هشدار یک تحلیلگر سعودی نسبتبه سرنگونی نظام ایران
عبدالرحمان الراشد، نویسندهی سعودی و مدیر پیشین شبکهی تلویزیونی العربیه و روزنامهی الشرق الاوسط، در آخرین مقالهی خود دربارهی اوضاع ایران، نسبتبه سرنگونی نظام ایران هشدار داده و گفته است که چنین نتیجهای از اعتراضات مردمی در ایران، پیامدی خطرناکی برای این کشور و منطقه درپی خواهد داشت.
الراشد، روز سهشنبه دوازدهم دیماه، در ششمین روز اعتراضهای مردمی در ایران، مقالهای تحت عنوان «هل الأفضل لنا سقوط نظام إيران؟» (آیا سرنگونی رژیم ایران برای ما بهتر است؟) در روزنامهی «الشرق الاوسط» منتشر کرده و نخست دربارهی اینکه اعتراضات جاری به کجا خواهد انجامید، به گمانهزنی پرداخته و چهار نتیجه را محتمل دانسته است. اول: اینکه نیروهای امنیتی همچون هشت سال پیش، موفق به سركوب مردم شوند. دوم : نظام همراه با سرکوب، حسن روحانی و دولتش را برای کنترل اوضاع، قربانی و از کار برکنار کند. سوم: تظاهرات گسترش یابد و خشونت بیشتر شود و درپی بحران بهوجود آمده، نیرویی از درون نظام، مانند سپاه یا ارتش، قدرت را در دست گیرد. احتمال چهارم نیز که بعید بهنظر میرسد، آن است که حکومت سرنگون شود و اوضاع در ایران، مانند سوریه یا لیبی شود.
مدیر پیشین روزنامهی شرق الاوسط و تلویزیون العربیه میافزاید که نظام ایران، حتی اگر موفق به سرکوب اعتراضات شود، در کل مجبور به بازبینی عملکرد خود است؛ اما در صورتی که پیشبینی سوم و چهارم تحقق یابد، یعنی گروهی قدرت را در دست گیرد یا رژیم سرنگون شود، پیامدهای خطرناکی برای ایران و کل منطقه خواهد داشت.
این نویسندهی سعودی مینویسد: «برای ما، یعنی دولتهای منطقه، بهویژه کشورهای عربی، بهترین نتیجه از اعتراضات ایران آن است که رژیم سرنگون نشود؛ بلکه سیاستهای خارجیش را تغییر دهد و طرح خصمانهاش را متوقف کند؛ چرا که منطقه اکنون دچار بحرانهایی ویرانگر است و توان این را ندارد تا با یک هرجومرج جدید، جنگ داخلی یا میلیونها پناهجو روبرو شود. اگر انتفاضه (جنبش مردمی) ملت ایران بتواند سیاست حکومت را تغییر دهد و عملیات خارجی آن را متوقف کند و نظام را به اصلاحات داخلی و توسعه سوق دهد، در مقایسه با سرنگونی رژیم، نتیجهای ایدهآل خواهد بود.
مشکل این فرضیه این است که ماهیت رژیم تهران، مدنی نیست که بتواند خود را تغییر دهد؛ بلکه حکومتی دینی- امنیتی، یا بهعبارتی، مذهبی- فاشیستی است. برای چنین حکومتی، دشوار است که اندیشهی خود و خط و دیدگاه خود را دربارهی جهان اطرافش تصحیح کند.
این به یک چالش برای رهبران نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است و مطمئناً نشستهای مستمری دربارهی این تحولات خطرناک برگزار میکنند. اگر حکومت ایران بتواند بحران را درک کند و از نتایج آن استفاده کند، احتمالاً نجات خواهد یافت؛ اما اگر لجبازی کند و با تیر و تفنگ به جنگ معترضان برود، نخواهد توانست که مانع شورشهای آینده شود.
فرماندهان سپاه پاسداران و رهبران دینی ایران، دچار غرور آشکاری شدهاند و گمان میکنند که میتوانند جمهوری اسلامی را با باد، به یک امپراتوری منطقهای تبدیل کنند، کشورهای منطقه را اشغال نمایند، برای کشورهای بینالمللی بزرگ مزاحمت ایجاد کنند، سعودی را محاصره و اسرائيل را تهدید کنند و در چندین جبهه، وارد جنگ شوند؛ این تفکر لجبازان است، که محدودیتهای قدرت ایران را در جایی که مردم آن رنج میبرند و یکیاز فقیرترین اقتصادهای منطقه را دارند، نادیده میگیرند».