فیلم «مست عشق» و دعوای تاریخی فقیهان و صوفیان
با اینکه هنوز فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی در مرحله پیشتولید است، اما جمعی از طلاب حوزه علمیه قم دست به کار شدند و از آیتالله ناصر مکارم شیرازی و آیتالله نوری همدانی فتوا گرفتند که ساختن فیلمی درباره شمس تبریزی و مولانا حرام است.
دو مرجع تقلیدی که حکم به حرمت فیلم مست عشق دادند، هر دو از مخالفان تصوفاند و چنین فیلمی را تبلیغ صوفیه دانستهاند.
موافقان فیلم هم به سراغ آیتالله بیات زنجانی رفتند که از مراجع نزدیک به اصلاحطلبان است و فتوای دیگری گرفتند. بیات زنجانی معتقد است که نمیتوان بهسادگی حکم حرام صادر کرد و چنین فتواهایی دلیل محکم میخواهد و نتیجه اینکه ساختن فیلم درباره شمس و مولانا مباح است.
با این حال، عباس صالحی امیری، وزیر ارشاد سعی کرده تا جوانب احتیاط را نگاه دارد و ارشاد را بیتقصیر نشان دهد. اینطور که صالحی امیری گفته ارشاد نقشی در صدور مجوز فیلمهایی که خارج از کشور ساخته میشوند، ندارد و از آنجا که فیلم مست عشق محصول ایران و ترکیه است و قرار است تا در قونیه فیلمبرداری شود، بنابراین وزارت ارشاد نقشی در حلال و حرام ماجرا ندارد. اما حسن فتحی چه این فیلم را بسازد و چه نه، دعوای تاریخی فقیهان و صوفیان تازه شده است.
شمس تبریزی و بیزاری از فقه و فقیه
در فتوای نوری همدانی آمده که شمس تبریزی به فاطمه زهرا، دختر پیامبر اسلام توهین کرده و تبلیغ چنین فردی از سوی شیعیان جایز نیست. احتمالا اگر شمس در این روزگار میزیست با اتهام توهین به معصومین و فتوایی که نوری همدانی داده به قول فقها «مهدور الدم» به شمار میرفت و خونش مباح بود.
اما مگر شمس تبریزی چه گفته است؟ در کتاب مقالات شمس که به کوشش محمدعلی موحد به چاپ رسید، تنها دوبار ذکری از دختر پیامبر شده است با این تعریض که فاطمه عابده بود و نه عارفه و همیشه از پیامبر درباره دوزخ میپرسید. در گفتمان عرفا البته عابد مرتبهای پایینتر از عارف دارد که به جای ترس از خدا، عاشقی میکند.
با این حال نزاع بین فقها و اهل تصوف را نمیتوان تنها بر سر همین اظهار نظر شمس دانست و چه اینکه در هزار سالی که از عمر دو نهاد فقاهت و تصوف میگذرد، صوفی و فقیه در تضاد با هم قرار داشتند. در این میانه وضع و حال شمس تبریزی حتی در میان صوفیان نیز متفاوت بود و شمس به آیینهای رایج در خانقاهها و مفاسد اخلاقی و نظام مریدی و مرادی که در میان صوفیه رایج بود، نقدهای گزندهای دارد.
لحن شمس آنگاه که به فقیهان میرسد، تندتر میشود و آنچنان که همه کار و بار فقیهان و علومی که فقه را میسازد، باطل و حجابی بر حقیقت میداند.
مولانا و مدارا با فقیهان
با اینکه شمس بیپرده فقه را علمی بیحاصل و دنیوی میدانست، مریدش جلالالدین بلخی، آنقدرها تند نرفته و سعی کرده تا در مثنوی از کنار فقیهان به سکوت بگذرد، با این حال همین که اهل سماع بود و موسیقی را خوش میداشت و به وحدت وجود اعتقاد داشت، کافی بود تا در تعارض با فقیهان که کارشان تفکیک همه امور به حلال و حرام است، قرار گیرد.
در میان فقهای شیعه و آن دسته از فقیهان که با تصوف و فلسفه همزمان مخالف هستند، مثنوی مولانا از کتابهای ضاله محسوب میشود، اما بهنظر میرسد آیتالله خمینی از خوانندگان مثنوی بوده و همین هم باعث شد تا پس از انقلاب، فقهای ضد صوفی نتوانند مثنوی را حرام کرده و به کتابی قاچاق و زیرزمینی تبدیل کنند.
این روزها که دعوا بر سر فیلم مست عشق، بالا گرفته است و دو فقیه با نفوذ حوزه علمیه حکم به حرمت این فیلم دادهاند، نگاه مسئولان وزارت ارشاد و ایبسا سازندگان فیلم به آیتالله خامنهای است که ۱۱ سال پیش در جمع شعرا مثنوی مولانا را ستوده بود. حالا معلوم نیست آیا نظر رهبر جمهوری اسلامی که بر هر فقیهی ترجیح داده میشود به مولانا نزدیکتر است یا مراجع تقلید قم؟