حقایقی درباره گرانی مواد غذایی؛ درد بیدرمان
«برای بیشتر انسانها مهم است چیزی نبازند، نه اینکه بُردهای هنگفت کنند.» این تفسیر هرمان دیلِر، اقتصاددان آلمانی از نظریه معروفِ «دورنما»، یکی از پایهایترین نظریههای اقتصاد رفتاریست.
اگرچه زمانی دانیل کانمن، روانشناس آمریکایی-اسرائیلی بهخاطر پایهگذاری این نظریه حتی نوبل اقتصاد را از آن خود کرد، اما ماجرای این نظریه چندان هم پیچیده نیست: به همین جهت است که ما به عنوان مصرفکننده، افزایش قیمتها در بازار را جدیتر میگیریم و ناخوشایندیاش برایمان به مراتب شدیدتر است از جدی گرفتن و احساس خوشایندی است که در زمانی که قیمت کالاها در بازار ارزان میشود. مصرفکننده ارزان شدن کالا در بازار را به عنوان «حالتی عادی» در نظر میگیرد و در مقابل رشد قیمتی را به مثابه «ضرری شخصی» تلقی میکند.
گرانی مواد غذایی، دردناکترین نوع گرانی
قیمت مواد غذایی در شهرهای مختلف ایران چنان سرسامآور رشد کرده که مردم را به وحشت انداخته است. براساس آمار بانک مرکزی، قیمت خرده فروشی لبنیات در هفته منتهی به ۲۴ فروردین ماه نسبت به هفته مشابه سال قبل ۷/۱ درصد، تخم مرغ ۲۶ درصد، حبوبات ۱/۳ درصد، گوشت قرمز ۱۴/۷ درصد، گوشت مرغ ۱۳/۷ درصد، چای ۱۸/۳ درصد و روغن نباتی ۱/۳ درصد افزایش داشته است. رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی اعلام کرده که قیمت گوشت قرمز در تهران حتی به کیلویی ۴۹ هزار تومان رسیده است.
هرمان دیلِرِ اقتصاددان، گرانی مواد غذایی را دردناکترین نوع گرانی میداند. دلیل این دردناکی الزاما هم این نیست که مواد غذایی بیشترین خرج ماهانه ما را شامل میشوند. اگرچه بانک مرکزی ایران هنوز نتایج بررسی بودجه خانوار مربوط به سال ۹۶ را اعلام نکرده، اما برای مثال آمار مربوط به سال ۹۵ نشان میدهد که هر خانوار شهری به طور متوسط ۲۲/۹ درصد از هزینههایش برای تامین خوراکیها و آشامیدنیها بوده است. اما این خواراکیها نیستند که جیب خانوادهها را ماهانه بیشتر از هر چیزی خالی میکنند: بیشترین هزینه را هر خانوار برای مخارج مربوط به مسکن، برق، گاز، آب و سوخت میپردازد. تامین این دسته از نیازها در سال ۹۵ به طور متوسط ۳۵/۵ درصد کل مخارج هر خانوار شهری بوده است.
با این حال چرا گرانی مواد غذایی اصولا دردناکتر و محسوستر است؟ به یک دلیل ساده: دفعات خرید مواد غذایی برای مردم بیشتر از بارهایی است که برای خرید کالاهای دیگر به مغازه میروند و از این جهت ذهن مصرفکننده را بیشتر از دیگر کالاها درگیر خود میکند.
توجه ما بیشتر به سمت قیمت محصولاتی جلب میشود که لازم است برایش روزانه تصمیمگیری اقتصادی کنیم؛ یعنی مثلا اگر ببینیم که قیمت ماست و چای امروز گرانتر شده بیشتر ناراضیمان میکند و توجهمان را به خودش جلب میکند تا افزایش قیمت برق؛ حتی اگر رشد قیمت برق برایمان هزینه بیشتری به همراه داشته باشد.
آنچه که از لیست خرید خط میخورد
اما وقتی قیمت مواد خوراکی رشد میکند، مردم از کدام بخش از مخارجشان میزنند تا خوردوخوراکشان را تامین کنند؟ رشد بیشتر در قیمت مواد خوراکی و آشامیدنی، خانوارها را ناچار میکند که بخش بیشتری از درآمد خود را به این دسته کالایی تخصیص دهند، چرا که امکان جایگزین کردن نیازهای تامین شده با این دسته کالایی با هیچ دسته کالایی دیگری وجود ندارد.
در زمان گرانی خوراکی راهی که خانوارها به سرعت پیش میگیرند تغییر الگوی مصرف در خودِ بخش خوراکیهاست. خوراکیهای ارزانتر، با کیفیت کمتر و کم تنوعتر جای عادات غذایی پیشین را میگیرد: برنج تایلندی به جای برنج ایرانی؛ کمتر کردن یا حذف گوشت و مرغ و ماهی که این روزها به شدت گران شده است. اینکه این جایگزینی تا چه حد جدی باشد، بسته به درآمد، پسانداز یا گزینههای جایگزین دیگر خانوارها دارد و این یعنی گرانیهای اخیر هشداری جدی برای گروههای کم درآمد جامعه خواهد بود.
بر اساس آمار «سازمان امداد جهانی برای گرسنگی»، ساکنان حومه شهرها و روستاها، بهویژه کودکانشان بیشتر از سایرین در معرض تغذیه ناکافیاند؛ سهچهارم گرسنگان در جهان در حومه شهر وروستاها زندگی میکنند. این سازمان تغذیه تنوع کم و کمبود مواد مغذی مانند ویتامین آ، ید و آهن در تغذیه را نوعی از گرسنگی میداند و آن را گرسنگی پنهان مینامد.
آمارهای بانک مرکزی ایران نشان میدهد که هزینههای مربوط به تحصیل، تفریح و امور فرهنگی، رستوران و هتل، پوشاک و اثاث منزل در سالهای اخیر رشد داشته است. اینها دقیقا همان کالا و خدماتیاند که با تداوم گرانی خوراکیها از لیست خرید خانوارها بیشتر و بیشتر خط میخورند.
طبقه متوسط از مسافرت، سینما، ورزش و معاشرتهایش میزنند و کم درآمدها که بخش بزرگی از همین هزینهها را هم ندارند، با بحبوحه نداشتن گزینه جایگزینی مواجه و با چالش جدی معیشتی روبرو میشوند.
هنوز چیزی از آن روزهایی که مردم با شعار «نان، کار، آزادی» اعتراضشان را به صحنه خیابانها کشانده بودند، نگذشته است؛ نارضایتیهایی که گرانی این روزها دستکم چیزی از حجمش کم نمیکند، بهخصوص اگر همهچیز همانطور که «نظریه دورنما» در نظر میگیرد، پیش رود و گرانی و تغییرات منفی بیشتر در ذهن مردم جا خوش کند.