اختلاف خامنهای و روحانی در باب علم اسلامی
با سخنان حسن روحانی در اختتامیه جشواره خوارزمی، بحث درباره پروژه اسلامیسازی علوم در جمهوری اسلامی دوباره داغ شده است. این نوشتار به صورت مختصر به تفاوت دیدگاههای رئیسجمهور و رهبر ایران درباره «علم اسلامی» و تبعات آن میپردازد.
روحانی در سخنانش تاکید کرد که علم، علم است و لازم است مستقل از «ایدئولوژی» بماند.
او گفت: «عدهای در کشور ما سالها وقت صرف کردند تا ریاضی و شیمی و فیزیک اسلامی درست کنند؛ ایشان پول، وقت و امکانات زیادی صرف کردند، اما حاصلی به دست نیاوردند. این عده حتی تلاش کردند، علوم را در دستهبندیهای علوم مرتبط با دین و علوم ضددینی و یا علوم سنتی و جدید تقسیمبندی کنند و اصرار داشتند که نباید علوم جدید را بپذیریم و میگفتند ما هر چه از علم نیاز داریم میتوانیم از حوزههای علمیه به دست بیاوریم و لذا نیازی به دانشگاه نداریم».
روحانی افزود که «اساساً اینکه شاخههایی از علم را به دین وصل کنیم برای آن علم جایگاه ایجاد نمیکند و نیافتن توجیههای دینی برای علوم هم چیزی از ارزش آنها کم نمیکند».
او همچنین تاکید کرد: «دین یک نگاه، رویکرد و تفکر بلند برای هدایت زندگی بشر است که علوم مختلف در ذیل آن تعریف میشوند و علوم از لحاظ اهداف و نتایج آنها البته به دو دسته کلی قابل تقسیم هستند. یک دسته که علم را بر مبنای تفکر مادی ابزار سلطه و اعمال قدرت بر دیگران میداند و دسته دیگر که علم را در خدمت رشد و تعالی انسانها میخواهد».
به زعم روحانی، مهم این است که از قدرتی که در علم حاصل میشود به چه منظوری استفاده شود. اگر از این قدرت برای سلطه بر دیگران استفاده شود، علم مزبور غیراسلامی است؛ اگر این علم درخدمت «رفاه و پیشرفت بشر و حل مشکلات جامعه» و شناخت خداوند و «قواعد طبیعت» باشد، علم اسلامی یا دینی است.
روحانی با تاکید بر اینکه تفاوت علوم اسلامی و غیراسلامی صرفاً در اهداف و نتایج این علوم است، نه خود علم، بیان داشت: «هرگونه تقسیمبندی درباره علم، غیر از این صحیح نیست، چنانکه تقسیمبندی علم به علوم سوسیالیستی و علوم بورژوازی نیز شکست خورد».
سخنان روحانی آشکارا با مواضع آیتالله خامنهای رهبر ایران در تضاد قرار میگیرند که در طول این سالها همواره تاکید داشته تفاوت علوم اسلامی و به تعبیر او «غربی» در مبانی و بنیادهای آنهاست، نه صرفا اهداف و غایاتشان.
به عنوان نمونه او در دیدار با پژوهشگران دانشگاهی در ۱۱ تیر ۱۳۹۳ با تاکید بر لزوم تحول در علوم انسانی موجود در بلندمدت گفت: «حقیقتاً ما نیازمند آن هستیم که یک تحوّل بنیادین در علوم انسانى در کشور به وجود بیاید. این به معناى آن نیست که ما از کار فکرى و علمى و تحقیقىِ دیگران خودمان را بینیاز بدانیم. نه، برخى از علوم انسانى ساخته و پرداخته غربیها است؛ در این زمینه کار کردند، فکر کردند، مطالعه کردند، از آن مطالعات باید استفاده کرد. باید گفت که مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است، مبناى مادّى است، مبناى غیرتوحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست. علوم انسانى در حالی صحیح و مفید و تربیتکننده صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که بر اساس تفکّر الهى و جهانبینى الهى باشد؛ این امروز در دانشهاى علوم انسانى در وضع کنونى وجود ندارد؛ روى این بایستى کار کرد، فکر کرد. البتّه این کار، کار شتابآلودى نیست، کار بلندمدّتى است».
روحانی در سخنرانی اختتامیه خوارزمی، همچنین تاکید کرد که پژوهشی واقعا علمی است که نتایج آن از ابتدا معلوم نشده باشد، بلکه نتیجه به محک تجربه بخورد. به گفته او، «در رابطه با یک نظریه، فرضیه و چارچوبی که مطرح میشود، تحقیق لازم صورت گیرد تا نتیجه مشخص شود، نه اینکه از پیش هدف یک پژوهش مشخص باشد».
این نکته که روحانی، البته به صورت گذرا به آن اشاره کرده تبعات معرفتی مهمی برای بحث اسلامیسازی علم دارد. او بدون آنکه از تجربهگرایی ــ مکتبی در معرفتشناسی و یکی از بنیادهای مدرنیته ــ نامی ببرد، از نوعی تجربهگرایی دفاع میکند. واقعیت آن است که نگاه تجربهگرایانه به دین از نظر منطقی تبعات سهمگینی را متوجه برخی آموزههای دینی خواهد کرد، حتی اگر روحانی متوجه آنها نباشد. مطابق تجربهگرایی اگر باوری به نام دین یا ایدئولوژی با تجربیات یقینی نخواند، باطل است و باید کنار گذاشته شود. البته معنا و حدود مشاهده تجربی یقینی از منظر فلسفه علمی ظرایفی دارد که پرداختن به آنها از حوصله این نوشتار کوتاه بیرون است.
خلاصه آنکه نگاه حسن روحانی و رهبر ایران در مورد علم دینی حداقل از دو جهت باهم متفاوت است: اولی معتقد است که تفاوت علم اسلامی و غیراسلامی در اهداف و نتایج است، نه مبانی، حال آنکه دومی تاکید دارد علوم، خصوصا علوم انسانی، در مبانی آنها باید اسلامی شوند و از علوم غربی دور شوند. اولی از نوعی نگاه تجربهگرایانه به علم ودین دفاع میکند که تبعات معرفتی مهمی دارد، دومی ایدئولوژی را بر تجربه و علم ترجیح میدهد.