بیستمین سالگرد حمله ۱۱ سپتامبر در سایه پایان جنگ افغانستان
بیست سال پیش، صبح ۱۱ سپتامبر روزی بود مثل بقیه روزها. اما تا نیمهشب تبدیل شد به ۹/۱۱، نقطه آغاز عصر جدیدی از تروریسم، جنگ، سیاست، وطنپرستی و فاجعه.
آمریکا شنبه ۱۱ سپتامبر (۲۰ شهریور) سالگرد این روز را در سایه همهگیری کرونا و آشوب خروج نیروهایش از افغانستان برگزار میکند، افغانستانی که به دست همان شبهنظامیانی افتاد که به طراحان حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ پناه داده بودند.
تیا ترینیداد، که پدرش را در این حمله از دست داده است، گفت: «سخت است چون امید داری که امروز زمانه و دنیای متفاوتی باشد. اما گاهی تاریخ تکرار میشود، نه آنطور که خوشایند باشد.»
جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا، قرار است به محل هر سه حمله برود: مرکز تجارت جهانی نیویورک، پنتاگون و محلی نزدیک شنکسویل در پنسیلوانیا.
در ویدیویی که جمعه ۱۰ سپتامبر منتشر شد، بایدن از ادامه آسیبهای ۹/۱۱ ابراز اندوه و تاثر کرد و گفت: «کودکان بدون پدران و مادران بزرگ شدند و پدران و مادران بدون فرزندان رنج کشیدند.» او در ادامه بر آنچه «درس اصلی» ۱۱ سپتامبر خواند، تاکید کرد و گفت: «در بیدفاعترین و آسیبپذیرترین موقعیتها… همبستگی بزرگترین قوت و قدرت ماست.»
جورج دبلیو بوش، رییسجمهوری وقت آمریکا هنگام حمله ۱۱ سپتامبر، در محل یادبود پنسیلوانیا حضور پیدا میکند و باراک اوباما در مرکز تجارت جهانی. دیگر رییسجمهوری آمریکا در دوران پس از حمله ۱۱ سپتامبر دونالد ترامپ است که او نیز در نظر دارد در نیویورک باشد.
مراسمهای دیگری نیز در سراسر این کشور برگزار میشود که اکنون پر است لوحهها، مجسمهها و پارکهای یادبود ۹/۱۱.
مهاجمان با استفاده از هواپیماهای ربودهشده، مرگبارترین حمله تروریستی در خاک آمریکا را رقم زدند که جان حدود ۳۰۰۰ نفر را گرفت، برجهای دوقلو را فروریخت و طلیعه عصری از وحشت بود.
امنیت بازتعریف شد، بازرسیهای فرودگاهی تغییر کرد، فعالیت پلیس و نظارتهای دولتی تشدید شد. در سالهای بعد، هرگونه انفجار بزرگ، سقوط هواپیما یا عمل خشونتباری این سوال را برمیانگیزد: «آیا حمله تروریستی است؟» اما پس از سالها تمرکز بر گروههای تروریستی بینالمللی در پی حمله ۱۱ سپتامبر، اخیرا مقامهای دولت فدرال و جامعه آمریکا بیش از پیش نگران خطر افراطگرایان داخلیاند.
نیویورک همان اوایل با این سوالها مواجه شد که آیا از ضربه به مرکز مالیاش بهبود خواهد یافت و احساس امنیت میان جمعیت و آسمانخراشها باز خواهد گشت. نیویورکیها در نهایت شهری پرجمعیتتر و آبادتر ساختند اما ناچار شدند با شیوههای پلیسی که پس از ۹/۱۱ قدرتمندتر شده بود و شکاف عمیقتر میان دارا و ندار بسازند.
«مبارزه با تروریسم» به حمله به عراق و افغانستان منجر شد و طولانیترین جنگ آمریکا ماه گذشته با خروج شتابزده نیروها از افغانستان به پایان رسید. این خروج از افغانستان با حملهای انتحاری همراه بود که ۱۶۹ افغان و ۱۳ نظامی آمریکایی را به کام مرگ فرستاد و گفته شد شاخهای از داعش عامل این حمله بود. اکنون آمریکا نگران است القاعده، شبکه تروریستی پشت حمله ۹/۱۱، بار دیگر در افغانستان پا بگیرد.
ملکوم بروس وستکات، سرهنگ بازنشسته ارتش، دو دهه پس از کمک به همقطاران مجروحش در پنتاگون در ۱۱ سپتامبر، اکنون از ادامه تروریسم ناراحت و مستاصل است.
وستکات گفت: «همیشه احساس میکردم نسل من، همقطاران من در ارتش، به این مساله رسیدگی خواهند کردــ آن را به فرد دیگری نخواهیم سپرد. اما سپردیم.»
برای آنجلیک تانگ، که در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برای جلسهای کاری در مرکز تجارت جهانی بود و ۷۷ طبقه را پایین دویده بود، خروج آمریکا از افغانستان این سوال را برانگیخته است که آیا تلاشها و فداکاریهای نیروهایی که آنجا خدمت کردند تغییری ایجاد کرده است.
مسلمانان آمریکا با سوءظن، رصد و خشونتهای ناشی از نفرت مواجه بودهاند. حملات تروریستی نه تنها طراحی ساختمانها و نحوه تماسهای اضطراری را تغییر داد، بلکه زمینهساز فرضیههای توطئهای بود که بذر فرهنگ شکگرایی را کاشت. ناخشنودی و اختلاف در مورد مهاجرت، توازن میان رواداری و احتیاط، مفهوم وطنپرستی، شیوه مناسب احترام به درگذشتگان، و گستره وعده «هرگز فراموش نخواهیم کرد» افزایش یافت.
ترینیداد ۱۰ ساله بود وقتی صدای پدرش مایکل را شنید که از مرکز تجارت جهانی در محاصره آتش، تلفنی با مادرش خداحافظی میکرد. آن درد و همچنین همدردی روزهای بعد را به خاطر میآورد، وقتی همه نیویورک «انگار یک خانواده بود».
او گفت: «اکنون، وقتی احساس میکنم دنیا چقدر دچار اختلاف و تفرقه است، آرزو میکنم کاش میشد به آن روزها برگردیم. حس میکنم اگر فقط میتوانستیم آن احساس را حفظ کنیم، دنیای متفاوتی داشتیم.»