
آیا ایران میتواند تنگه هرمز را ببندد؟
تنها یک روز پس از آن که قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران، موضعگیری اخیر حسن روحانی، درباره «امکان بستن تنگه هرمز»، را «ارزشمند» خواند و آن را «مایهی مباهات و افتخار» دانست؛ روز پنجشنبه، ۱۳ تیر هم محمدعلی جعفری، دیگر فرمانده ارشد سپاه، از اظهار نظر روحانی استقبال کرد؛ جعفری موضعگیری حسن روحانی را «قاطعانه» خواند و گفت که «بستن تنگه هرمز» از گزینههای احتمالی ایران است.
حسن روحانی در جریان سفر اخیرش به سوئیس، در جمع گروهی از ایرانیهای برن گفت بود: «آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند به طور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند، آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چرا که اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آن وقت نفت منطقه صادر شود؛ اگر شما توانستید این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید». بسیاری این تحلیلگران و رسانههای جهان، این اظهارات حسن روحانی را معادل تهدید تلویحی جمهوری اسلامی در برابر افزایش فشار تحریمها و شکست نهایی برجام قلمداد کردند.
این اولین بار هم نیست که بلندپایهترین مقامهای سیاسی جمهوری اسلامی، نه فقط نظامی، صحبت از امکان بسته شدن تنگه هرمز میکنند. سالها پیش، در میان جنگ ایران و عراق، هاشمی رفسنجانی که در آن هنگام رئیس جمهور ایران بود؛ در اظهار نظری گفته بود: «ما با کلاشینکف هم میتوانیم تنگه هرمز را ببندیم.»
رفسنجانی در مهرماه ۱۳۶۲ دربارهی بستن تنگه هرمز گفته بود: «ما با کشتیهایمان تنگه هرمز را نمیبندیم؛ ما یک دیوار آتش درست میکنیم با توپهای ۱۳۰ که خودتان میدانید چقدر داشتهایم. ما وقتی که روزی دو بار روی تنگه هرمز آتش درست کنیم؛ در خود بندر عباس اگر ما توپهای ۱۷۵ میلیمتری را که ۴۸ کیلومتر برد دارد بگذاریم و گلوله هایش را وسط تنگه بیندازیم چه کسی میتواند از آن تنگه عبور کند. ما تنگه هرمز را با کلاشینکف هم می توانیم ببندیم…» (هاشمی رفسنجانی، خطبهی نماز جمعه ۲۲ مهر ۱۳۶۲)
تهدیدهای رفسنجانی و سایر مقامهای بلندپایه جمهوری اسلامی، هیچ گاه حتی در همان میانه جنگ عراق نیز، در قالب عملیات سازمانیافته، مشخص و هدفدار پیگیری و اجرا نشد؛ با این همه، از میانههای جنگ، به ویژه در سال آخر جنگ، درگیریهای پراکندهای در خلیج فارس رخ داد که بعدها به جنگ نفتکشها مشهور شد و در نهایت هم با دخالت مستقیم ارتش آمریکا (به دنبال برخورد ناو آمریکایی با مین دریایی کارگذاشته شده ایران (۱۴ آوریل ۱۹۸۸)، عملیات موسوم به «آخوندک» (Operation Praying Mantis) آغاز شد. مجموعه درگیریهایی که نهایتاْ به شکستهای سنگین نیروهایی ایرانی در منطقه و پذیرش قطعنامه، در ۸ اوت ۱۹۸۷، انجامید.
اهمیت اقتصادی تنگهی هرمز و وضعیت حقوقی آن
نزدیک به ۲۰ درصد از کل صادرات یا انتقال نفت جهان از تنگه هرمز میگذرد. برآورد میشود که در هر ۱۰ دقیقه، یک کشتی تجاری از این آبراه بینالمللی عبور میکند. علاوه بر نفت خود ایران و سلطاننشین عمان، نفت شش کشور دیگر حاشیهی خلیج فارس، یعنی عربستان، عراق، امارات متحده عربی، کویت، قطر و بحرین، به طور مشخص و عمده، از طریق همین آبراه بینالمللی به کشورهای اروپایی و نیز برخی از اقتصادهای بزرگ آسیایی، مانند چین، هند، ژاپن و کرهی جنوبی و... صادر میشود.
رژیم حقوقی تنگه هرمز برآمده از دو کنوانسیون مهم حقوق بینالملل، یعنی کنوانسیون ۱۹۵۲ ژنو و کنوانسیون ۱۹۸۲حقوق دریاها جامائیکا است. بر اساس این دو سند بینالمللی، رژیم حقوقی تنگه هرمز بر پایهی اصل «عبور بیضرر» کشتیها و نیز «عبور ترانزیت» (Transit Passage) تعریف شده است.
برابر مفاد کنوانسیون ۱۹۸۲ حقوق دریاها، حق «عبور ترانزیت» به معنای آزادی دریانوردی و پرواز هواپیماها در منطقهای است که به دریاهای آزاد راه دارد. این عبور بایستی «پیوسته» (یعنی بدون توقف)، «سریع» و بدون هیچ گونه استفادهای باشد. در واقع کشتیها، هواپیماها و زیردریاییها (اعم از نظامی یا تجاری) تنها از این منطقه «حق عبور به دریای آزاد» را دارند. تنگه هرمز، آبهای منطقهای اقتصادی/انحصاری خلیج فارس را به آبهای آزاد دریای عمان و اقیانوس هند وصل میکند و از این منظر، یک آبراه بینالمللی محسوب میشود و زیر پوشش حقوق بینالملل قرار دارد.
ایران کنوانسیون حقوق دریاها را امضا کرده است؛ اما با گذشت بیش از ۳۵ سال، هنوز مفاد آن را در مجلس تصویب نکرده است. دولت ایران در همان مقطع و به هنگام امضای این موافقتنامه گفت که حق «عبور ترانزیت» را تنها برای دولتهایی به رسمیت میشناسد که خودشان عضو کنوانسیون باشند.
دولت آمریکا، به مانند جمهوری اسلامی، عضو کنوانسیون ۱۹۸۲ دریاها نیست. در تمامی این سالها، دولت ایران با همین استدلال که ایالات متحده عضو این پیماننامه نیست؛ حق «عبور ترانزیت» آمریکاییها را در این منطقه به رسمیت نشناخته است.
در مقابل، آمریکاییها نیز استدلال میکنند که حق «عبور ترانزیت»، جدا از آن که عضو کنوانسیون ۱۹۸۲ باشید یا نباشید، یک «حق عُرفی» پذیرفته شده در چهارچوب حقوق بینالملل است؛ لذا دولت ایران به مانند سایر کشورها، بایستی به این قاعدهی عمومیِ پذیرفته شده در حقوق بینالملل احترام بگذارد. واقعیت این است که همین اختلاف برداشتها، ریشه اصلی تنشهای این سالهای اخیر میان نیروهای ایرانی (مشخصاْ قایقهای تندروی سپاه پاسداران) با ناوگان دریایی آمریکاییها در منطقه بوده است.
آيا ایران میتوان تنگه هرمز را ببندد؟
به لحاظ حقوقی باید گفت که خیر. اما به لحاظ عملی یا نظامی، واقعیت این است که چنین امکانی وجود دارد. همان طور که در بند پیشین اشاره شد؛ تنگهی هرمز یک آبراه بینالمللی است که زیر رژیم حقوقی «عبور بیضرر» و «عبور ترانزیت» کشتیها و… قرار دارد. به این اعتبار، ایران موظف به رعایت مقررات عمومی و حفظ امنیت منطقه است.