راپورت خفیهنویس؛ و خدا جنتی را بازنشسته نکرد
دیروز به عمارت دربخانه مبارکه رفته و به قاعده دو سه ساعت، از بابت امورات پلتیکی بینالدول و بینالملل مطالعات نموده، راپورت مخصوص برای حضرت آقا آماده نموده که استیضاح میرزاجوادخان دیپلمات، وزیر امور خارجه، هیچ افاده نمیکند و پولیتیکتا بهضرر مملکت است، اگرچه ما خودمان یمکن از میرزا جوادخان خوشمان بیاید یا نیاید، ولی مامور خفیه باید در خدمت اصل نظام باشد، نه در خدمت این و آن جناح که یکی میآید و یکی میرود و اصل نظام هم تعارف که نداریم، همین حضرت آقاست که قربانش بروم، خودش جزو اشخاص اول پولیتیکی در دنیا محسوب گشته و هرکس این را متوجه نباشد، باید چنان توی دهانش زد که دهانش پرخون شود.
البته صبح خبر دادند که قرار شده فعلا میرزا جوادخان را استیضاح ننمایند و البته نماینده رعایای ارومیه که یک آدم غیور پاچهورمالیده است، گفته: موافقان سیافتی افراد ضعیفالنفسی هستند. فیالواقع نظرات این قبیل وکلا، آدم را یاد فن کشتی میاندازد که فرق پلتیک و کشتیگرفتن و زورخانه را متوجه نمیشوند.
بالاخره وارد دربخانه گشته، عرض کردم که فعلا که ماجرای میرزا جوادخان ظریف حل شده، لازم است که در این مورد مباحثه نماییم؟ آقا فرمودند: نه، خودم با یکی دو نفر مذاکره نمودم و گفتم بیخ این قضیه را نگیرید. عرض کردم: احسنت بر شما که اگر نباشید، این مملکت یکساعت هم کارش راه نمیافتد.
آقا فرمودند: این حرفهایی که ما زدیم، چه واکنشهایی داشت؟ خبر داری؟
همین دیروز آقا فرموده بودند که بخش مهمی از گرفتاریها و آلودگیهای ما در اثر نپرداختن به نماز است. عرض کردم: بله، خیلی خوب بود، به نظرم واقعا حرفی را فرمودید که مشکل بسیار مهمی است. کاش این نکته را ترجمه نموده در ممالک مسلم منتشر نموده و یکطوری توجه عمومی بشود.
آقا فرمودند: اتفاقا این موضوع ربطی به ممالک دیگر ندارد...
عرض کردم: درست است که ربطی بهطور مستقیم ندارد، ولی وقتی مردم به نماز توجه میکنند، جلوی اغلب مفاسد اخلاقی گرفته شده و جوانان کمتر خلاف نموده و دزدی کم میشود و نسلی که تربیت میشود، مدیران سالمی تحویل جامعه میدهد.
آقا فرمودند: بله، جوانگرایی بهطور کلی خوب است، ولی خیلی اوقات بازنشسته شدن بعض افراد لازم نیست. بهخصوص در امور تصمیمگیری اساسی.
عرض کردم: اصلا بخش مهمی از اختلافات خانوادگی که باعث میشود اشخاص فساد اداری و دزدی و رانت و از این قبیل اقدامات بکنند، بهخاطر همین بیتوجهی به نماز است، مثلا همین بابک زنجانی من مطمئنم نماز نمیخوانده، وگرنه یک تاجر قدیمی نمازخوان اگر بهجای او بود، این مفاسد اصلا رخ نمیداد.
آقا فرمودند: البته در تجارت بازنشستگی معنا ندارد، چند روز قبل میخواندم که فلان مدیر در آمریکا ۹۶ ساله است و بهخوبی کار میکند.
عرض کردم: لابد او هم کلیسا میرود و ادعیه خودشان را میخواند، وگرنه در ماه مبارک رمضان که مردم به نماز و روزه توجه مینمایند، چرا اینهمه دزدی کم میشود؟ یعنی اگر واقعا میشد مردم سالی هشتماه روزه بگیرند، چقدر خلاف کم میشد؟
آقا به من خیره شده، فرمودند: البته آدمی که بازنشسته میشود، پیر است و لابد بیشتر به نماز و روزه و اینها توجه میکند، ولی قانون باید در این مورد صراحت و کفایت داشته باشد.
عرض کردم: به نظر من اصلا قانون نباید در این موارد دخیل باشد، همین که ساعت نماز باشد و ملت به نمازشان برسند، کافی است. بقیهاش اضافه است.
آقا فرمودند: اصلا من نمیفهمم شما چرا بهقول این جوانها گیر دادی به نماز؟
عرض کردم: بهخاطر اینکه بخش مهمی از گرفتاریهای مملکت ما بهخاطر نپرداختن به نماز است.
آقا فرمودند: این حرف را شما از کجا آوردی؟
عرض کردم: این جمله را خود شما دیروز فرمودید...
آقا فرمودند: ولی الآن بحث ما در مورد حرفهایی است که من درمورد بازنشستگی زدم، من چه پیامی درمورد بازنشستگی باید برای مسلمین بدهم؟
تازه ملتفت شدم آقا درمورد حرفهای دیروز عصرشان صحبت میکند، نه دیروز صبح، عرض کردم: به ظر من اصلا لزومی ندارد همه بازنشسته شوند، مثلا آقای جنتی، ایشان سیسال دیگر کار میکند، یا آقای مصباح یزدی، صد سال دیگر کار میکند، خود شما اصلا چرا باید بازنشسته بشوید؟...
آقا فرمودند: شما برو بررسی کن ببین حرفهای من درمورد بازنشستگی چه اثری داشته، فردا بیا بگو.
عرض کردم: چشم، فردا خدمت میرسم.
میرزاابراهیم خفیهنویس