آیا دانشگاه در ایران در حال سقوط است؟ تاملی در مناظره گلشنی و دانشگاه شریف
مهدی گلشنی (زاده ۱۳۱۷) از سال ۱۳۷۵ تا امروز عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی است و برای پانزده سال (از ۱۳۷۲ تا ۱۳۸۷) ریاست نهاد دولتی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی را برعهده داشته است. گلشنی همچنین از سال ۱۳۴۹ تاکنون عضو هیات علمی دانشکده فیزیک شریف و از ۱۳۷۴ رئیس گروه فلسفه علم دانشگاه صنعتی شریف است که در طی ۲۲ سال فارغ التحصیلان بسیاری را به کشور تحویل داده است.
دکتر گلشنی اخیراً در یک سخنرانی جنجالی که آنرا «وصیتنامه» خود خوانده در قامت اپوزیسیون ظاهر شده و نقدهایی جدی بر مدیریت دانشگاه شریف وارد کرده است و گفته دانشگاه شریف در حال سقوط است و این دانشگاه نخبگان خود را به خارج از کشور فراری میدهد. روابط عمومی شریف در بیانیهای به اظهارات گلشنی پاسخ داده است. نوشتار حاضر به مناظره میان گلشنی و مدیران دانشگاه شریف در مورد وضعیت علمی این دانشگاه میپردازد، که نمونه مهمی از بحثهای جاری در داخل ایران در مورد رابطه سیستم دانشگاهی کشور با دنیای غرب در بستر پروژه اسلامیسازی علوم است.
نقدهای گلشنی بر مدیریت دانشگاه شریف
گلشنی در ۲۵ بهمن ماه در آمفی تئاتر دانشگاه شریف در سخنرانی با موضوع «آیا دانشگاه صنعتی شریف در جهت ارتقای علمی فرهنگی حرکت می کند؟» ادعاهای مهمی را علیه مدیریت این دانشگاه مطرح کرد که خلاصه آن در ادامه میآید. او گفت امروز افرادی که در دانشگاههای ایران پرورش مییابند به گونهای آموزش نمیبینند که «دغدغهای برای برگشتن به کشور خود داشته باشند». او دلیل اول این پدیده را ضعف هویت ملی در میان دانشجویان ایرانی بر خلاف کشورهای آسیایی چون مالزی و چین دانست و گفت عدم «احیای هویت ملی» در دانشگاهها باعث شده دانشجویان پس از مهاجرت به کشور بازنگردند. گلشنی به نقل یکی از شیمیدانان معروف به نام شمسیپور گفت: «نگویید فرار مغزها، بگویید فراردهی مغزها؛ در دانشگاه بعضا برخوردها آنقدر بد است که دانشجو را فراری میدهند و این خیانت به کشور است».
دکتر گلشنی همچنین عدم همراهی آموزش دانش با حکمت را از دیگر مشکلات نظام آموزش عالی در ایران دانست و توضیح داد «باریک شدن تخصصها، غفلت از مسائل اخلاقی در کار علمی، تشنگی قدرت و ثروت، غفلت از مراتب بالاتر حیات و غفلت از پرداختن به سوالات بنیادی انسان»، دلایل عمده جدایی علم از حکمت است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در یکی از مهمترین نقدهایش بر مسئولین دانشگاه شریف گفت برای ایشان تعداد مقالات وسیله امتیاز علمی و رتبهبندی جهانی دانشگاه شده است، فارغ از محتویات مقاله. به نظر گلشنی این نوع نگاه برای آینده دانشگاه خطر دارد. او گفت سیستم کنونی آموزش عالی در کشور انتشار «مقالاتی در فلان مجله با فلان ایندکس» را ملاک ارتقای علمی قرار داده، اما به اینکه این مقالات چه قدر مشکلات کشور را حل می کنند برایش مهم نیست.
گلشنی همچنین با طرح این سئوال که «در چند دانشگاه مطرح دنیا شرط مقاله برای پذیرش دانشجو در مقطع دکترا وجود دارد؟» پاسخ داد: «شرط مقاله دکانی است که امریکاییها به دست عواملشان در ایران باز کردهاند، اما کاری که خودشان هم در آمریکا نمیکنند».
رئیس گروه فلسفه علم همچنین با نقد تاثیر منفی پردیس کیش روی کیفیت این دانشگاه گفت: «دانشگاهها باید وقتشان را صرف دانشجوی ممتاز بکنند، نه اینکه استاد ممتاز وقتش را برای دانشجویی که زحمتی نکشیده و با پول وارد دانشگاه شده اختصاص بدهند».
گلشنی بازنشستگی ناگهانی اساتید مسن در شریف را نیز زیر سئوال برد و گفت: «بی اخلاقی دیگر عجله در بازنشستگی برخی استادان کارآمد و خدوم است، بدون اطلاع قبلی و یک دفعه فرد را بازنشسته میکنند، در حالی که قانون به او اجازه می داده که یک سال دیگر در دانشگاه باشد. این دور از انسانیت است». او با تاکید بر اینکه اگر «مریض نباشند این کارها را نمی کنند»، گفت عوامل داخلی دشمنان خارجی یک وظیفه دارند و آن هم حذف استادان مفید ازدانشگاه، یکی پس از دیگری است.
مشکل دیگر دانشگاه شریف در نظر گلشنی عدم توجه این دانشگاه به علوم انسانی است. او گفت: «دانشگاه شریف بر اساس الگوی ام آی تی بنا شده است....عدهای از مهندسین ام آی تی در نامه ای به نیویورک تایمز نوشتند فارغالتحصیلان ما در جامعه موفق نیستند. رئیس دانشگاه بلافاصله طی کارگروهی متشکل از متخصصین علوم پایه و علوم مهندسی و علوم انسانی به این نتیجه رسید که باید حتماً دانشجویان مهندسی در دانشگاه ام آی تی دروس علوم انسانی بگذرانند. چرا وقتی غربیها فهمیدند تحول از کجاست ما اجازه تحول را نمیدهیم؟»
پاسخ مدیریت شریف به گلشنی
اظهارات دکتر گلشنی که خلاصهای از مهمترین نکات آن در بالا آمد در فضای دانشگاهی ایران، خصوصاً دانشگاه شریف، جنجال بسیاری برانگیخت. در نهایت امر روابط عمومی دانشگاه با انتشار مطلبی در سایت شریف با عنوان «پاسخ دانشگاه صنعتی شریف به سخنرانی اخیر استاد ارجمند جناب آقای دکتر مهدی گلشنی در خصوص فعالیتهای علمی-فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف» به ادعاهای گلشنی پاسخ داد. در ادامه این نوشتار به مهمترین نکات مطرح شده در این پاسخ خواهیم پرداخت و در بخش پایانی دیدگاه گلشنی را ارزیابی خواهیم کرد.
در ابتدای مطلب منتشر شده در سایت شریف آمده است هدف از آن روشنگری در باره «برخی از شبهاتی است که اخیراً در سخنرانی یکی از پیشکسوتان دانشگاه، جناب آقای دکتر مهدی گلشنی در آستانه ۸۰ امینسال زندگی خود و با ۴۷ سال سابقه خدمت در دانشگاه صنعتیشریف و با پشتوانه ۲۵ سال عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد مشکلات فرهنگی، آموزشی و پژوهشی دانشگاه و کشور عنوان شده است». پاسخ در چند بند عرضه شده. در بند اول آن آمده است:
«جناب آقای دکتر گلشنی یکی از دغدغههای اصلی خود را موضوع بازنشستگی اساتید می دانند و نوک اتهام را به مسئولین دانشگاه نشانه میروند. بر کسی پوشیده نیست که تداوم حیات و بقای یک مجموعه علمی در گرو تزریق تدریجی نیرویهای پرتوان، تازهنفس و کارآمد به آن مجموعه است. نظر به این موضوع، دانشگاه صنعتی شریف زمینه را برای جذب استادان جوان با پشتوانه آموزشی، پژوهشی و پیشینه علمی چشمگیر و قوی فراهم کرده ...در این راستا با توجه به روال طبیعی جایگزینی نیروهای پیشکسوت با نیروهای جدید، و نظر به تکالیف تصریحشده در ماده ۹۶ آییننامه استخدامی اعضای هیأتعلمی و مؤسسات آموزش عالی، مصوب شورای عالی انقلابی فرهنگی، دانشگاه تکلیف قانونی دارد تا نسبت به بازنشستگی اعضای محترم هیئتعلمی بر اساس شرایط مذکور در این ماده از آییننامه و بر اساس سن و مرتبه علمی اقدام نماید. آیا عضو محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولین دانشگاه را به عدم رعایت قوانین کشور که مصوبه آن شورا است توصیه می فرمایند؟ لذا دانشگاه در سه و نیم سال عمر مدیریت کنونی تلاش نموده است نسبت به اعمال دقیق و ضابطه مند آیین نامه بازنشستگی اقدام نماید و در عین حال، تلاش در حفظ حرمت، شان و منزلت اساتید پیشکسوت داشته است».
در ادامه آمده است که تقاضاهای فراوانی برای استخدام در شریف از طرف فارغالتحصیلان جوان دکتری داخل و خارج کشور وجود دارد، بهطوریکه طی سه سال گذشته بیش از ۲۸۰۰ نفر درخواست خود را برای جذب به این دانشگاه ارائه دادهاند، که دانشگاه به دلیل محدودیت جذب و همچنین محدودیت فضا و امکانات تنها قادر به جذب ۷۰ نفر از ایشان شده است. در این توضیح آمده، بازنشسته شدن پیشکسوتانی که به سن و سنوات خدمت بازنشستگی رسیدهاند راه را برای بکارگیری اساتید جوان با کارنامه درخشان آموزشی و پژوهشی فراهم خواهد کرد.
در بندهای دوم و سوم در پاسخ به دغدغه دیگری که گلشنی در موضوع رتبهبندی دانشگاهها و انتشار مقاله به عنوان معیار ارزیابی علمی طرح کرده، آمده رتبه بندی دانشگاهها در نظامهای بین المللی ادبیات نسبتاً جدیدی است که با در نظر گرفتن پارامترهای مختلفی از قبیل «مقالات نمایه شده بینالمللی، شاخص هرش، ضریب تأثیر مقالات، تأثیرگذاری اجتماعی، حجم قرادادهای صنعتی، ارایه خدمات فناورانه» و غیره مورد توجه قرار میگیرد. فعالیت دانشگاهها در جذب دانشجویان برتر، جذب گرنتهای پژوهشی و پروژههای ارتباط با صنایع داخلی و خارجی، فعالیتهایی هستند که حتی معتبرترین دانشگاههای جهان نیز از انجام آن در امان نیستند و در توجه به رتبهبندیهای بینالمللی بر اساس ملاکهای فوق میتواند تأثیر نامطلوبی بر فعالیت دانشگاه داشته باشد.
در مورد انتشار مقاله به عنوان ملاک ارتقا علمی هم آمده است: «ﺧﺮوﺟﯽ ﯾﮏ داﻧﺸﮕﺎه ﻣﻌﺘﺒﺮ ﺑﻌﺪ از آﻣﻮزش ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻋﺎﻟﯽ، ﺑﻪ ﮐﯿﻔﯿﺖ و اﺳﺘﻤﺮار (ﮐﻤﯿﺖ) ﻣﻘﺎﻻت و انتشاراتی ﮐﻪ بدنه اساتید و داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن آن ﻣﺆﺳﺴﻪ چاپ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ وابسته است. پرسشی که مطرح است اینکه ﯾﮏ ﻣﺒﺤﺚ ﻋﻠﻤﯽ ﭼﻄﻮر ﺑﺎﯾﺪ در ﺳﻄﺢ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺸﺮي اﻧﺘﺸﺎر ﯾﺎﺑﺪ؟ ﻗﻄﻌﺎ از ﻃﺮﯾﻖ ﻧﮕﺎرش آن دستاوردها و تراوشات فکری است، ﮐﻪ ﻣﺎ آن را "ﻣﻘﺎﻟﻪ" ﻣﯽﻧﺎﻣﯿﻢ». در پاسخ شریف تاکید شده که هم اﻓﺮاط و هم ﺗﻔﺮﯾﻂ در مورد نقش مقاله در توان علمی آکادمیک نکوهیده است و تاکید بر ﺑﯽاﻫﻤﯿﺖ ﺑـﻮدن ﻧﺸـﺮ ﻣﻘﺎﻟـﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ رکود ﻋﻠﻤﯽ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﻮد: «بیتردید میتوان گفت ﮐﻪ حتی ﻋﺰﯾﺰاﻧﯽ ﮐﻪ از اﻫﻤﯿﺖ ﻧﺸﺮ ﻣﻘﺎﻟات علمی اﯾﺮاد ﻣـﯽ ﮔﯿﺮﻧـﺪ، ﺑﻪ ﻃﻮر ﺑﻨﯿﺎدی ﻣﺨﺎﻟﻒ ﻧﺸﺮ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻋﻠﻤـﯽ ﮐﯿﻔـﯽ در مجلات معتبر داخلی و خارجی نیستند، ﺑﻠﮑﻪ اﯾﺮاد اﯾﻦ ﻋﺰﯾﺰان در اﻓﺮاط در اﯾﻦ اﻣﺮ اﺳﺖ وﻟﯽ ﺗﻔﺮﯾﻂ در اﯾﻦ اﻣـﺮ نیز زیان آورست». در این پاسخ همچنین آمده «متأسفانه عده قلیلی هستند که به تفریط [بی اهمیت دانستن انتشار مقاله در ژورنالهای معتبر] ﺣﺴـﺎس ﻧﯿﺴـﺘﻨﺪ و ﭼـﻪ ﺑﺴـﺎ ﺗﻔﺮﯾﻂ [تاکید بیش از حد بر این موضوع] را ﺑﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﺑﻪ اﻓﺮاط ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽدﻫﻨﺪ». همچنین در بیشتر کشورهای دﻧﯿﺎ معیار تضمین کیفیت مقالات علمی انتشار آنها در مجلات علمی معتبر، بر اساس ارزیابی داوران مستقل، و حرفهایی در سطح ملی و بینالمللی است.
در مورد پردیس خودگردان دانشگاه شریف در کیش هم گفته شده، دانشگاه ارزیابی فعالیت این پردیس را برای بازنگری به شورای راهبردی خود محول نموده است.
عدم استقبال گلشنی از استخدام اساتید جدید در فلسفه علم
در بخش دیگری از پاسخ شریف به گلشنی آمده است که به واسطه رویکرد سلیقهای دکتر گلشنی این گروه نتواسته است در طول این سالیان اساتید برجسته زیادی را، حتی از میان فارغالتحصیلان سابق خود و در شکل مدعو، جذب نماید: «در مورد گروه فلسفه علم؛ این گروه در سال ۱۳۷۴ با همت و پیگیریهای ایشان در دانشگاه صنعتی شریف تأسیس گردید. اهمیت این رشته از علوم انسانی بر کسی پوشیده نیست و دانشگاه نیز با حساسیت ویژه ای کیفیت این دوره را پایش می کند. علیرغم علاقمندی دانشجویان برتر دانشگاه و سایر دانشگاههای تراز اول کشور برای ادامه تحصیل در این رشته، متأسفانه این گروه به دلیل سیاستهای انقباضی و سلیقه ای مسئول گروه نتواسته است اساتید برجسته زیادی را جذب نماید. حتی بسیاری از اساتید مبرز و دارای تخصص واقعی فلسفه علم و فارغالتحصیل دانشگاههای معتبر ملی و بینالمللی نتوانستهاند به صورت مدعو نیز با این گروه همکاری نمایند. با توجه به اینکه سیاست کلی دانشگاه بر تقویت و ارتقای این گروه آموزشی است، اگر مشکلی در بکارگیری اعضای هیئت علمی شاخص در این گروه وجود دارد عمدتا به آن برمیگردد که معمولاً اشخاصی که برای استخدام در این گروه از سوی مدیریت گروه معرفی میگردند با استاندارهای متعارف دانشگاه صنعتی شریف همخوانی ندارند».
ارزیابی این مجادله
نگارنده این نوشته خود از فارغ التحصیلان گروه فلسفه علم دانشگاه شریف است و خود را مدیون کوششهای دکتر گلشنی در تاسیس این گروه با گرایش علوم انسانی در دانشگاه صنعتی و مهندسی شریف میداند. نقش این گروه در معرفی علوم انسانی و فلسفه تحلیلی به دانشجویان علوم پایه و مهندسی، خصوصا در دوران طلایی آن و آنگاه که دکتر گلشنی با سعه صدر بالا کسانی چون مرحوم دکتر یوسف علیآبادی و دکتر مهدی نسرین به استخدام گرفته بودند، ستودنی و ماندگار است. نگارنده در عین حال به یاد دارد چگونه دکتر گلشنی به عنوان نمونه با هرگونه حضور اعضای جریان موسوم به روشنفکری دینی در گروه برای تدریس یا راهنمایی پایاننامهها مخالف بود و با مدیران دانشگاه شریف همدل است که به واسطه رویکرد انقباضی دکتر گلشنی این گروه نتواسته است در طول این سالیان حتی فارغالتحصیلان سابق خود را برای تدریس و پژوهش جذب نماید.
جای دیگری که میتوان در آن با مدیریت دانشگاه شریف همدل بود آنست که اگر معیار انتشار کتاب یا مقاله در مجلات و انتشاراتیهای معتبر دنیا را به کناری نهیم، چه معیاری برای ارزیابی علمی بینالمللی منجمله در علوم انسانی باقی خواهد ماند؟ به نظر میرسد که یک پیشفرض دکتر گلشنی آن باشد که چون بنیادهای علم اسلامی و علم غربی متفاوت و قیاسناپذیرند ملاک ارزشیابی علمی در کشورهای اسلامی و اروپایی هم باهم متقاوت خواهد بود. این سخن به تحقیق ایرادهای متعددی دارد.
سرانجام آنکه اگر ایرادی بر نظام دانشگاهی ایران وارد است، این ایراد بر مدیریت خود دکتر گلشنی نیز به عنوان یکی از مهمترین مدیران دانشگاهی ایران پس از انقلاب وارد است. آیا عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی برای بیش از ۲۰ سال، عضویت پیوسته در فرهنگستان علوم از سال ۱۳۶۶، مدیریت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به مدت ۱۵ سال و مدیریت گروه فلسفه علم شریف از سال ۱۳۷۴ هنوز به دکتر گلشنی این امکان را میدهد که همچون اپوزیسیون وضعیت کنونی دانشگاهها در کشور سخن بگوید؟