شیروانی زیر زمین!
سینمای زیرزمینی یک جنبش سینمایی بود. از آمریکا آغاز شد و همزمان شد با نسل بیت (Beat). نسل بیت بعد از جنگ جهانی دوم در بین هنرمندان آمریکایی متولد شد. نسلی که به انتقاد از ارزشهای عرف جامعه، اعتقادات و باورهای جنسی پرداخت. نویسندگانی مثل چارلز بوکوفسکی را میتوان از فرزندان این نسل دانست. اما فیلمسازی زیرزمینی در آمریکا به هدف نقد قراردادهای سینمایی آن روزها شکل گرفت. فرمهای عجیب و موضوعاتی مثل وضعیت رنگین پوستان و همجنسخواهان و آزادی جنسی از محوریترین مفاهیم این سینما بودند. اندی وارهول هنرمند آمریکایی را نیز میتوان از فیلمسازان اولیه زیرزمینی در آمریکا دانست.
اما هنر زیرزمینی برای مخاطب ایرانی بدون آشنایی با تاریخ آن، امری آشناست. تولید اثر هنری بدون مجوز، بدون بودجه رسمی و بدون تایید وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی و علاوه بر عوامل ذکر شده مفاهیم ضد عرف و انتقادی فیلم زیرزمینی را میسازند. به طور خلاصه اثری که نباید از لحاظ قانونی وجود خارجی داشته باشد، اما دارد. روز ملی سینما هر ساله به شکلی در روز ۲۱ شهریور یادآوری میشود و سینمای زیرزمینی سهم قابل توجهی از این روز را طی سالهای اخیر از آن خود کرده است. فیلمهایی که اینجا و آنجا اسمشان را میشنویم، اما روی هیچ پرده سینمایی اکران نمیشوند. با این حال این فیلمها دیده میشوند. شاید برخی دستفروشان دیویدیهای این فیلمها را بفروشند، شاید برخی مغازهها مخفیانه فیلمها را برای مشتریان کپی کنند و شاید برخی سایتهای اینترنتی این فیلمها را برای دانلود در دسترس مخاطبان بگذارند.
سینمای زیرزمینی ایران را تکنولوژی نجات داد. تولید دوربینهای دیجیتال، سد اصلی تولید فیلم را که کرایه دوربین و نگاتیو ۱۶ یا ۳۵ میلیمتری از مراکز رسمی و دولتی بود، از بین برد. فیلمسازانی دوربین به دست بدون پروانه ساخت، مشغول به جمع کردن بازیگران معروف و غیر معروف شدند، به آرامی فیلم خود را ساختند و تنها در هنگام پخش فیلم در جشنوارههای خارجی یا پخش غیر رسمی فیلم نامشان به گوش مردم رسید.
این که سینمای زیرزمینی از کجا شروع شد قابل بحث است و تعداد فیلمسازان زیرزمینی و محروم به فعالیت هنری کم نیست. ولی میتوان به فیلمسازی اشاره کرد که طی ۱۸ سال فعالیت هنری هیچ یک از فیلمهایش مجوز پخش عمومی در ایران نگرفتند، ولی فیلمهایش همیشه در جشنوارههای خارج از ایران بر سر زبانها است.
یکی از اولین فیلمهای داستانی دیجیتال زیرزمینی در تاریخ سینمای ایران که هیچگاه مجوز نگرفت، فیلم ناف، ساخته محمد شیروانی در سال ۱۳۸۳ است. او درباره فیلم خود میگوید: «فیلم ناف به نوعی خودزنی من بود». فیلم ناف با یک دوربین دستی دیجیتال ساخته شد و به اصلاح با بازیگرفتن از «نابازیگران» که از دوستان و آشنایان شیروانی بودند به مدت سه ماه در یک خانهاجارهای ساخته شد.
شیروانی هم فیلمساز مستند است و هم داستانی. او در سال ۱۳۹۴ در اعتراض به سانسور همه ۱۸ فیلم ساخته خود را در وبسایت شخصیاش منتشر کرد که کمی بعد فیلتر شد و این فیلمساز موقتا ممنوع الکار شد و به قول برخی منتقدین: «شیروانی فیلمهایش را حراج کرد»
فیلم آخر شیروانی «لرزاننده چربی» است که با بازی مریم پالیزبان و لوون هفتوان همراه بود. این فیلم در جشنواره لوکارنو هلند برنده جایزه ببر طلایی شد.
وجود اینترنت، دوربینهای دیجیتال و جشنوارههای خارج از ایران و سرمایهگذاری شخصی از عوامل اصلی حیات سینمای زیرزمینی در ایراناند. این فیلمها چه در قالب فیلم کوتاه چه بلند به دست جشنوارههای خارجی میرسند و مخاطبان آن را به پای پرده سینما میکشانند، اما خارج از ایران.
اما چرا اکثر ساختههای زیرزمینی در ایران همان زیرزمین باقی میمانند؟
شاید پاسخ اصلی محتوای این فیلمها باشد که عموما لحنی انتقادی از شرایط اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک حاکم در ایران دارند که با سانسور مواجه شدند یا فیلمهایی بودند که به ابعاد و روایاتی از طبیعت انسانی میپردازند که با ارزشها و هنجارهای جامعه هماهنگی ندارد. ولی فیلمساز با وجود محدودیتها همچنان میخواهد حرف خود را بزند و فکر خود را تصویر بکشد و در حال حاضر تکنولوژی کنترل این فیلمسازان را سخت تر و ساخت فیلم را تا حدی آسانتر کرده است.
اما آینده سینمای زیرزمینی چیست؟ شاید این سوالیاست که تنها با گذشت زمان به پاسخ آن باید برسیم.