بهخاطر این خطای جبرانناپذیر متاسفاند، گویی بهکارگیری لفظ صریح عذرخواهی و پوزش برایشان سنگین و کسر شان است. طبعا با چنین ذهنیتی انتظار نمیرفت فرمانده کل قوا، علی خامنهای، در نماز جمعه اخیر، لحنی متفاوت با فرماندهان سپاه پاسداران به کار گیرد. او ضمن ابراز همدردی با داغدیدگان این واقعه دردناک، نه تنها خود را برحقتر از آن دانست که عذرخواهی کند، بلکه پا را فراتر نهاد و خشمش را پنهان نکرد که عدهای درصددند هدف قرار گرفتن هواپیمای مسافربری اوکراین را از ترور قاسم سلیمانی بااهمیتتر جلوه دهند.
با وجود این اظهار تاسفها، که به نظر میرسد تا حدی تصنعی و از سر ناچاری بوده است، به دلایلی که در ادامه میآید فرمانده کل سپاه پاسداران ضمن عذرخواهی رسمی، باید بلافاصله از سمت خود استعفا میکرد.
۱) تراژدی سقوط هواپیما هرچند حسب شواهد فعلی عمدی نبود، نوعی اقدام سهوی بود که عنصر اصلی آن سهلانگاری بود، چرا که طبق معمول، در نگاه ایدئولوژیک حکومت ایران، جان شهروندان کرامت و ارزش چندانی ندارد و حفظ نظام واجبترین امر است.
۲) دروغگویی و سکوت پنهانکارانه از عناصر دیگر این ضایعه بزرگ انسانی بود. بنابراین، ضرورت داشت که دستکم یک مقام مسئول، برای سه روز خاموشی و دروغی که به شهروندان ایرانی گفته شده بود، به نشانه ندامت، از مقام خود کنارهگیری کند.
۳) مسئولان جمهوری اسلامی از همان ساعات نخست، علت سانحه را نقص فنی اعلام کردند، این در حالی بود که هیچگونه دسترسی به اطلاعات جعبه سیاه هواپیما نداشتند. اگرچه سفارت اوکراین در تهران نیز تا ۲۴ ساعت پس از سقوط هواپیما، همان تشخیص مقامهای ایرانی، یعنی مشکل فنی، را تکرار کرد، این اشتباه اوکراین، که چه بسا ناشی از اطلاعرسانی غلط به آنان بود، اساسا قابل مقایسه با موضعگیری غیرصادقانه سپاه پاسداران نبود. از اینرو، ضرورت داشت که از این جنبه نیز حاکمیت عذرخواهی رسمی کند.
۴) بر اساس ماده ۹ معاهده بینالمللی هوانوردی غیرنظامی، موسوم به کنوانسیون شیکاگو، دولتها موظفاند برای حفظ امنیت مسافران، در «مواقع بحرانی»، محدودیتهای جدی بر پروازهای غیرنظامی اعمال کنند.
مقامهای جمهوری اسلامی بهرغم موشکپرانی گسترده به سوی پایگاه عینالاسد حدود ۴ تا ۵ ساعت قبل از هدف اصابت قرار گرفتن هواپیمای اوکراینی، به تدابیر امنیتی که بر اساس این عهدنامه ملزم به رعایتشان بودند، هیچ توجهی نکردند.
برخلاف ادعای برخی مسئولان ایرانی مبنی بر اینکه چون «موقعیت جنگی» نبود، نیازی به بستن مسیر پروازهای مسافربری دیده نشد، خط قرمز عهدنامه شیکاگو «وضعیت بحرانی» است، نه شرایط حادتری چون «جنگ». سهلانگاری ایران به این مساله دامن زد که سپاه پاسداران قصد داشت از این هواپیما بهعنوان سپر انسانی در مقابل واکنش احتمالی آمریکا استفاده کند، موردی که با مسئولیت قتل شبهعمد مشابهت دارد و بنابراین، ضرورت عذرخواهی و برکناری مسئولان مرتبط را مضاعف میکند.
۵) خشم مقامهای جمهوری اسلامی از پیگیریهای بینالمللی و اظهارنظر سخنگوی وزارت امور خارجه که «کانادا کاسه داغتر از آش شده است» به این شبهه بیش از پیش دامن میزند که اگر نیمی از مسافران هواپیمای اوکراینی تابعیت دوگانه نداشتند، حکومت ایران تا کجا به دروغگویی و پنهانکاریاش درباره علت سقوط هواپیما ادامه میداد.
به بیان دیگر، چنانچه آمریکا و کانادا در همان ساعات اول فاش نمیکردند که علت سقوط هواپیما اصابت موشک بوده است، چه تضمینی وجود داشت که ایران از داستان نقص فنی دست بردارد؟ پاسخ این پرسش نیز بر ضرورت عذرخواهی و استعفای یک مقام مسئول دستکم برای کاهش عذاب وجدان میافزاید.
مسئولیت اخلاقی ترامپ در تراژدی پرواز ۷۵۲
اگرچه دونالد ترامپ همواره تاکید کرده است که کشتن قاسم سلیمانی از مهمترین ضرورتها بود و پا را فراتر نهاده و کشتن سلیمانی را مهمتر از مرگ بنلادن و ابوبکر بغدادی توصیف کرده است، نیمنگاهی به تناقضگوییهای مسئولان آمریکایی درباره انگیزه کشتن فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران نشان میدهد که ترامپ در این ماجرا ضمن نداشتن ثبات سیاسی و تصمیمگیری مدبرانه، بیش از پیش غیرصادقانه برخورد کرده است.
آمریکاییها یک روز میگویند سلیمانی عملیاتهایی را طرحریزی کرده بود تا چند سفارت آمریکا را از بین ببرد، سپس مسئول دیگری افشا میکند که طرح کشتن سلیمانی از ماهها پیش برنامهریزی شده بود. از طرفی، برخی دیگر از مقامهای آمریکا اذعان میکنند که صرفنظر از اینکه سلیمانی درباره منافع و مردم آمریکا چه نقشهای در سر داشت، سالها پیش باید کشته میشد.
صرفنظر از توجیههای ترامپ در مورد کشتن سلیمانی، قطعا اگر او در بامداد ۱۳ دی کشته نمیشد، تراژدی ۱۸ دی رقم نمیخورد. از این روست که جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، در سخنانی منصفانه در یادبود قربانیان بویینگ ۷۳۷، ضمن مقصر دانستن ترامپ و خامنهای در واقعه دردناک سقوط هواپیما، گفت اگر به تنشهای ایران و آمریکا در منطقه دامن زده نمیشد، اکنون همه قربانیان پرواز ۷۵۲ کنار خانوادههایشان بودند.
انتقاد همزمان ترودو از آمریکا و ایران کاش تلنگری باشد بر ترامپیستهای وطنی که تنها به جنایتهای جمهوری اسلامی مینگرند، در حالیکه به امید براندازیبیاری بیگانه، تراژدیآفرینیهای ترامپ را نادیده میانگارند.
صرفنظر از سهم مشترک خامنهای و ترامپ در فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی، کاش یک مقام جمهوری اسلامی بهجای شعار دادن و عوامفریبی، برای کمترین تسلیخاطر بازماندگان قربانیان آن پرواز، آرزوی دروغین مرگ نمیکرد و با استعفا، تنها از پست ریاست چشم میپوشید نه از جان شیرین.