پشیمان هستیم یا پشیمان نیستیم؟
هنوز چهار ماه از شروع کابینه جدید دولت روحانی نگذشته است که موجی از نارضایتی و انتقاد تمام فضای مجازی را با "هشتگ پشیمان هستیم" فرا گرفته، در مقابل عده ای دیگر با "هشتگ پشیمان نیستم" به دفاع از تصمیم خود در رای دوباره به روحانی به مقابله با آن گروه می پردازند.
اگر نگاهی به سیر وقایع از زمان انتخابات در بهار۹۶ تا اکنون که چند روزی به شروع زمستان مانده کنیم، می توانیم تحلیل بهتری از این برگ ریزان حامیان روحانی در انتهای پاییز به دست آوریم . نخست برمی گرددیم به اردبیهشت امسال و شروع و تشدید مبارزات انتخاباتی و شعارها و وعده های آقای روحانی که هر چه به سمت انتخابات نزدیکتر می شد، آوانگاردتر و حتی در برخی از حوزه ها از خط قرمزهای نظام عبور می کرد.
دربخش اقتصادی، وعده خروج از رکود و مهار تورم و رونق اقتصادی، در بخش فرهنگی، رونق و فضای نسبتاً باز در حوزه کتاب و سینما و تاتر و غیره...، در امور اجتماعی، شعار "حکومت نباید در زندگی خصوصی دخالت کند" و وعده فضای باز ، در باب حقوق زنان، وعده بکارگیری شان در مناسب بالایی مدیریتی و حتی تصدی چند خانم در مقام وزارت، درباب حقوق اقلیتهای قومی، هم همینگونه اقوال را نثارشان کرد. از همه مهمتر، در حوزه سیاسی، با وعدهای بسیاری از جمله "رفع حصر و رفع ممنوع تصویری" برخی شخصیتها و آزادی احزاب و نهادهای مدنی و دانشجویی به جذب گسترده آرا و حمایت شحصیتهایی سیاسی و فرهنگی و ورزشی محبوب مردم که در آن "جو تحریم، یا شرکت در انتخابات" نقش بسزایی در متقاعد کردن مردم برای شرکت در انتخابات و رای به روحانی داشتند.
نهایتاً، روحانی توانست در یک فضای دوگانه و قطبی، با رای اکثریت، دوباره به رییس جمهوری دست بیابد و موجی از شادمانی و امید را برای هوادارنش به ارمغان بیاورد. اما این پایان کار نبود، درست فردای انتخابات، کاندیدای پیروز آشکارا در مصاحبه در حضور جمع رسانه به شکل محافظه کارانه ای از پاسخ صریح به بسیاری از سوالات که هنگام تبلیغات برگ برنده اش در جذب رای بود عبور می کرد.
آرام آرام با فروکش کردن هیجانات ابتدایی و نزدیک شدن به معرفی کابینه خبرهایی به گوش می رسید که با آنچه پیش از انتخابات وعده داده شده، فاصله داشت و در برخی نقاط، تفاوت وتضاد. نه تنها چند زن به وزارت نرسیدند، بلکه خبری حتی از حضور یک زن در مقام وزارت نبود، هیچ اقلیت دینی به کابینه دعوت نشد، سهل است که حتی مولوی عبدالحمید که تلاشهای بسیاری برای رای آوری روحانی در منطقه بلوچستان و مناطق سنی نشین کرد، حتی به مراسم تحلیف ریس جمهور در مجلس شورا اسلامی دعوت نشد.
از این گذشته، حتی در انتخاب اعضای کابینه با توجه به همراهی مجلس دهم هرگز اعضای کابینه در قامت شعارهای انتخاباتی ایشان نبود. این شروع نه چندان امیدوار کننده دولت جدید و چرخش به راست روحانی، همراه و همزمان گشت با ادامه همان سیاستهای بسته امنیتی در حوزه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی، هنوز کنسرتها مجوزشان باطل می شد و بحث درباره حضور بانوان در ورزشگاها هم خط قرمز بود. صحبتی از رفع حصر نمی شد و از همه بدتر، چشم انداز روشنی در افق اقتصادی مردم دیده نمی شد. آرام آرام شیب افزایش نرخ دلار تند گشت و دلار از مرز ۴۰۰۰ تومان گذشت و نرخ تورم در سه ماهه پاییز بالا و بالاتر رفت. در همین شرایط، خبر بودجه سال ۹۷ دولت هم به تیتر یک رسانه ها تبدیل شد، که آنجا هم خبرهای خوبی به مردم نمی رسید. در حالیکه مردم متعجب از سه برابر شدن عوارض خروج از کشور بودند، می دیدند میلیاردها تومان در سال به نهادها و سازمانهایی تعلق می گیرد که نه تنها نظارتی بر هزینه و علمکرد آنها نیست، بلکه کوچکترین تاثیری نیز برای رشد و توسعه کشور به همراه ندارند.
گویی این تیر خلاصی بود برای آن دسته از حامیان متقدم روحانی که متقاعد بشوند اشتباه کرده و پشیمان بشوند از رای دادن و تبلیغ برای وی. اما با همه اینها، هستند هنوز حامیانی که با دفاع از عملکرد روحانی می گویند: "باید از او در چارچوپ سیستم موجود انتظار داشت و فکر کنید اگر به جای ریس جمهور فعلی، رییسی انتخاب می شد، آن زمان دوباره به "سمت سقوط" حرکت می کردیم. اما اینکه تا کجا این "دو گانه سازی بد و بدتر" می تواند اثر گذار باشد، خود جای تامل دارد. با تمام این تفاصیل، باید اذعان داشت آستانه تحمل جامعه به شدت پایین آمده و مردمِ خسته از بازی اصولگرا، اعتدالگرا، خواهان آرامش و امید و بهبود سطح زندگی و بیزار از وعده های سرِ خرمن دنیای سیاست هستند.