![](https://old.iranintl.com/sites/default/files/styles/articles_landing/public/ezylsxrupew7inpi9rik6w-001.jpg?itok=kgFH5K60)
دو فیلم با یک بلیت
تکراریترین پروژه فوتبال ایران، بیحساب و کتابترین ایدهای که شنیدهایم، نافرجام و شبیه ماموریتی غیرممکن است خصوصیسازی سرخ آبیهای تهران. پروژهای که در ۲۰سال اخیر همواره در کمپین تبلیغاتی روسای جمهور، روسای سازمان تربیتبدنی و وزرای ورزش به چشم میخورد و هیچگاه سرانجامی نداشت. در حد یک حرف و چند جمله در کتاب قانون باقی ماند. حرفی از بیخ و بن غلط، چرا که دو تیم محبوب تهرانی نه شرایط واگذاری دارند و نه میلی در لایههای تاثیرگذار حکومت برای واگذاری دو سرمایه با میلیونها هوادار وجود دارد. دو تیمی که تا خرخره در بدهیهای میلیون دلاری فرو رفتهاند و عاقبت آنهایی که برای خریدشان گام برداشتند به زندان اوین رسیده است. امروز که دولت به انتهای راه رسیده است، دوباره همان وعده و همان آش و همان کاسه؛ پروژهای غیرممکن و بدون پشتوانه.
یک طرف وزارت ورزش، آن طرف بقیه
وزیر ورزش دولت روحانی میگوید؛ عزم دولت و وزارتخانه جزم است و سال ۹۹، سال خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس خواهد بود. ایدهای که بسیاری همچون هاشمی طبا (رئیس سابق سازمان تربیت بدنی) آن را یک سراب قلمداد میکند و برایش مثالی جالب به زبان میآورد: «خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس یک دورغ بزرگ است که هیچ وقت اجرایی نخواهد شد. مانند این میماند که فردی با عمه خودش ازدواج کند. آیا این موضوع امکان دارد؟». همفکران هاشمی طبا کم نیستند، آنهایی که اعتقاد دارند این پروژه نشدنی است و اگر انجام شود نتیجهای جز تباهی دو سرمایه ملی ندارد. کاظم اولیایی (مدیرعامل سابق استقلال) در گفتوگو با خبرگزاری مهر و با اعلام هشداری جدی میگوید: «اگر اینبار خصوصیسازی دو باشگاه به سرانجام برسد که بعید است، خشت اول آن را بد گذاشتهاند و خطر انحلال، استقلال را تهدید میکند». در پروژه خصوصیسازی سرخ آبی، حتی دو همسایه شمالی و جنوبی خیابان سئول نیز با هم اتفاق نظر ندارند. وزارت ورزش که از شر بدهیهای دو تیم و حواشی پرتعدادشان خسته است، اصرار به واگذاری دارد اما فدراسیون فوتبال به خوبی میداند با ساز و کار فعلی آیندهای شوم انتظار دو باشگاه را میکشد. محمود اسلامیان (عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال) میگوید: «خصوصی سازی خوب است اما با شرایطی که ما در کشور داریم، واگذاری این دو تیم یعنی آخر خط، یعنی نابودی مطلق». اما عزم دولت و وزارتخانه جزم است و میخواهند شر این دو تیم را از سرشان کم کنند. استقلال و پرسپولیس آنقدر برای وزارت ورزش دردسر دارند که مسعود سلطانیفر در پایان جلسه هیات دولت در مهر سال ۹۸ و در پاسخ به خبرنگاری که از او درباره وضعیت نابهسامان دو تیم پرسید، پاسخی جالب داد: «پیشنهادم به دولتهای بعدی این است که یک وزیر برای دو تیم استقلال و پرسپولیس در نظر بگیرند. مشکلات و گرفتاریهای آن در حد یک وزارتخانه است.»
اراده قوی یا نمایشی تکراری
رئیس سازمان خصوصیسازی معتقد است اینبار موضوع با ۱۹ سال قبل فرق دارد و ارادهای قوی برای واگذاری دو باشگاه ایجاده شده است: «روند خصوصیسازی بسیار جدی است. از نیمه دوم سال ۹۸ جلسات متعددی برای شفافسازی و تعیین حساب و کتاب دو باشگاه با وزارت ورزش و دیگر حسابهای فیمابین برگزار کردهایم». منظور علیرضا صالح از حساب و کتاب دو باشگاه، به عبارت دقیقتر همان بدهیهای سرخ آبی است که بیشتر به چاه ویل شباهت دارد. فرآیند مدیران دولتی و منتسب وزارت ورزش برای دو باشگاه نتیجهای جز غرق شدن در بدهیهای میلیون دلاری نبوده و هر روز عدد تازهای درباره میزان بدهیها منتشر میشود. به این عدد توجه کنید؛ ۴.۵ میلیون دلار تنها برای چهار سرمربی و دستیاران خارجی پیشین استقلال و پرسپولیس. به این عدد باید حجم انبوهی از بدهی به بازیکنان خارجی که بخش بزرگی از میز کمیته انضباطی فیفا را اشغال کرده است و بدهیهای ریز و درشت داخلی مانند آژانسهای هوایی، هتلها، بازیکنان و مربیان داخلی را هم اضافه کنید. سئوال اساسی اینجاست که آیا این میزان وحشتناک از بدهیهای داخلی و خارجی پیش از واگذاری به صفر میرسد یا بر عهده خریدار قرار میگیرد. بزرگترین دغدغه در مسیر نمایش خصوصیسازی، نامشخص بودن سرنوشت بدهیها است.
کدام برند؟ کدام درآمد؟
«گام دوم برای ثبت برند دو باشگاه این است که باید ۴۵گانه طبقات دو تیم ثبت شود». منظور رئیس سازمان خصوصی سازی از ثبت برند دو باشگاه، آمادهسازی برای عرضه سهامشان در بورس است، اما آیا برندی از استقلال و پرسپولیس باقی مانده است. طلبکاران هر روز برند دو باشگاه را تهدید میکنند و اصلا مقولهای به نام برند در ورزش ایران بیمعنی است چرا که برند هیچکدام از دو باشگاه با توجه به نبود قوانین مشخص کپی رایت، سودآوری مشخصی ندارد. از فروش پیراهنهای دو تیم در بازار منیریه تا حق پخش تلویزیونی که در انحصار مطلق صدا و سیمای جمهوری اسلامی قرار دارد و برای مدیران سازمان شبیه به مهریهای شده است که می-گویند؛ «حالا کی داده و کی گرفته». کمیته خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس قصد دارد به زودی برند دو باشگاه را قیمتگذاری و وارد بورس کند، اتفاقی که براساس قوانین موجود در بورس غیرممکن است. براساس قوانین بورس، هیچ مجموعه زیاندهی نمیتواند تا پیش از ایجاد تعادل بین درآمد و بدهی وارد فرابورس شود. اینجا ماجرا کمی سختتر میشود، حتی اگر از بخش تعیین و تکلیف بدهیهای میلیون دلاری دو تیم عبور کنیم یک سئوال مهمتر ایجاد میشود، آیا استقلال و پرسپولیس درآمدی برای خریداران خواهند داشت؟ مهمترین بخش درآمدزایی برای تمام باشگاههای دنیا، حق پخش تلویزیونی است همان مسئلهای که در ایران هیچکس زورش به سازمان صدا و سیما نمیرسد و مرغ مدیران سازمان نیز یک پا دارد؛ «پولی بابت حق پخش نمیدهیم». خریداران سهام دو باشگاه مشخصا از بزرگترین محل درآمدزایی خود هیچ چشم داشتی نخواهند داشت و این یعنی دوباره تکرار همان مشکلات قبلی و رسیدن به نقطهای که طی سالهای گذشته باعث ورشکستگی اکثر باشگاههای فوتبال ایران شده است.
خصوصی یا خصولتی؛ چشم حکومت به سرخ آبی
مجموعه خصوصی در اقتصاد ایران از دو حال خارج نیست، یا خصولتی هستند و یا محکوم به شکست. در ورزش ایران نمونههای مشخصی از این شرایط وجود دارد، باشگاههایی کاملا خصوصی که یا مالکشان فراری شدهاند و یا به زندان اوین رسیدهاند و در آن سو شرکتهایی که تنها نام خصوصی را یدک میکشند و عملا به لایههای حکومتی متصل هستند. برای استقلال و پرسپولیس مالک کاملا خصوصی حتما وجود نخواهد داشت و این را میتوان از سرنوشت آنهایی که پیش از این برای خرید دو باشگاه قدم برداشتهاند متوجه شد. فرضیه دیگری وجود دارد که استقلال و پرسپولیس برای لایههای قدرت در جمهوری اسلامی یک تهدید و فرصت امنیتی هستند و احتمال اینکه به یک بخش کاملا خصوصی و غیرمتصل سپرده شوند، نزدیک به صفر است. همان پروژهای که برای تراکتور اجرا و تنها نام سپاه از کنار نام تراکتور برداشته شد اما در عمل همچنان تصمیمگیری برای تراکتور که اتفاقا مانند سرخابیها اما اینبار در آذربایجان تبدیل به یک پروژه امنیتی شده است، بر عهده سپاه قرار دارد و مالکش نیز بخشی از مجموعه اقتصادی سپاه پاسداران است.
پایانبندی این سناریو چه خواهد شد
مسعود سلطانیفر در آخرین اظهارنظرش درباره خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس شعار جالبی داد و گفت: «اختیار استقلال و پرسپولیس دیگر در اختیار دولت نخواهد بود تمام سهام آن به مردم واگذار میشود». کلمه (مردم) قطعا شعار زیبایی است اما مردمی که وزیر ورزش از آن صحبت میکند، در عمل همان شرکتهایی هستند که متصل به فرمان اجرایی امام، سپاه و یا آقازادههایی است که به رانتهای حکومتی متصل هستند؟ صحبتهای رئیس پیشین سازمان تربیتبدنی شاید شفافترین اظهار نظری است که میتوان در نمایش خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس دید. هاشمیطبا در بخشی از صحبتهایش می گوید: «از ۲۰سال قبل درباره خصوصی سازی این دو تیم صحبت میکردند. خودمان هم میدانستیم نشدنی است، اگر انجام شود این دو تیم نابود میشوند چون شرایطش را نداریم». واقعیت اینجاست که مجلس و دولت هم میدانند که در کشور، پتانسیل خصوصیسازی به معنای واقعی وجود ندارد اما طی ۲۰سال گذشته عادت کردهایم به نمایش تکراری دولتیها درباره خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس که پایانی تکراری داشت؛ «فراموشی، شکست و یک شوی تبلیغاتی نافرجام». وزیر ورزش اما میگوید؛ «این بار ماجرا فرق میکند و خصوصیسازی حتما به سرانجام میرسد». با این اظهارنظر ظاهرا باید پایان بندی سناریو را تغییر داد و در انتظار نابودی بخش دیگری از سرمایه ورزشی ایران بود.