طالبان و آزمون بزرگی که با آن مواجهاند
طالبان که حالا تقریبا کل افغانستان را در تصرف خود دارند، با آزمونی مواجهاند که دولتهای افغانستان و حامیان بینالمللی آنها در بیست سال گذشته ناکام ماندند: مقبولیت در اذهان عمومی.
آنچه چالش این آزمون را برای طالبان حتی دشوارتر میسازد این واقعیت است که برخلاف دولتهای قبلی افغانستان، طالبان نه بیست سال، که چند هفته و چند ماه فرصت دارند که از این آزمون موفق به در آیند و مانع از آن شوند که تحولات سریع افغانستان به یک جنگ داخلی دیگر منجر شود.
در بیش از چهل سال جنگ، کابل بارها میان طرفهای درگیر دست به دست شده و هر بار قربانیان غیرنظامی و نظامی زیادی به جا گذاشته است. ولی این بار کابل و دیگر شهرهای افغانستان با کمترین تلفات سقوط کرد و پیامدهای خشونتبار چندانی نداشت. با اینحال، در کابل و دیگر شهرها، ترس و نگرانی از خشونت طالبان با غیرنظامیان و بروز درگیری در شهر زندگی عادی را مختل کرده است؛ تا حدی ترس مردم از بازگشت طالبان و بیاعتمادی به آنها را میتوان در حوادث چند روز گذشته در میدان هوایی/فرودگاه کابل مشاهده کرد، جایی که صدها شهروند افغان هجوم آوردند به امید اینکه بتوانند از افغانستان تحت کنترل طالبان خارج شوند.
با اینحال، به نظر میرسد طالبان به اهمیت اعتماد مردم واقفاند. رهبران طالبان میدانند که کلید مشروعیت جهانیشان در گرو مقبولیت آنها در اذهان عمومی است و اگر مردم افغانستان با این گروه کنار بیاید، جامعه جهانی ناچار خواهد بود آنها را بپذیرد و با آنها تعامل کند. افزون بر این، طالبان از این نکته نیز غافل نیستند که برای سرپا نگه داشتن حکومت خود و ارائه خدمات عمومی به مردم، به حمایت مالی جامعه بینالمللی نیازمندند و این امر هم میتواند دلیلی باشد برای آنکه طالبان را تشویق کند از برخی سیاستهای سختگیرانه خود دست بردارد.
در همین راستا، طالبان به اشکال مختلف تلاش کردهاند به مردم اطمینان دهند که جنگ به پایان رسیده، جان و مالشان در امان است و این گروه تغییر کرده است. هرچند طالبان همچنان اصرار دارد که نظام آینده افغانستان «مبتنی بر قوانین شرعی» خواهد بود و نشانهای دال بر اینکه طالبان از قرائت سختگیرانهاش از قوانین شرعی کوتاه آمده باشد، وجود ندارد. مردم افغانستان نگراناند که هسته نظام آینده همان امارت اسلامی باشد که بار قبل با طالبان تجربه کردهاند.
از طرف دیگر، بخشی از اقدامهای طالبان این بار غیرمنتظره بود؛ مثلا آزاد کردن اسماعیلخان، فرمانده جهادی که برای دفاع از هرات به مقابله با این گروه برخاست و اسیر شد، نشان میدهد که در مقایسه با سال ۱۹۹۶ که این گروه حکومت مجاهدین را ساقط کرد و داکتر نجیبالله، رئیسجمهوری پیشین افغانستان را در اولین ساعات تسخیر کابل به دار آویخت، متحول شده است. همچنین، قطع نکردن دسترسی عمومی به اینترنت و دعوت از رسانهها به ادامه کارشان، هرچند «در چارچوب قوانین شرعی»، حاکی از آن است که طالبان میخواهند تصویر ترسناکی که از آنها در اذهان عمومی وجود دارد تعدیل کنند و نشان دهند که آماده مذاکره و صلحاند. ذبیحالله مجاهد در اولین نشست خبریاش حتی گفت که زنان میتوانند به عنوان پلیس و دادستان نیز کار کنند؛ جالب آنکه این دو از عرصههایی است که جامعه جهانی در بیست سال گذشته بهشدت کوشیده است حضور زنان را در آن افزایش دهد.
با اینحال، چالشهای بزرگی پیش روی طالبان قرار دارد و دشوارترین اینکه مردم و جهان را متقاعد کنند که این رفتارهای آنها موقتی نیست و آماده گفتوگو و تعامل با مردم و جهانیاناند.
همچنین، اعلام عفو عمومیِ کارکنان و مقامهای نظامی و غیرنظامی دولت اشرف غنی از اولین اقدامهای طالبان برای جلب اعتماد عمومی و اطمینان دادن از امنیت مردم بوده است. اما بسیاری از شهروندان افغان این را کافی نمیدانند؛ چالش اصلی این است که بازماندگان هزاران شهروند غیرنظامی که در حملات انتحاری طالبان جان باختند، این گروه را عفو کنند. طالبان کشته شدن افراد غیرنظامی در این گونه حملات را عادی و بخشی از پیامدهای جنگ میدانند. ولی تاکتیکهای طالبان، از جمله حمله به اهداف غیرنظامی بنا به تعریف قوانین بینالمللی و کنوانسیونهای نوزدهگانه سازمان ملل برای جلوگیری از اقدامات تروریستی که افغانستان نیز بیشتر آنها را امضاء کرده است، «اقدام تروریستی» به حساب میآید.
با این همه، دستکم در کوتاهمدت بعید است این گروه بپذیرد از طریق یک سازوکار عدلی و رسمی رضایت این قربانیان را کسب کند. رهبران مجاهدین افغانستان نیز که بسیاری از آنها را سازمانهای بینالمللی به ارتکاب جنایتهای جنگی متهم کرده بودند، بهجای پذیرش قصور خود، در سال ۲۰۰۹ در پارلمان افغانستان قانونی را به تصویب رساندند که اساسا پیگرد حقوقی آنها به دلیل این اتهامها را غیرقانونی دانسته است.
تعامل جهان با طالبان
واکنشهای جهانی به سقوط غیرمنتظره و سریع دولت افغانستان آمیزهای از ناباوری، بدبینی و شرمساری بوده است. بسیاری از ناظران داخلی و خارجی و حتی مقامهای کشورهای دخیل در افغانستان اعتراف میکنند که آمریکا، ناتو و جامعه بینالمللی در افغانستان شکست خوردند. فرار اشرف غنی و سقوط سریع حکومت او نشان داد که محاسبات و سیاستهای جامعه جهانی در افغانستان غلط بوده است و در نتیجه، مقامهای این کشورها با این پرسش دشوار مواجهاند که هزینه جانی و مالی که کشورهای غربی در افغانستان پرداختند چه نتیجهای داشت.
هرچند سابقه طالبان اعتماد غرب به آنها را دشوار میسازد، نباید فراموش کرد عامل مهم دیگری که باعث میشود سیاستمداران غربی نتوانند بهسادگی به طالبان اعتماد و با آنها کار کنند این است که کشورهای غربی نه تنها باید با شرم شکست از یک گروه بهنسبت کوچک شورشی کنار بیایند، بلکه آنها را بهعنوان حکومت افغانستان به رسمیت بشناسند و با آنها در سطح جهانی تعامل کنند.
با وجود واکنشهای بدبینانه مقامهای غربی، آنها میدانند که در نهایت ناچارند این گروه را به رسمیت بشناسند و با آن تعامل کنند. در غیر این صورت، گزینه دیگر این است که بپذیرند بعد از بیست سال جنگ در افغانستان، همان «گروه تروریستی» که به جنگش رفته بودند، آنها را شکست داده است و حالا بر افغانستان حکومت میکند.
به عبارت دیگر، برخلاف حکومت قبلی طالبان که صرفا سه کشور آن را به رسمیت شناخته بود، این بار هزینه به رسمیت شناختن طالبان از سوی جامعه جهانی در درازمدت کمتر از به رسمیت نشناختن این گروه است، بهخصوص با توجه به اینکه اشرف غنی، که با حمایت غربیها دو بار به قدرت رسید، با فرار حیرتآورش از افغانستان، نشان داد که مهره قابلاتکایی برای غرب نیست.
«مقاومت دوم» ممکن است؟
احمد مسعود، فرزند احمد شاه مسعود، فرمانده فقید مجاهدین که در افغانستان بهعنوان قهرمان ملی شناخته میشود، پس از سقوط حکومت اشرف غنی، به پنجشیر رفت و اعلام کرده است مقابل طالبان ایستادگی خواهد کرد. گزارشهایی نیز منتشر شده که امرالله صالح، معاون رئیسجمهوری پیشین، در پنجشیر است و تصاویری از او با احمد مسعود منتشر شده است. هنوز معلوم نیست رابطه میان امرالله صالح با احمد مسعود چگونه است. صالح در روزهای اخیر، در توییتر اعلام کرده مطابق قانون اساسی افغانستان، اکنون با فرار رئیسجمهوری، او رسما سرپرست ریاست جمهوری افغانستان است و از رهبران جهان خواسته از او حمایت کنند. تاکنون احمد مسعود، دستکم رسمی و علنی، درباره صالح اظهارنظر نکرده است.
امرالله صالح از چهرههای جنجالی سیاست افغانستان است و لحن تحکمآمیز و اغراقآمیز او درباره امور سیاسی و امنیتی معمولا مضمون واکنشهای طنزآمیز و گاهی خشمگین کاربران رسانههای اجتماعی بود. به نظر نمیرسد صالح که وقتی به تیم غنی پیوست، یاران جهادیاش از او بهشدت انتقاد کردند، از پایگاه مردمی و سیاسی جدی برخوردار باشد. اما احمد مسعود که در لندن تحصیل کرده، بهدلیل فرمانده مسعود مورد احترام است. او اخیرا در نامهای به یکی از دوستان پدرش در فرانسه، از او خواسته است سیاستمداران فرانسه را متقاعد کند که از «مقاومت دوم» در برابر طالبان حمایت کنند.
بسمالله محمدی، وزیر دفاع پیشین افغانستان، ژنرال دوستم و عطامحمد نور نیز از مخالفان جدی طالباناند که در چند روز گذشته گفتهاند تسلیم طالبان نخواهند شد و در برابر آنها مقاومت خواهند کرد. همه این چهرهها پایگاه اجتماعی طرفداران خود را دارند ولی منتقدان جدی نیز دارند. در کل، به نظر نمیرسد محبوبیت این افراد در سطحی باشد که شمار قابل توجهی از شهروندان افغان از داعیه آنها حمایت کنند؛ بهخصوص که بیشتر این چهرهها (بهجز احمد مسعود) در جنگهای داخلی کابل نقش عمدهای داشتند و در بیست سال گذشته نیز به فساد و قدرتطلبی مشهور بودهاند.
از طرف دیگر، دشوار است که بعد از فرار اشرف غنی، جامعه جهانی برای مقابله با طالبان یک بار دیگر روی مخالفان شمالی آنها سرمایهگذاری کند، چرا که این کار میتواند بالقوه به بروز یک جنگ داخلی دیگر در افغانستان بینجامد. ممکن است برخی کشورها و گروهها با حمایت غیرعلنی از «مقاومت دوم»، بخواهند به بیثباتی و خشونت در افغانستان دامن بزنند. ولی بعید به نظر میرسد کشوری با حمایت علنی از این چهرهها، خطر دخیل شدن در تداوم خشونت و وقوع احتمالی یک جنگ داخلی دیگر در افغانستان را بپذیرد.
افزون بر این، هنوز هم این احتمال جدی وجود دارد که طالبان با تلاشهای چهرههای سیاسی افغانستان، برای تشکیل حکومتی فراگیر همراهی کند. اگر توافقی در این زمینه نیز حاصل شود، باعث تضعیف «مقاومت دوم» خواهد شد. افغانستان در حال حاضر عملا فاقد حکومت رسمی است و طالبان نیز میداند که نمیتواند تا مدت طولانی به این وضعیت ادامه دهد و بهزودی ناچار خواهد بود بین امارت اسلامی و دولت فراگیر یکی را انتخاب کند، گزینههایی که اولی میتواند به انزوای بینالمللی، نارضایتی مردم و تقویت داعیه مقاومت بینجامد و دومی به چشماندازی بهتر برای افغانستان.