یوهان کرایف، پسر شایسته توتال فوتبال
یوهان کرایف بدون تردید جانشین و پسر شایسته رینوس میشل، پدر توتال فوتبال بود. کرایف به مانند میشل در باشگاههای آژاکس و بارسلون بازی کرد و در نهایت نیز مانند او سرمربی این دو تیم بزرگ جهان شد. صرف نظر از شایستگیهای بینظیر کرایف و نوآوری مثال زدنیاش ( Cruyff Turn) در زمین فوتبال به عنوان بازیکن باید به قدرت رهبری و نوآوری تاکتیکیاش در نقش مربی اشاره کرد که موجب شد تا در دنیای مربیگری به یکی از استثناهای تاریخ فوتبال تبدیل شود.
کرایف
ساده بازی کردن علاوه بر اینکه زیباترین نوع بازی کردن است، اما سختترین آن نیز است. در فوتبال (خصوصا در بارسلونا) میبینیم که دو بازیکن تنها با یک-دو ساده از چندین بازیکن در هجده قدم حریف عبور کرده و با یک پاس ساده به تو، دروازه حریف را باز میکنند. این حرکت یک-دو ساده که در تمامی آکادمیهای فوتبال، اصول ابتدایی آموزش به کودکان است، سادهترین راه حل رسیدن به گل نیز است، اما انجام آن در بین هفت بازیکن حریف و در محوطه جریمه آنان در عین حال سختترین کار ممکن نیز محسوب میشود.
کرایف همیشه اعتقاد داشت که تحت هر شرایطی و بدون هیچگونه حرکات اضافی تنها باید با اجرای اصول ابتدایی فوتبال در زمین ظاهر شد.
فلسفه مربیگری کرایف نیز به مانند تمامی مربیان دنیا به سه قسمت تقسیم میشود، تکنیک، تاکتیک، قدرت (استقامت و طاقت). اما نکته قابل توجه تاکید فراوان او در نوع اجرای تاکتیک بود. کرایف با نبوغ سرشار خود تاکتیک را به سه قسمت مجزا تقسیمبندی کرد و با همین روش (توتال فوتبال) میراث به جا مانده ار رینوس میشل را به تکامل رساند.
کرایف تاکتیک را به سه قسمت بینش، ایمان و شهامت مجزا کرد.
بینش
بینش، برگرفته از احساس شما به کاری است که قرار است انجام دهید و کرایف معتقد بود که مربی و بازیکنان باید تاکتیک را به خوبی و با تمامی وجود احساس کنند.
ایمان
ایمان داشتن به کاری که میخواهید انجام دهید، مهمترین فاکتور موفقیت است و کرایف این موضوع را به خوبی به بازیکنانش انتقال میداد. ایمان به روشی که در نهایت منجر به پیروزی میشود، مهمترین دلیل موفقیت هر روش کاری است که کرایف آن را در فلسفه مربیگریاش در قسمت تاکتیک به خوبی جای داده بود
شهامت و شجاعت
اما مهمترین فاکتوری که کرایف بر آن تاکید داشت، شهامت اجرای تاکتیک است، بر مبنای تفکرات کرایف شما باید تحت هر شرایطی شجاعت اجرای تاکتیک خود را داشته و در اجرای آن ترسی نداشته باشید.
زمانی که تیمهای تحت مربیگری کرایف تحت فشار قرار میگرفتند، کرایف به جای دفاع کردن به بازیکنانش دستور حمله میداد و اعتقاد داشت حمله کردن بهترین نوع دفاع است. شجاعت و شهامت در این رفتار کرایف به خوبی مشهود است.
تکنسین
با این نوع فلسفه مربیگری، کرایف مربیای بود که تحت هر شرایطی و با هر بازیکنی که در اختیار داشت تاکتیک مورد نظر خود را تغییر نمیداد و اعتقاد راسخ داشت که هر بازیکنی با هر توانایی فردی باید در تاکتیک مورد نظر او بازی کند. به این نوع مربیان در دنیای فوتبال تکنسین گفته میشود که کرایف پرچمدار چنین مربیانی در تاریخ فوتبال است.
کرایف در تمامی دوران مربیگریاش تنها در یک مورد تاکتیک تیمی خود را به دلیل حضور بازیکنی با تواناییهای منحصر به فردش کمی تغییر داد.
در سیستم ۳-۴-۳ کرایف همواره سه مهاجم بازی میکردند اما در آژاکس و زمانی که مارکو ون باستن در اوج بود تاکتیک تیمی خود را به دو مهاجم تغییر داد. او اعتقاد داشت با در اختیار داشتن بازیکنی با تواناییهای ون باستن شما میتوانید از هافبک تهاجمی خود چشمپوشی کنید و با بازیکن اضافهای که در میانه میدان در اختیار دارید، عرض بیشتری از زمین را پوشش دهید. با این تغییر، سیستم ۳-۴-۳ کرایف به ۲-۴-۱-۳ تغییر میکرد.
فضا
در تفکرات کرایف، کنترل فضا به مانند رینوس میشل مهمترین فاکتور موفقیت بود. دالی بلند، کاپیتان سابق آژاکس و شاگرد کرایف معتقد است: تحت هر شرایطی باید فضا را پوشش دهیم و زمانی که شما فضا را پر میکنید، حریف به منطقهای میآید که شما پیشتر آن را از آن خود کردهاید و ابتکار عمل در دستان شما است.
کرایف با چنین تفکری لاماسیا، (آکادمی فوتبال بارسلونا) را بنا نهاد. او در نقش مدیر فوتبال آژاکس و بارسلون میراثی را به جا گذاشت که اگر حضور او نبود بازیکنانی همچون پاتریک کلایورت، کلارنس سیدورف، ادگار داویدس در آژاکس و پپ گواردیولا، ژاوی، اینیستا و حتی مسی در بارسلونا نمیتوانستند به دنیای فوتبال معرفی شوند.