نزاعی دیگر بر سر آثار فرهاد مهراد؛ برنده چه کسی است؟
اگر به سیر و تاریخ اعتراضهای هنرمندان به تضییع حقوق مادی و معنویشان، ادعای سرقت هنری و نزاعهایی از این دست نظری بیفکنیم، نام دو تن از نامداران عرصه موسیقی بر صدر مینشیند، محمدرضا شجریان و فرهاد مهراد.
سابقه اعتراضهای شجریان البته بیشتر است و به اوایل دهه ۱۳۷۰ بازمیگردد. پخش بدون مجوز یا بدون پرداخت حقوق مادی آثار فرهاد اما از اوایل دهه ۱۳۸۰ مسالهساز شده و هرازگاه جدلهای رسانهای نیز ایجاد کرده است؛ بهخصوص از زمانی که فرهاد درگذشت و نهادی به نام «خانه فرهاد» بنیان نهاده شد، این اعتراضها در سطح رسانهای باقی نماند و کار به شکایت به دادگاه کشید و حتی تا مرحله محکومیت صداوسیما پیش رفت. هرچند بهدلیل اختلافهایی که سر خانه فرهاد پیش آمد و وکیل این نهاد موسیقایی کنار گذاشته شد، ادامه کار چندان استمرارش نیافت و خانه فرهاد عملا منحل شد. اما از برکتهای همان پیگیریهای اولیه این بود که به دستور رییس سابق قوه قضاییه، آیتالله شاهرودی، دادگاهی خاص برای پیگیری اینگونه شکایتها تشکیل شود.
سرقت هنری یا تضمین؟
تازهترین ماجرای تضییع حقوق مولف و مصنف را یکی از خوانندگان معروف موسیقی پاپ رقم زد، بنیامین بهادری. او در یکی از برنامههای نوروزی «دورهمی» مهران مدیری حاضر شد و در میانههای برنامه، «کودکانه»، ترانه معروف فرهاد مهراد، را خواند، البته با دستکاری و تغییراتی در متن شعر آن. گفته میشود این ترانه به این شکل و با شعری از فرید احمدی، پیشتر هم اجرا و منتشر شده بود، اما اجرای آن در برنامه «دورهمی» نگاهها را متوجه این اثر کرد که به گفته منتقدان، نوعی سرقت هنری است.
ترانه «کودکانه» که با نام «بوی عیدی» میان ایرانیان شهرت فراوانی دارد، با آهنگسازی اسفندیار منفردزاده و شعری از شهیار قنبری و با صدای فرهاد مهراد در سال ۱۳۵۵ ساخته شد و بنا بر توضیحی که منفردزاده در سایتش منتشر کرده است، نخستین بار در سال ۱۳۵۶، با عنوان آونگ شماره ۲۲ در آلبوم رنگارنگ ۳ منتشر شد.
این کار را بعدها، دیگران هم بازخوانی کردند، از جمله خودِ شهیار قنبری که در ژانویه ۲۰۱۴، با انتشار متنی، از بازخوانی این کار فرهاد خبر داد.
مشخص نیست که قنبری مراحل دریافت مجوز از آهنگساز و صاحبان اثر را برای بازخوانی آن طی کرده یا نه، اما در نوشتهاش آورده است «به نام عشق و آزادی و ترانه. بوی عیدی، بوی توپ یعنی کودکانه را پس گرفتم. نه از فرهاد جان که بهتر از همه میخواند، که از برادران، بدصدایان، انسانستیزان، گردنهبندان».
اما تفاوت آن بازخوانی با خواندن بنیامین بهادری در این است که بهادری شعر اثر را تغییر داده است. همین تغییر شعر اعتراض آهنگساز، اسفندیار منفردزاده، شاعر، شهیار قنبری، و البته، پوران گلفام، همسر فرهاد، بهعنوان وارث این اثر، را به دنبال داشت.
منفردزاده در متنی که با تصویر و صدای خودش روی صفحه اینستاگرامش منتشر کرد، با اشاره به ممنوعیت فعالیتش در ایران و کنایه به بهادری که «چهل سال است روزانه چهل تریبون و چهل دوربین، شما و امثال شما را زیر نور گرفتهاند»، گفت: «با این همه، هنوز چشم به تتمه سرمایه ما دارید؟ ما که نام و چهرهمان ممنوع است، اما آثارمان دم دست همگان!… چه خوب که همگان ما را بشنوند، اما چه بد که بیهمهکسان به آنها دستبرد بزنند.»
شهیار قنبری نیز در صفحه اینستاگرامش، با اشاره به مرگ خواهرش و اینکه اجازه ندارد به ایران برود و سر مزار خواهرش بگرید، نوشت که صدا و آثارش در ایران قدغن است اما دیگرانی چون عزتالله ضرغامی، ريیس اسبق صداوسیما، اثرش را منتشر میکنند و استفاده نامشروع و غیرقانونی از آثارش در ایران آزاد است.
نکته جالب ماجرا بخشی از سخنان بنیامین بهادری در همین برنامه دورهمی بود که مدعی شد در دوران فعالیتهای هنریاش، هیچ ترانهای را کپی نکرده و بدون رضایت آفرینندگان، هیچ اثری را اجرا نکرده است.
بر اساس گزارشها، فرید احمدی، شاعری که این شعر را تغییر داده، گفته است که این کار نوعی تضمین است و نه کپی! تضمین آرایهای ادبی است که شاعر با وامگیری از بیتی از شاعری معروف یا نویسنده از ضربالمثلی یا گفتهای دیگر، بار معنایی اثرش را افزون میکند.
قانون چه میگوید؟
در بندی از ماده دو قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان، «شعر و ترانه و سرود و تصنیف که به هر ترتیب و روش نوشته یا ضبط یا نشر شده باشند» از حمایت این قانون برخوردارند.
در ماده ۱۹ همین قانون آمده است «هرگونه تغییر یا تحریف در اثرهای مورد حمایت این قانون و نشر آن بدون اجازه پدیدآورنده ممنوع است». بر اساس ماده ۲۳ نیز هر کس تمام یا قسمتی از اثر فرد دیگری را که مورد حمایت این قانون است بدون اجازه پدیدآورنده، آگاهانه و بهعمد، به نام شخص دیگری غیر از پدیدآورنده، نشر یا پخش یا عرضه کند، به حبس تادیبی بین ۶ ماه تا ۳ سال محکوم خواهد شد.
با توجه به اینکه دو تن از صاحبان این اثر (شاعر و آهنگساز) در قید حیاتاند و از زمان درگذشت خواننده اثر نیز ۵۰ سال نگذشته است، لذا این اثر بنا بر قوانین کنونی جمهوری اسلامی، مشمول قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان میشود.
از طرف دیگر، چون بنیامین بهادری و ترانهسرای اثرش برای تغییر در ترانه «کودکانه» هیچگونه مجوزی از صاحبان اثر نگرفته بودند، طبیعی است که کار غیرقانونی انجام دادهاند و کارشان نوعی سرقت هنری است.
اما پرسش اینجاست که آیا دادگاههای ایران به این شکایت رسیدگی میکنند؟ خبرها حاکی از این است که شهیار قنبری و پوران گلفام از طرح شکایت در دادگاه سخن گفتهاند.
باید منتظر ماند و دید آیا دادگاهی تشکیل میشود و اگر تشکیل شد، رای قاضی به نفع چه کسی خواهد بود؟