امپراطوری دروغ؛ حاکم فوتبال ایران
مدیران ورزش ایران هر چقدر در مدیریت ضعفهای بزرگی دارند، اما در شکلگیری بزرگترین کارخانه تولید "دروغ" تبحر ویژهای دارند.
وضعیت کنونی فوتبال ایران نگرانی بزرگی برای آخرین سنگر شادی عمومی و بروز احساسات از سوی فوتبالدوستان و هواداران را شکل داده است. سرمربیان خارجی سالهای اخیر فوتبال ایران با وجود اختلافات اساسی که با هم داشتند، در یک موضوع هم نظر بودند و آن هم دروغ شنیدن از مدیران فوتبال ایران بود.
فوتبال ایران از همان سالهای آغازین خود پذیرای مربیان و بازیکنان خارجی بوده ولی این موضوع در سالهای اخیر کمی پررنگتر از قبل دنبال شده است. در این میان برخلاف آنچه تصور میشد، عمدتا شاهد اختلاف نظر میان این افراد بودیم، ولی تمام آنها در یک موضوع هم رای و هم نظر بودند؛ استفاده از واژه "دروغ" در قبال رفتار مدیران و کارفرمایانشان در ایران. به این اظهار نظرها دقت کنید:
گابریل کالدرون (آرژانتین) – سرمربی سابق پرسپولیس: شما رزومه من را به عنوان بازیکن و مربی میبییند. من احمق نیستم اما عاشق این مردم و تیمم شدم. دیگر نمیتوانم دروغ را تحمل کنم. دروغ میگویند. به من احترام نگذاشتند. من جانم را گذاشتم و همه تلاشم را کردم و چیزی که دریافت کردم، بی احترامی و دروغ بود.
مارک ویلموتس (بلژیک) – سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران: با وجود اخبار موجود در رسانههای ایران، هنوز هیچ توافقی بین ما و فدراسیون فوتبال ایران صورت نگرفته است، اما در حال مذاکره برای رسیدن به توافق هستیم. فدراسیون فوتبال ایران اصول حرفهای را رعایت نکرده و بعد از عدم پایبندی آنها به قرارداد، ما امکان فسخ قانونی قرارداد را داریم. البته در این مورد وکیلم کارها را انجام میدهد و من حرف بیشتری برای گفتن ندارم.
آندرهآ استراماچونی (ایتالیا) – سرمربی سابق استقلال: آنها به بازیکنان دروغ گفتند، به من دروغ گفتند، هزینه اجارهبهای خانه من را تا ماه نوامبر پرداخت کرده بودند، این در حالی است که اعلام کرده بودند تمامی هزینه اجارهبهای خانه من را دادهاند. هرگز مستنداتی را که در مورد تیم از آنها خواسته بودم فراهم نکردند، آنها بازیکنی را که نمیخواستند به خارج از ایران فرستادند... و یک روز بعد او را بازگرداندند.
کارلوس کیروش (پرتغال) – سرمربی سابق تیم ملی فوتبال ایران: مهدی تاج عوام فریبی میکند تا از اشتباهات و مسئولیتهایش شانه خالی کرده و فرار کند. این موضوع به این خاطر است که رئیس فدراسیون فوتبال ایران نمیتواند به گفتهها و شخصیت خود وفادار بماند. به این خاطر است که او نتوانسته است وعدهها و قولهای خود را عملی کند. در یک کلمه بخواهم خلاصه کنم مهدی تاج به همه دروغ میگوید.
برانکو ایوانکوویچ (کرواسی) – سرمربی سابق پرسپولیس: بارهای قبل هم باشگاه مدام در پرداخت تاخیر ایجاد میکرد، اما به هیچ وجه اعتراضی به این مساله نمیکردیم. همیشه انتظار داشتیم که با رضایت دو جانبه این مشکلات حل شود، اما در دوران مدیریت اخیر قولهای زیادی به ما داده شد که طبیعتا هیچ یک اجرا نمیشدند و کاملا آگاهانه به ما دروغ گفته میشد.
وینفرد شفر (آلمان) – سرمربی سابق استقلال: در صدد استفاده از راه قانونی هستیم و پاسخ در دادگاه داده خواهد شد. مایه تاسف است که اقدامات معاون باشگاه به پای استقلال نوشته می شود. موضوع ساده ای است. دروغ، دروغ و دروغ. همه چیزهایی که او می گوید دروغ است.
فرقی نمیکند که آلمانی باشند یا ایتالیایی، از کشور کوچک کرواسی باشند یا پرتغال و کارنامه پرباری پیش از این داشته باشند یا کم نام و نشان؛ نقل قولهای بالا تنها بخش کوچکی از صحبتهای چند سرمربی خارجی شاغل در فوتبال ایران در سه سال اخیر است که در کمال تاسف همانطور که گفته شد تنها نقطه مشترک آن کلید واژه دروغ است و هر کدام از آنها کارفرمای وقت خود را به نوعی به دروغگویی متهم کردند. اگر کلمه دروغ را در موتورهای جستجو قرار دهید شاید فوتبال ما در صدر نتایج آن قرار بگیرد و این چیزی جز یک لطمه بزرگ برای وجهه و اعتبار این رشته محبوب ورزشی کشورمان در اذهان بینالمللی نیست.
فیفا و پروندههای شکایت فوتبال ایران
تعداد پروندههای شکایت بازمانده در فیفا از فدراسیون فوتبال و باشگاههای ایرانی به قدری زیاد است که به شوخی و جدی در سالهای اخیر گفته شده که فدارسیون جهانی باید نهادی جداگانه برای رسیدگی به آنها احداث کند و خودش به سایر امور مربوطه برسد.
ماجرا وقتی جالب میشود که تمام این موارد تنها به وعده و وعید مدیران فوتبال ما در قبال پرداخت حق و حقوق این افراد ختم نمیشود و دروغگویی که در مورد آن صحبت شد در سایر امور از جمله امکانات زیرساختی هم دیده شده است. استراماچونی زمان حضورش در ایران چند بار اعلام کرد که باشگاه در نمایش امکانات به او پیش از عقد قرارداد فریبش داده و از گوشه و کنار شنیده شد که مسئولان وقت استقلال مجموعه ورزشی انقلاب را به عنوان داراییهای باشگاه به استراماچونی نشان دادند و او که از چنین شرایط زیرساختی حیرت زده شده بود، قبول کرد با آبیها قرارداد امضا کند، ولی بعدا متوجه شد کلاه گشادی سرش رفته است.
یا اصلاً چرا راه دور برویم. همین ماجرای مذاکره برای بازگشت استراماچونی هم آنطور که گفته شد حقیقت نداشت و سفر مسئولان به ترکیه و دوبی با نیت بازگرداندن سرمربی ایتالیایی صورت نگرفته بود و اصلا ارادهای برای بازگشت او وجود نداشت.
یا کارلوس کیروش که بارها از دروغگویی مسوولین گلایه داشت در مقطعی حتی برای تهیه لباس با کیفیت برای تیم ملی و امکاناتی که در اختیار ملیپوشان بود با وعدههای عملی نشده روبرو شد و همین موضوع به شدت او را برآشفته کرده و حتی در مقطعی ممکن بود مانع ادامه فعالیتش در تیم ملی شود.
فوتبالی که به گفته اکثر اهل فن مشکلش دولتی بودن است و مدیرانش با علم به عمر کوتاه فعالیتشان نگاهی به تاثیر تصمیماتشان در دوره بعد از خود ندارند، ارزشی برای اعتبار باشگاه خود و برند فوتبال ایران در عرصه بین المللی قائل نیستند و همین موضوع باعث میشود هرچه پیش برویم این اعتبار بیشتر و بیشتر لکهدار شود. در این شرایط افراد متخصص و اهل فن که رزومه قابل توجهی در فوتبال دنیا دارند با توجه به سوابق این چنینی از آمدن به ایران اکراه دارند و بدون شک این مسیر انتهایش هر کجا باشد، به پیشرفت ختم نخواهد شد.
همین حالا مدیران وقت استقلال و پرسپولیس باید تاوان ندانم کاری هم پستیهای گذشته خود را بدهند و انبوهی پرونده شکایت بدهیهای سنگین روی دستشان مانده. مدیرانی که طی سالهای آینده از این تیم جدا شده و مدیران بعدی هم باید بابت قراردادهایی که آنها بدون منبع مالی مشخص امضا کردند، پاسخگو باشند. البته یکی از بزرگترین دروغها در فوتبال ایران به اساسنامه فدراسیون فوتبال مربوط است. لغو انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال در اواخر سال گذشته از سوی فیفا مشخص کرد فوتبال ایران یک دهه با یک اساسنامه دروغین مدیریت میشد و حتی مشخص شد، متن اساسنامه ارسالی به فیفا با آنچه که در فدراسیون بود کاملا متفاوت است. باید دید این چرخه دروغ تا کجا ادامه پیدا میکند و آیا امیدی به بهبود شرایط خواهد بود؟ آنطور که از شواهد امر پیداست تا زمانی که مدیران دولتی حاکم بر فوتبال ایران هستند، این چرخه دروغگویی و پنهانکاری نیز ادامه دار خواهد بود.