هوشنگ ظریف، معلمی عاشق موسیقی و موسیقیدانی شیفته تدریس
هوشنگ ظریف، نوازنده و ردیفدان، که چند سالی به بیماری فراموشی دچار بود، روز ۱۷ اسفندماه، در اثر ایست قلبی درگذشت. خبر درگذشت او را همسرش، پروین صالحی، داد که بیش از هفتاد سال با او همنشین بود.
هوشنگ ظریف نوازندهای توانا در نواختن تار بود، ردیف موسیقی را بهخوبی نزد استادش، موسیخان معروفی، فراگرفت و علاوه بر آن، به دلیل آشنایی کامل با نت و نواختن موسیقی با نت، رپرتوارهای موسیقی (کارگانها) را بهخوبی میخواند و مینواخت.
در زمینههای صنفی نیز فعالیتهای مهمی داشت. در گروهنوازی و همراهی با ارکسترها نیز از نوازندگان نخبه و برگزیده به شمار میرفت. اما آنچه ظریف را برجسته و متمایز میکرد، صفت معلمی بود.
معلمی منضبط و عاشق کار
او تمامی ویژگیهای یک معلم را دارا بود. دانشِ آموزش و روانشناسی شاگردان و نیز کشف استعداد و پرورش این استعدادها از ویژگیهای شخصیتی او بود. به همین دلیل، برخی از بهترین نوازندگان تار ایران در مکتب و کلاس او درس و مشق تار گرفتند، چهرههایی چون حسین علیزاده، داریوش طلایی، ارشد تهماسبی، مجید درخشانی و حمید متبسم که اکنون هر کدام از آنها وزنه و اعتباری در موسیقی ایران به حساب میآیند و در موسیقی سرآمدند.
رسیدن به چنین جایگاهی در معلمی اما خود نیازمند حشرونشر و آموزش نزد استادان برجسته بود و هوشنگ ظریف این فرصت را داشت که در زمره نخستین هنرجویان هنرستان موسیقی با مدیریت روحالله خالقی باشد. او همزمان نزد موسیخان معروفی ردیف را فرا گرفت و در هنرستان موسیقی بهاندازهای استعداد و قابلیت نشان داد که در نهایت، روحالله خالقی تار ساخت یحیی، بهترین سازنده تار، را که دست علینقی وزیری بود به او اهدا کرد.
ظریف عاشق تار بود و حتی در گفتوگویی با سایت گفتوگوی هارمونیک (Harmony Talk) گفت که در کودکی، به یک چارچوب نخی ضخیم بسته بود و از آن بهعنوان ساز استفاده میکرد. وقتی نخستین بار روحالله خالقی در هنرستان از او پرسیده بود به چه سازی علاقهدارد؟ او بیدرنگ پاسخ داده بود تار.
در نواختن تار نیز به مرحلهای رسید که برخی قطعات دشوار علینقی وزیری مانند «بندباز» و «دخترک ژولیده» را بهخوبی و با همان مهارت و دقت وزیری اجرا میکرد. در همان گفتوگو با سایت گفتوگوی هارمونیک نقل کرد که روزی پرویز منصوری، از استادان تئوری موسیقی هنرستان، از پشت دری رد میشد، وقتی صدای ساز او را شنید، تصور کرده بود آقای وزیری دارد ساز میزند!
همین ویژگیها او را در جایگاه معلمی منحصربهفرد قرار میدهد. ظریف معلمی سختگیر بود، مانند حسین دهلوی که مدیر سختگیر هنرستان موسیقی بود. شاید بخشی از این سختگیری به فضای تدریس در سالهای دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بازگردد که معلمان سعی میکردند شاگردان را منضبط، تلاشگر، باپشتکار و فعال بار آورند و به همین دلیل، سختگیریهایی میکردند که البته برای والدین و شاگردان پذیرفتنی بود. نتیجه این سختگیریها و برونداد آن شد شاگردانی منحصربهفرد.
خاطراتی که حسین علیزاده، ارشد تهماسبی، داریوش طلایی و دیگران از نحوه تدریس هوشنگ ظریف، دقت و نظمش، سختگیری و در عین حال، نگاه پدرانهاش به شاگردان روایت میکنند همه و همه از وجدان معلمی او حکایت میکند، وجدانی که تا آخرین روزهای زندگی معلمیاش با او بود، حتی زمانهایی که هنرستان موسیقی تا شش ماه و یک سال حقوق معلمان را پرداخت نمیکرد.
نوازندهای شاخص در گروهنوازی
ظریف اما فقط معلم موسیقی نبود. او نوازنده چیرهدست تار بود و در ارکسترهای بزرگ و کوچک نقشی ویژه داشت که از میان آنها میتوان به ارکستر صبا و ارکستر فرامرز پایور اشاره کرد.
نظم و انضباط هوشنگ ظریف با شخصیت منظم و دقیق پایور همخوانی تام و تمام داشت و این دو سالیان سال هم دوستان خوبی بودند و هم در جایگاه نوازنده و سرپرست ارکستر روابط خوبی داشتند.
مضرابهای ظریف شفاف، شمرده و دقیق بود و از شنیدن برخی اجراهای او میتوان دریافت که در جواب آواز نیز تا چه اندازه دانش و مهارت نوازندگی داشت.
مشارکت در فعالیتهای صنفی موسیقی
هوشنگ ظریف در دو دهه آخر عمرش در فعالیتهای صنفی نیز مشارکت داشت. او ابتدا ریاست کانون نوازندگان ایرانی خانه موسیقی را عهدهدار شد که با بیش از ۵ هزار عضو، مهمترین و پرجمعیتترین کانون موسیقی کشور به شمار میرود. همزمان عضو هیات مدیره خانه موسیقی شد و مدتی نیز در شورای عالی خانه موسیقی فعالیت میکرد. در واقع، کانون نوازندگان خانه موسیقی بهنوعی در دوره ریاست او شکل گرفت.
افسردگی و آلزایمر سه سال پایانی به روایت همسر
ظریف در سالهای اول شکلگیری هنرستان موسیقی با پروین صالحی آشنا شد. آنها حتی پشت یک میز مینشستند و از معلم درس میگرفتند. پروین صالحی در نواختن ساز قیچک چیرهدست بود. حاصل ازدواج آنها سه فرزند بود که البته هیچکدام راه پدر و مادر را ادامه ندادند.
چند سال آخر عمر ظریف سخت و دردناک گذشت. روایت همسرش از آن روزها بخشی اندک از رنجی است که در تیمارداری همسرش تحمل کرد. گفتوگوی صالحی با روزنامه ایران در روزهایی منتشر شد که جشنواره موسیقی فجر برای هوشنگ ظریف نکوداشتی در نظر گرفت، در حالی که او قادر به حضور در این مراسم نبود و اصلا چیزی به یاد نمیآورد؛ نوعی نوشداروی پس از مرگ سهراب بود.
روایت پروین صالحی برای اهل موسیقی آشناست. چند ماه قبل، روایتی شبیه این را از زبان همسر حسین دهلوی خواندیم و اکنون، همان سخنان از زبان همسر نوازنده چیرهدست دیگری شنیده میشود. «آنقدر غصه خورد و غصههایش را در سینه حبس کرد تا آرامآرام افسردگی گرفت و بیماریاش شدت یافت و در این مدت، جز دوستان و شاگردان صمیمیاش، کسی حالی از او نمیپرسد. سه سال است که در این خانه نشستهام و جز برای رفتن به دکتر از منزل خارج نشدهام. البته وظیفهام است؛ آن زمان که عقدنامهمان را امضا کردیم، تعهد دادیم در خوشی و ناخوشی در کنار هم باشیم و همدیگر را فراموش نکنیم. هوشنگ ظریف بزرگترین افتخار زندگی من است. او برای من استاد، همسر و یک رفیق مهربان است. در این سالها، کوچکترین بیاحترامی از ایشان ندیدم، چرا که او پرورشیافته روحالله خالقی بود و انسانیت مهمترین درسی بود که از او آموخت. همین چند روز پیش، بهدلیل کبودی انگشتانش، حلقه ازدواجمان را از دستش درآوردم. پشت این حلقه تاریخ ازدواجمان حک شده، یادگار آن روزهای خوب هنرستان موسیقی ملی و…»