مونالیزای ایتالیایی چطور از فرانسه سر درآورد؟
«مونالیزا» یا بهقول فرانسویها «ژکوند» اثر لئوناردو داوینچی احتمالا مشهورترین تابلوی نقاشی جهان است، تابلویی که در موزه لوور پاریس نگهداری میشود و به نماد فرانسه تبدیل شده، البته نمادی که ایتالیایی است.
۲۲ اوت ۱۹۱۱ میتوانست برای لویی برودِ نقاش روزی معمولی مثل روزهای دیگر باشد. شغلش کشیدن کپی از تابلوهای لوور بود. اما وقتی ساعت ۱۰ صبح وارد لوور شد و بساط نقاشیاش را روبهروی مونالیزا پهن کرد، با شگفتی دید نقاشی سر جایش نیست. قبل از هر کاری، از نگهبان موزه سراغ نقاشی را گرفت. نگهبان زیاد دستپاچه نشد و به لویی اطمینان داد که حتما نقاشی را برای عکاسی یا کپی به جای دیگری بردهاند. با این حال، لویی تصمیم گرفت برای اطمینان بیشتر، ساختمان عظیم لوور را بگردد. یک ساعتِ تمام تالارها و اتاقها را زیرورو کرد، اما کار از کار گذشته بود و مونالیزا واقعا دزدیده شده بود. خبر سرقت تابلو بهسرعت تبدیل شد به سرخط خبرهای جهان و این تابلو بیش از پیش معروف شد. روزنامهها علاوه بر اینکه درباره سرقت مونالیزا مینوشتند، شروع کردند به داستانسازی و تحلیل این نقاشی پرتره با آن لبخند اسرارآمیز، لبخندی که بیش از آنکه از سر شادی باشد انگار از غم است.
مونالیزا تابلویی کوچک در ابعاد ۷۷ در ۵۳ سانتیمتر است که روی چوب درخت سپیدار با قطر ۱۳ میلیمتر نقاشی شده است. گفته میشود این تابلو پرتره زن جوانی اهل فلورانس بهنام لیزا دل جوکوندو (Lisa del Giocondo) است که همسرش در سال ۱۵۰۳، به داوینچی سفارش داد. لئوناردو داوینچی برای کشیدن این تابلو سه سال وقت گذاشت و به این زن نگاه و لبخندی منحصربهفرد داد که فراموشنشدنی است. داوینچی در این تابلو از تکنیک پرسپکتیو دونقطهای استفاده کرده است که در زمان خود بسیار بدیع بود. هیچکس نمیداند چرا لیزا نسخه نهایی این تابلو را نپسندید و به خانه این زوج راه نیافت. داوینچی اما چنان شیفته تابلو شده بود که همهجا آن را با خود میبرد. در سال ۱۵۱۶، داوینچی به دعوت فرانسوای اول، پادشاه وقت فرانسه، به این کشور سفر کرد و مونالیزا را هم با خود به فرانسه برد. فرانسوای اول، که تحت تاثیر این پرتره و نگاه زن قرار گرفته بود، تابلو را از داوینچی خرید. از آن زمان، فرانسویها این تابلو را ژکوند نامیدند. ژکوند سالها بر دیوار اتاق خواب ژوزفین و ناپلئون بناپارت بود. ناپلئون آنقدر شیفته مونالیزا بود که این تابلو را بهشوخی «لیزا، بانوی ناپلئون» مینامیدند.ژکوند از قصر فونتنبلو به ورسای رفت و با عبور از باغ تویلری، وارد لوور شد. مونالیزا از سال ۱۸۰۴، مهمان لوور بود تا سال ۱۹۱۱ که به سرقت رفت.
پلیس فرانسه پس از سرقت مونالیزا، زیر فشار افکار عمومی، از صدها نفر بازجویی کرد و دهها نفر بازداشت شدند. اما تا دو سال بعد، هیچ اثری از مونالیزا پیدا نشد. در ۱۱ دسامبر ۱۹۱۳، پلیس ایتالیا با فرانسه تماس گرفت و خبر داد در فلورانس، زادگاه ژکوند، سارقی را همراه تابلو دستگیر کرده است. رباینده ایتالیایی بود و در گروه بازسازی و مرمت لوور کار میکرده است. وقتی موزه تعطیل بود، همراه گروه تعمیر و بازسازی بهراحتی وارد موزه شده بود، تابلو را در پارچه پیچیده و با خود به خانهاش برده بود. سارق دو سال صبر کرده بود تا اوضاع کمی آرام شود و پس از آن، لیزای زیبا را به فلورانس برد. خبر پیدا شدن مونالیزا مثل بمب در جهان صدا کرد. تابلو در آخرین روزهای همان سال به لوور بازگردانده شد و پس از آن، بهجز دو بار مهاجرت اجباری در زمان جنگ و چند نمایش محدود در موزههای دیگر، از لوور خارج نشده است. آخرین خروج مونالیزا از لوور به سال ۱۹۷۴ برمیگردد. لبخند ژکوند که روزانه تا ۵۰هزار بازدیدکننده را در موزه به خود جلب میکند، امروزه در محفظهای شیشهای با ضخامت ۴۰ میلیمتر و در دمای ۲۰ درجه سانتیگراد و رطوبت کنترلشده نگهداری میشود، هرچند برخی مدعیاند تابلوی لوور برای پیشگیری از سرقت یا خرابکاری اصل نیست.
ژکوند گرچه ایتالیایی است، دهههاست که به یکی از نمادهای پاریس و فرانسه تبدیل شده است. فرانسویها شیفته این تابلوی نقاشیاند. هاله رمزورازی که این نقاشی را احاطه کرده در گذر سالها، بیشتر و بیشتر شده و دستمایه چند فیلم و کتاب بوده است. شاید یکی از مشهورترین آنها رمان «رمز داوینچی» اثر دن براون باشد که جنجالی جهانی به پا کرد و یکی از پرفروشترین کتابهای تاریخ شد. اما برای فرانسویها بهیادماندنیتر از فیلمها و کتابهای معمایی درباره مونالیزا، ترانه «ژکوندِ» باربارا، خواننده و آهنگساز فرانسوی، است که میخواند:
این منم، ژکوند
همه دنیا من رو میشناسن
توی لوور که خیلی شلوغه
همه برای دیدنم جمع میشن
اما حوصلهام سر میره...