سینمای «دفاع مقدس»: آشتی اسلام سیاسی و سینما
سال ۱۲۸۳ شمسی، وقتی ابراهیم خان صحاف باشی مشروطه خواه، سینمای کوچکش در خیابان چراغ گاز (خیابان امیرکبیر) را برای عموم افتتاح کرد، شاید فکرش را هم نمیکرد که جادوی تصاویر متحرکش بیش از یک ماه دوام نخواهد آورد. از همان بدو ورود به ایران، سینما با مخالفت بخش پر نفوذی از جامعه ایران مواجه شد.
بخشی ازعلما با مرکزیت شیخ فضل الله نوری بازنمایی تصویری انسان را خلاف شرع قلمداد کرده و هوادارانشان را به اعتراض تشویق کردند. شیخ فضل الله شخصاً ممنوعیت ورود به سینمای خیابان چراغ گاز را اعلام کرد. طولی نکشید که دربار دستور بسته شدن سینما را صادر کرد و ابراهیم خان نیز اندکی بعد راه غربت را پیش گرفت. طولی نکشید که زور مشروطه خواهان بر سنت گرایان چربید، شیخ فضل الله در پی ضدیت اش با مشروطه به دار آویخته شد، و نهایتا سینما به صحن جامعه ی ایرانی بازگشت، ولی مخالفت اسلام گرایان با سینما متوقف نشد.
سال ها پس از روزهای پر تلاطم مشروطه، سینما بار دیگر در مرکز اختلافات اقشار جامعه ایران قرار گرفت. انقلاب ۵۷ ایران شاهد ابراز انزجار دوباره بخشی از اسلام گرایان به سینما بود. گرچه فصل سینما سوزان انقلاب ایران با به آتش کشیدن سینما رکس آبادان و کشته شدن صدها سینمارو آغاز شده بود، بازگشت روح الله خمینی به ایران و سخنرانیاش در بهشت زهرا شور دیگری به جان مخالفان سینما انداخت.
«سینمای ما مرکز فحشاست!» صدور این جمله از سوی خمینی به عنوان مجوزی برای خشونت علیه سینما تلقی شد و موجی از نفرت را به سمت سالنهای سینما روانه کرد. در آشوب روزهای انقلاب، از میان ۴۵۱ سینما در سراسر ایران ۱۸۰ سینما یا در آتش سوخت، یا تخریب یا پلمب شد. همچنین در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب، خیل عظیمی از دست اندرکاران سینما یا از کار ممنوع شدند و حتی به مجازاتهای سنگین تر محکوم شدند یا روانه تبعید شدند. ولی سخنرانی خمینی در بهشت زهرا جنبه دیگری نیز داشت که به مذاق برخی از اسلامگرایان خوش آمد: «ما با سینما مخالف نیستیم؛ ما با مرکز فحشا مخالفیم … سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد». دیری نپایید که همان مخالفان سرسخت سینما تبدیل به فیلمسازانی شدند که هدف خود را تولید آنچه «سینمای اسلامی» می نامیدند تعریف کردند. فرج الله سلحشور که به گفته خودش در زمره آتش زنندگان سینما بود، شد بازیگر نقش لطف الله خان فیلم توبه نصوح (۱۳۶۱) ساخته محسن مخملباف که به گفته خودش، تا زمان انقلاب پایش را به هیچ سینمایی نگذاشته بود. اسلامگرایان جوان تلاش زیادی کردند که به هر نحوی مفاهیم اسلامی و انقلابی را در قالب سینما برای عموم مردم به نمایش در بیاورند، ولی این تلاش حداقل در ابتدای امر از موفقیت چندانی برخوردار نبود. فیلم ها از نظر تکنیکی بسیار ضعیف از آب در آمدند و از نظر محتوا به شدت شعارگونه.
توضیح عکس: ایرج قادری و محمد علی فردین در برزخی ها (۱۳۶۱)
اتفاقی که ناجی پروژه سینمای اسلامی شد، آغاز جنگ ایران و عراق بود. جنگ، موضوع پر سر و صدایی را در اختیار فیلمسازان تازه کار قرار داد، ولی دیری نپایید که این جوانان پرشور متوجه شدند که در پرداختن به این موضوع باید با کارکشتههای قبل از انقلاب رقابت کنند. یکی از این کارکشتهها ایرج قادری بود که با کارنامهای طویل در فیلمسازی و بازیگری، حال قصد ادامه فعالیت داشت. قادری فیلم برزخیها (۱۳۶۱) را با بازیگری محمد علی فردین، ناصر ملک مطیعی، سعید راد و خودش ساخت که به نوعی توبه نامه این بازیگران به اصطلاح «طاغوتی» تلقی شد. با وجود استقبال سینماروها از برزخیها، و فروش بیسابقهاش، پس از مدتی فیلم توقیف شده و از اکران پایین کشیده شد و همچنین هر چهار بازیگر مطرح فیلم از فعالیت سینمایی منع شدند. با حذف اجباری سینماگران غیر خودی، فیلمسازان اسلامگرا خود را یکه تاز عرصه سینمایی دیدند که بودجه دولتی هنگفتی برای ساختن فیلمهای تبلیغاتی مربوط به جنگ به آنها تعلق میگرفت. پرکارترین فیلمساز سینمایی «سینمای دفاع مقدس» در سالهای جنگ رسول ملاقلیپور بود که با ساختن چهار فیلم سینمایی نینوا (۱۳۶۲)، بلمی به سوی ساحل (۱۳۶۴)، پرواز در شب (۱۳۶۵) و افق (۱۳۶۷) نقش مهمی در شکل دادن به زبان بصری سینمای رسمی ایران داشت.
بخش دوم این مقاله را اینجا بخوانید.