شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

نگاهی به ابعاد غیرنظامی رویاروی میان ایران و آمریکا 

در حالی که همه دنیا منتظر واکنش نظامی ایالات متحده به سرنگونی پهپاد تجسسی «گلوبال هاوک» از سوی پدافند موشکی ایران بود، ناگهان رییس‌جمهوری آمریکا تنها ۱۰ دقیقه قبل از آغاز حمله به اهدافی در ایران از چنین پاسخی صرف‌نظر و اعلام کرد که به دلیل احتمال قربانی شدن ۱۵۰ نفر در این هجوم و عدم تناسب چنین پاسخی با سقوط پهپاد دستور به توقف چنین واکنشی داده است.

پس از توییت‌های هشداردهنده فراوان دونالد ترامپ و بر حذر داشتن ایران از تهدید ایالات متحده و همچنین اعزام ناو هواپیمابر «آبراهام لینکلن» و بمب‌افکن‌های «بی۵۲» و تقویت پایگاه پنجم دریایی آمریکا در بحرین، انتظار می‌رفت ایالات متحده پاسخی نظامی به سقوط پهپاد تجسسی‌اش در آب‌های بین‌المللی نشان دهد اما چنین اتفاقی نیفتاد. 

پرسش این است که علت خویشتن‌داری دونالد ترامپ و عدم واکنش نظامی به حمله مستقیم ایران به یک هدف آمریکایی چیست؟ به عبارتی دیگر و در حالی که ایالات متحده هجوم مستقیم به خویش را معمولا بدون پاسخ نمی‌گذارد، چرا در این حالت خاص واکنشی نظامی را شاهد نبودیم با اینکه تمام شرایط برای چنین واکنشی مهیا بود؟

برای پاسخ به این پرسش‌ها باید محورهای راهبرد نوین ایالات متحده علیه ایران را مورد بررسی قرار داد تا بتوان دلیل صرف‌نظر کردن دونالد ترامپ از هجوم نظامی به یک تهدید امنیت ملی آمریکا را بهتر درک کرد.

 

۱. فشار سیاسی-دیپلماتیک

ایالات متحده آمریکا با نزدیکی و همکاری با کشورهای نزدیک به ایران تلاش دارد از نقش منطقه‌ای جمهوری اسلامی و توافق‌های تجاری‌اش با این کشورها تا حد ممکن بکاهد. به عنوان مثال کشورهای عمده تولیدکننده نفت به‌ویژه هم‌پیمانان منطقه‌ای آمریکا در ماه ژوئن ۲۰۱۸ با روسیه (شریک مهم منطقه‌ای و جهانی ایران) جهت افزایش تولید و به تبع آن کاهش قیمت نفت توافق کردند. این در حالی است که با توجه به کاهش مستمر صادرات نفت ایران که به زیر ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است، فشار مضاعفی به منابع درآمدی ایران وارد می‌شود.

پس از خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای، ایران تمام وزن دیپلماتیک خود را بر دولت‌های اروپایی جهت ادامه این توافق از طریق عملی کردن تعهدات و وعده‌های اقتصادی قرار داد. اجرایی نشدن کامل ساز و کار مالی میان اروپا و ایران و رد ضرب‌الاجل کاهش تعهدات برجامی ایران از سوی اروپایی‌ها نشان می‌دهد که اروپا عملا توانایی مقابله با رویکرد جدید آمریکا را علیه ایران ندارد.

آمریکا همچنین تلاش کرد تا کشورهای عربی خاورمیانه را در مواجهه با «خطر ایران»، هر چه بیشتر به اسراییل نزدیک‌ کند. راهبرد منطقه‌ای ایران در حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی فرقه‌ای و اعلام چندباره در اختیار داشتن چهار پایتخت عربی از سوی مقامات جمهوری اسلامی از مهم‌ترین عوامل جابه‌جایی «دوست» و «دشمن» در روابط منطقه‌ای کشورهای عربی خاورمیانه شد. به این ترتیب ایران خواسته یا ناخواسته به دشمن مشترک کشورهای عرب و اسراییل در منطقه تبدیل شد و فرصت نزدیکی آن‌ها را در بسیاری از پرونده‌های منطقه‌ای مهیا ساخت.

مقامات آمریکایی با اشاره به نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران تلاش می‌کنند تا از طریق سازمان‌های بین‌المللی فشار جهانی را بر ایران برای رعایت حقوق همه ایرانیان به‌ویژه زندانیان سیاسی، فعالان حقوق زنان، اقلیت‌های مذهبی و دینی، قومیت‌ها و... افزایش دهند. افزون بر آن، ایالات متحده به‌طور مستمر تلاش کرده تا ضمن اثبات نقش ایران در حمله به کشتی‌های تجاری و نفت‌کش‌ها، ناامن کردن آب‌راه‌های بین‌المللی، حملات موشکی و پهپادی حوثیان مورد حمایت ایران به مراکز پالایش و انتقال نفت و فرودگاه‌های شهری عربستان سعودی و... ایران را به‌عنوان یک کشور برهم‌زننده ثبات و امنیت منطقه‌ای و جهانی در شورای امنیت معرفی کند.

به این ترتیب در راهبرد نوین آمریکا علیه ایران نهادها و سازمان‌های جهانی نقش مهمی را بازی می‌کنند.

 

۲. فشار مالی-اقتصادی

تحریم‌های اقتصادی و مالی از مهمترین ابعاد راهبرد جدید آمریکا علیه ایران هستند. دونالد ترامپ با تاکید بر این که بازگشت ۱۵۰ میلیارد دلار عایدات بلوکه‌شده ایران پس از توافق برجام صرف تجهیز و تسلیح گروه‌های تروریستی و فرقه‌گرا در منطقه شده و یا برای سرمایه‌گذاری در امور نظامی، امنیتی و سایبری به منظور مقابله با منافع آمریکا و متحدانش و تهدید صلح و ثبات منطقه‌ای و جهانی شده است، تاکید کرده که به منظور توقف چنین روندی می‌بایست منابع مالی و پولی جمهوری اسلامی مورد هدف قرار گیرند. به همین دلیل پس از اعلام خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای روز ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ مراحل متوالی از تحریم‌ها علیه ایران کلید خورد که در اینجا به آن‌ها اشاره می‌شود:

 - دور اول تحریم‌ها ( ۱۶ مرداد ۱۳۹۷) شامل مواردی مانند تحریم دسترسی ایران به دلار و فلزات گران‌بها.

 - دور دوم تحریم‌ها ( ۱۴ آبان ۱۳۹۷ ) شامل صنعت نفت، گاز و پتروشیمی، کشتی‌رانی و نظام بانکی.

 - دور سوم تحریم‌ها (دوم فروردین ۱۳۹۸) خزانه‌داری آمریکا نام ۱۴ شخصیت حقوقی و ۱۷ نهاد را به تحریم‌های هسته‌ای و موشکی جمهوری اسلامی اضافه کرد.

 - دور چهارم تحریم‌ها (ششم فروردین ۱۳۹۸ ) خزانه‌داری آمریکا ۹ شخصیت حقیقی و ۱۶ نهاد را به دلیل انتقال پول برای سپاه پاسداران و وزارت دفاع جمهوری اسلامی در فهرست تحریم‌ها قرار داد.

 - دور پنجم تحریم‌ها (۱۹ فروردین ۱۳۹۸) دونالد ترامپ در بیانیه‌ای رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار داد.

 - دور ششم تحریم‌ها (دوم اردیبهشت ۱۳۹۸) آمریکا رسما اعلام کرد که معافیت تحریم‌های نفتی ایران را لغو کرده است.

 - دور هفتم تحریم‌ها (۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸) صدور فرمان اجرایی دونالد ترامپ برای تحریم صنایع فولاد، آهن، آلومینیوم و مس ایران.

 - دور هشتم تحریم‌ها (۱۷ خرداد ۱۳۹۸) خزانه‌داری آمریکا فهرستی از ۳۹ نهاد مرتبط با صنایع پتروشیمی ایران را در فهرست تحریم‌ها قرار داد.

 - دور نهم تحریم‌ها (چهارم تیر ۱۳۹۸) دونالد ترامپ فرمان اجرای تحریم رهبر جمهوری اسلامی، بیت او و همه منصوبانش و هشت فرمانده سپاه را امضا کرد. برآورد می‌شود ثروت نهادها و شرکت‌های تحت نفوذ مستقیم رهبر ایران بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار باشد (از صفحه رسمی فیسبوک سفارت آمریکا در عراق-اردیبهشت ۱۳۹۸).

افت شاخص‌های اقتصادی ایران پس از اجرای تحریم‌های متوالی یاد شده به تاثیر فوق‌العاده این تحریم‌های هدفمند بر اقتصاد ایران گواهی می‌دهند به‌طوری که صندوق بین‌المللی پول در تازه‌ترین گزارش خود از رشد منفی شش درصدی در ایران در سال ۲۰۱۹ خبر داده است. 

براساس گزارش‌ها، ظرف یک‌سال گذشته (پس از خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم‌ها) ریال بیش از ۶۰ درصد از ارزش خود را در برابر دلار از دست داده است. همچنین وب‌سایت بیزنس اینسایدر ۲۰ خردادماه ۱۳۹۸ در گزارشی آورده بود که ممکن است نرخ تورم ایران امسال به ۵۰ درصد افزایش یابد.

با وجود تمام این شاخص‌ها استیون منوچین، وزیر خزانه‌داری آمریکا در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی سی‌ان‌بی‌سی گفت که «آمریکا تنها تاکنون ۸۰ درصد اقتصاد ایران را مورد تحریم قرار داده است و تلاش ما بر این است که این تحریم‌ها را به ۱۰۰ درصد اقتصاد آن‌ها برسانیم».

بنابراین واکنش‌های نظامی ایران و نیروهای نیابتی‌اش را می‌توان نمایانگر تاثیر فزاینده تحریم‌ها دانست و آن را تلاشی جهت شکستن حلقه تنگ تحریم‌ها بر اقتصاد ایران به شمار آورد.

 

۳. مقابله اطلاعاتی سایبری

روزنامه نیویورک تایمز سقوط پهپاد آمریکایی از سوی ایران را یک تله سایبری عنوان و ادعا کرده بود که انهدام این پهپاد بخشی از نقشه حمله سایبری ایالات متحده بوده است. یک مقام پنتاگون به این روزنامه گفته است که «ماه‌ها بود برای نفوذ به سیستم بسته پدافند ایران تلاش می‌کردیم و بارها نیز به حریم ایران وارد شدیم اما واکنش مورد نظر را دریافت نکردیم. به همین دلیل تلاش شد برای فعال کردن سیستم موشکی ایران از پهپاد گلوبال هاوک استفاده شود تا بتوان نفوذ سایبری کرده و کل سیستم دفاع موشکی ایران را هک کرد».

البته آمریکا در گذشته نیز به حملات سایبری دیگری علیه ایران دست زده بود. در ژوئن ۲۰۱۰ تاسیسات هسته‌ای ایران در نطنز از سوی یک بدافزار به نام «استاکس‌نت» مورد حمله سایبری واقع شد. طبق برخی گزارش‌ها این بدافزار نزدیک به هزار سانتریفیوژ را نابود کرد که سبب تعویق دو ساله برنامه اتمی ایران شد.

از مهمترین اهداف حملات سایبری، محک زدن سطح کارایی مراکز و وب‌سایت‌های نظامی ایران است. با معلوم شدن سطح کارایی این وب‌سایت‌ها و فعال شدن آن‌ها نسبت به یک هجوم فرضی هم می‌توان توانایی و حجم واکنش‌ها را تشخیص داد و هم می‌توان این سیستم‌ها را هک و به درون آن‌ها نفوذ کرد و در زمان مناسب آن‌ها را از کار انداخت. 

در همین زمینه محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات ایران در حساب کاربری‌اش در واکنش به گزارش‌های حمله سایبری اخیر آمریکا اظهار داشت که در سال گذشته ۳۳ میلیون حمله سایبری به ایران شده که همگی آن‌ها از سوی «سپر دژفا» خنثی شده‌اند. البته به دلیل پنهانی بودن رویاروی سایبری صحت خنثی کردن این حجم از حملات به نظر اغراق‌آمیز می‌آید اما تعداد این حملات در طی یک‌سال نشان می‌دهد که آمریکا تا چه میزان بر چنین روشی در راهبرد جدیدش علیه ایران سرمایه‌گذاری کرده است.

به این ترتیب میدان جنگ سایبری با ایران می‌تواند با کمترین هزینه‌ها بیشترین آسیب‌های ممکن را به بسیاری از زیرساخت‌های ایران وارد کند. این در حالی است که حملات نظامی ممکن است نتوانند به چنین اهدافی نایل شوند و در همان حال واکنش بسیاری از هم‌پیمانان و شرکای منطقه‌ای و جهانی ایالات متحده و سازمان‌های بین‌المللی را نیز علیه آمریکا برانگیزاند.

 

۴. فشار رسانه‌ای

به گفته مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا یک نفر از هر چهار ایرانی صدا یا تلویزیون فارسی زبان آمریکا را پیگیری می‌کند. آقای پمپئو در سخنرانی در مرکز ریگان تاکید داشت که بنا به نیاز مردم ایران به رسانه‌های مستقل و ارتباط مستقیم با افکار عمومی آن‌ها، آمریکا در نظر دارد شبکه فارسی‌زبان جدیدی به‌طور ۲۴ ساعته راه‌اندازی کند و فضای رسانه‌ای و منابع خبری ایرانیان را هر چه بیشتر متنوع سازد. بنا به گفته وزیر خارجه آمریکا، سیاست رسانه‌ای جدید ایالات متحده فقط به راه‌اندازی تلویزیون خلاصه نمی‌شود و ایجاد شبکه‌های رادیویی، فضای مجازی، راه‌اندازی رسانه‌های اجتماعی و... را نیز شامل می‌شود.

افزون بر آن، در وزارت خارجه آمریکا «تیم ارتباطات» ویژه‌ای تلاش داشته و دارد از طریق فضای مجازی اخبار ایران را پوشش دهد و این پیام را ارسال کند که ایالات متحده پیگیر اخبار و مسایل ریز و درشت جامعه ایران است.

مقامات ارشد دولت آمریکا به‌ویژه دونالد ترامپ و مایک پمپئو و دیگر مسئولان بلندپایه نیز شخصا از طریق فضای مجازی مردم و مسئولان جمهوری اسلامی را مورد خطاب قرار می‌دهند و از این راه تلاش می‌کنند به‌طور مستقیم با مردم ایران تماس برقرار کنند و یا پاسخ حملات و اتهامات رسانه‌ای مسئولان ایرانی را بدهند.

 

۵. حمایت از اپوزیسیون دموکراتیک

دولت آمریکا بر این اعتقاد است که برای جلوگیری از بازتولید استبداد و دیکتاتوری در ایران پس از جمهوری اسلامی باید همه عناصر تشکیل‌دهنده جامعه ایران با تمام تفاوت‌های ساختاری خود در فرایند بازسازی حکومت و تقسیم عادلانه قدرت و ثروت مشارکت فعالانه داشته باشند.

هر چند که مسئولان آمریکایی تصمیم‌گیری برای آینده ایران را حق مردم ایران می‌دانند اما اصرار دارند که شرایط خاص مرحله تغییر نباید مردم و به‌ویژه اپوزیسیون را به سوی تکرار تجربه انقلاب ۱۳۵۷ سوق دهد. به‌نظر استراتژیست‌های دولت ترامپ فروپاشی یک رژیم غیردموکراتیک لزوما به شکل‌گیری یک رژیم دموکراتیک نمی‌انجامد، بلکه به مجموعه عوامل دیگر مانند نیروهای فعال و گرایش فکری آن‌ها و گفتمان‌های مقاومت بستگی دارد و پیدایش دموکراسی تنها یکی از پیامدهای «ممکن» فروپاشی است. این امر به‌ویژه در ایران با سابقه طولانی استبداد کاملا قابل تصور است و انقلاب ۱۳۵۷ نیز نمونه نزدیک این جابه‌جایی غیردموکراتیک بوده است.

در شرایط کنونی ایران به دلیل حذف‌ها و ممنوعیت‌های ساختاری نظام سیاسی و دولتی کردن قریب به اتفاق تشکل‌های سیاسی و صنفی، جامعه ایران بیشتر شبیه یک جامعه توده شده است تا یک جامعه مدنی. نظام مستقر کنونی با نابودی شاخص‌های جامعه مدنی در کشور تا حدود زیادی احتمال جایگزینی یک نظام دموکراتیک به‌جای خودش را از بین برده است. به همین دلیل اغلب مسئولان آمریکایی از تکرار تجربه انقلاب ۱۳۵۷ بیم دارند و از این جهت نقش نخبگان و سازمان‌های سیاسی دموکراتیک را در شکل دادن به فرایند دموکراتیک در ایران آینده حیاتی می‌دانند و بر تکثر و دیدن تمامی تنوع در ایران از سوی معارضان تاکید می‌کنند.

حضور شخصیت‌های مهم دولت دونالد ترامپ در تجمعات و گردهمایی‌های اپوزیسیون ایرانی از این چشم‌انداز قابل تحلیل است. مقامات آمریکایی به‌ویژه وزارت خارجه تلاش‌های زیادی برای نزدیک کردن دیدگاه‌های اپوزیسیون ایرانی بر اساس قواعد دموکراتیک برعهده گرفته‌اند. 

همکاری وزیر خارجه و مشاوران دونالد ترامپ با طیف‌های متنوعی از معترضان ایرانی هم نشان‌دهنده نگاه متکثر دولت آمریکا به جامعه و معارضان است و هم تلاش دارد دیدگاه‌های متنوع آن‌ها را در فرایند سیاست‌سازی و تصمیم‌گیری مربوط به ایران دخالت دهد.

با نگاه به ابعاد پنج‌گانه غیر نظامی راهبرد جدید ایالات متحده علیه ایران به خوبی می‌توان درک کرد که «بعد نظامی» تنها یکی از ابعاد چند وجهی این راهبرد است و ضرورتا نیاز نیست به تهدیدات جمهوری اسلامی حتی اگر به‌طور محدود به شکل نظامی بروز یابند، پاسخی نظامی داد. البته مقام‌های عالی آمریکایی به‌ویژه دونالد ترامپ همیشه از روی میز بودن گزینه نظامی سخن گفته‌اند و حتی ساز و برگ نظامی آمریکا در منطقه را به شدت تقویت کرده‌اند اما سخن از وجود چنین گزینه‌ای به معنای به کارگیری واکنش سخت در هر بزنگاهی نیست.

وجود گزینه نظامی و سخن دائمی از آن را می‌توان در چارچوب سیاست «چماق و هویج» تحلیل و تفسیر کرد. به نظر می‌آید این سیاست و راهبرد، حداقل تا انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا از سوی دولت ترامپ ادامه خواهد داشت و تنها ممکن است شاهد واکنش نظامی محدود در صورت به چالش گرفتن عزم نظامی آمریکا از سوی ایران باشیم. 

تنها پس از عبور از گردنه انتخابات پیش روی آمریکا است که ممکن است شاهد یک واکنش نظامی گسترده از سوی این کشور در پاسخ به تهدیدات و تحرکات ایران باشیم. با وجود این، تنها پس از بررسی تاثیر ابعاد پنج‌گانه غیر نظامی راهبرد کنونی و تشخیص عدم کارایی آن‌هاست که چنین تصمیمی علیه ایران اتخاذ خواهد شد. به همین دلیل جمهوری اسلامی راهبرد «مقاومت حداکثری» را در این مرحله در پیش گرفته و تلاش می‌کند واکنش نظامی آمریکا را برانگیزد تا بتواند بر نتایج انتخابات آینده ایالات متحده به ضرر دونالد ترامپ تاثیر بگذارد و کل روند کنونی را با شکست آقای ترامپ برگشت‌پذیر کند.

 

تحلیلگر سیاسی
تازه چه خبر؟
گزارش‌های رسانه‌ای از مرگ شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در زندان تهران بزرگ خبر می‌دهند. منابع نزدیک به خانواده شاهین ناصری در گفت‌وگو با...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More