حماسه هنگکنگ!
نمی دانم تا کی قرار است درباره این موضوع تکراری بنویسیم که کارلوس کیروش ماهها است از کشور ما رفته و در سرزمین دیگری سرگرم پیروزی در برابر آرژانتین و متوقف ساختن قهرمان کوپا آمریکا یعنی برزیل است. شکی نیست که برای این مربی حرفه ای دیگر اهمیتی ندارد که در ایران درباره اش چه میگویند یا چه می نویسند اما در ساختمان وزارت ورزش گویا هنوز هم هستند کسانی که خیال می کنند جدال لفظی با صندلی خالی سرمربی سابق می تواند در ازای تمام سال هایی که او ایشان را وادار به انجام کارهای درست می کرد، جنبه دل خوش کنک و تلافی داشته باشد. در همین راستا باید از وزیری که ادعا کرده مردم اخیرا با تیم ملی آشتی کرده اند پرسید: به همین راحتی شبهای دو صعود متوالی به جامهای جهانی را فراموش کردید؟ آیا به خاطر ندارید چند باری را که در فرودگاه امام استقبال کم سابقه ای از تیم کشورمان به عمل آمد؟ آیا جشن و پایکوبی مردمی که از نمایش تیم کشورشان در برابر آرژانتین و مراکش و پرتغال و اسپانیا راضی بودند را از یاد برده اید؟
گیریم گروهی از هواداران پرسپولیس به دلیل تعصبات باشگاهی شان ، در مقطعی تیم ملی را تنها گذاشته باشند، آیا به زعم وزیر، همه مخاطبان فوتبال همین چند درصد بودند؟ و آیا افتخار دارد اینکه رویه غلط این عده را برجسته کرده، آن را تعمیم دهیم به همه مردم و منکر دستاوردهای هشت ساله مجموعه ای شویم که اتفاقا مقبولیت عمومی شان دو تا وزیر و دو تا فدراسیون را وادار ساخت تا برخلاف میلشان قرارداد ایشان را تمدید کنند؟
چگونه وزیری که اینگونه مُنکری فرهنگی را در بوق و کرنا میکند، آنجایی که بحث محرومیت بانوان از حضور در ورزشگاهها پیش میآید به بهانه حفظ مصالح نظام روزه سکوت میگیرد؟ یعنی به ایشان یاد نداده اند که دو چیز طیره عقل است یکی گفتن، به وقت خاموشی و خاموشی به وقت گفتن؟
خلاصه اینکه آقای وزیر، حتی اگر توهم قهر مردم با تیم ملی سر سوزنی صحت داشته باشد، باز هم به زبان آوردنش افتخاری به حساب نمی آید، به خصوص که فرد جایگزین هنوز حتی به اندازه انگشتان یک دست هم با تیم ملی بازی نکرده که بتوانیم سنگ محکی برای مقایسه میزان محبوبیت این دو مربی نزد افکار عمومی داشته باشیم.
کاش اجازه بدهید ویلموتس از این دو قطبی بی فایده مقایسه با مرد پرتغالی در امان بماند و در سکوت و آرامش کارش را بکند.
اولین محک رسمی
نفرات دعوت شده به تیم ملی همچنان میراث کیروش به حساب می آیند و باید دید مارک ویلموتس از کی میخواهد پروسه یافتن جانشینانی برای مردان سن بالای تیم ملی را کلید بزند. از او تا کنون جز سکوتش در برابر بازگشت پیراهنهای بد کیفیت به تیم ملی و حرام شدن فیفا دیها و دو سه مصاحبه ای که در راستای تایید فدراسیون محوری این مربی انجام گرفته اند چیز دیگری ندیده ایم، با این حال وظیفه ما حمایت از تیم ملی است و دادن فرصت کافی به مربی جدید تا بتواند اندیشه های تاکتیکی اش را جا بیندازد.
البته مرد بلژیکی نیز –احتمالا- ناخواسته تن به دوقطبی ویلموتس - کی روش داده و مدام با طرح این ادعا که تیمش را هجومی ساخته است می کوشد از کارنامه به شدت لاغر دو بازی دوستانه برابر سوریه و کره، شاهنامه ای بسازد سرشار از جام ها و افتخارات و لحظات غرور آفرین. در عالم واقعیت اما هنگ کنگی که در بیست مسابقه اخیرش تنها شش بار؛ آنهم در برابر تیم هایی نظیر بوتان یا چین تایپه، پیروز شده است اولین حریف رسمی تیم ویلموتس در گروهی است که در پایان روز اول همه حاضران در آن امتیازهای نخستین بازی شان را میان خود تقسیم کرده اند.
اگرچه وزارت خانه نشینان منتظرند تا از هر نتیجه ای که در هنگ کنگ به دست می آید حماسه ای در حد ملبورن بسازند و ضربه دیگری به صندلی خالی کی روش وارد کنند اما به رغم این ادعای درست که در دنیای فعلی حریف از پیش باخته وجود ندارد، بعید است کشوری که این روزها با مشکلات سیاسی گسترده ای دست و پنجه نرم میکند بتواند برای صدرنشین آسیایی رنکینگ فیفا دردسر ساز شود.
مهمترین نکته فنی در این قبیل بازیها این است که تیم ضعیف تر می آید تا با ارائه بازی فشرده، دوندگی بیشتر و پرسینگ، همه سعی خود را برای نباختن بکند لذا باید دید مارک ویلموتسی که در معدود مصاحبه هایش خود را علاقمند به بازی توپ گرا و هجومی نشان داده است چه برنامه ای برای باز کردن قفل دروازه این حریف به ظاهر آسان دارد.
در غیاب طارمی که به دلیل مصدومیت بازی هنگ کنگ را از دست داده، ضربات سر سردار آزمون یا شوتهای کریم انصاریفر و جهانبخش میتوانند اصلی ترین ابزار تیم ملی برای یک آغاز خوب در مسیر جام جهانی قطر باشند