تهدید نظامی پمپئو علیه ایران
با تهدیدهای جدیدی که مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا، روز جمعه در آستانه سفر حسن روحانی به نیویورک، علیه ایران انجام داد، و بهطور تلویحی ایران را به واکنشی نظامی ازسوی ایالات متحده آمریکا تهدید کرد، میتوان پیشبینی کرد که دور جدیدی از جنگ لفظی و تبلیغاتی میان دو کشور آغاز شود. مایک پمپئو در طول پنجماه خدمتش در سمت وزیر خارجه، بیشاز هر کشوری درمورد ایران سخنرانی کرده و بیشاز هر کشوری، ایران را در کانون تهدیدهای تبلیغاتی خود قرار داده است و به این ترتیب، در عمر پنجماهه وزارت خود، سیاست مقابله همهجانبه با ایران را در دستور کار خود قرارداده است. به این ترتیب، میتوان گفت که او بیش از هر وزیر خارجه آمریکا، خصمانهترین زبانها را علیه ایران بهکار گرفته است. آنهم بعد از اینکه برای نخستینبار وزرای خارجه دو کشور، در زمان ریاست جمهوری اوباما بارها بهتنهایی با هم گفتوگو کرده بودند و یخ روابط میان دو کشور، نخستین ترکهایش را برداشته بود. آیا این سخنان را میتوان پیشدرآمدی برای یک برخورد نظامی ضربتی آمریکا علیه نیروهای ایران در خارج از مرزهای این کشور در آینده دانست و یا اینکه صرفا یک جنگ تبلیغاتی تمامعیار محسوب میشود. آیا این سخنان در راستای سیاستی است که ترامپ دنبال میکند و بخشی از نقشهراه آن سیاست محسوب میشود یا وزیر خارجه آمریکا در این میان، قصد دارد عامدانه سخنانی تند علیه ایران بهزبان براند که مواضع غیرقابل پیشبینی وکنترل دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا را که شخصی و ورای موضعگیریهای مشاوران و وزرایش است و اهداف خاص خود را دنبال میکند و درمورد ایران هم تکمضراب گفتوگوی بدون پیششرط و قید را مطرح کرده است، خنثی سازد؟
الف- نقشهراههای حل موضوع ایران
لحن سخنان دونالد ترامپ از همان دوران تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، علیه توافق برجام و نیز مجموعه اقدامات ابتکاری اوباما درحوزه سیاست داخلی و خارجی شکل گرفته بود. تحمل حضور و مواضع میانهروانه نخستین وزیر خارجهاش، رکس تیلرسون که تجربه مدیریتی یکی از بزرگترین کمپانیهای نفتی و اقتصادی جهان را داشت، برای ترامپ دشوار بود. تیلرسون که نمایندگی جناحهای کلاسیک جمهوریخواهان در دولت ترامپ را بهعهده داشت، درصدد آن بود که زیگزاگهای مواضع سیاست خارجی ترامپ را به مسیر عقلانیتری هدایت کند، اما در انجام کار خود ناتوان ماند و لذا جای خود را به مایک پمپئو، رییس سیا داد که درمورد برجام، موضعی سرسختانه علیه ایران داشت. پمپئو که در زمان حضورش در مجلس نمایندگان آمریکا نیز مخالف دیپلماسی هستهای اوباما و حتی معتقد به مقابله نظامی برای از کار انداختن پروژه هستهای ایران بود، در دوران ریاستش بر سیا نیز همزمان با تظاهرات و ناآرامیهای دیماه ایران، با تظاهرکنندگان ابراز همدردی کرد که این موضعگیری، بهنوعی حمایت از سیاست تغییر رژیم تلقی شد. پمپئو همچنین در مصاحبه با سرویس جهانی بیبیسی، پیشبینی کرد که تظاهرات دیماه در خیابانها ادامه پیدا کند. تحتتاثیر تحلیلهای اطلاعاتی او بود که ترامپ نیز چندین توئیت متوالی در حمایت از تظاهرکنندگان و علیه حکومت ایران منتشر کرد. بهتدریج مواضع ترامپ بعد از خروج آمریکا از برجام و پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایران، بهویژه پساز تجربه تغییر مواضع و ملاقات با رهبر کرهشمالی، صورت پررنگتری بهخود گرفت. بعد از آنکه مایک پمپئو با اعلام شرایط دوازدهگانهاش برای مذاکره با ایران، آشکار کرد که دولت متبوعش کاملا قصد ایجاد یک دگرگونی اساسی در ایران را دارد، پرزیدنت ترامپ در مسیری کاملا متفاوت، در نشست خبری مشترک با نخستوزیر ایتالیا، خواستار مذاکره بیقید و شرط با ایران در هر زمان و هرجا شد و گفت که این مذاکره از موضع قدرت نخواهد بود.
این موضعگیری که درمیان روسای جمهوری آمریکا از لحاظ نحوه بیان، بیسابقه بود و از لحاظ تاریخی میتوان گفت آشتیجویانهترین لحنی بود که در میان روسای جمهوری آمریکا بهکار رفته و حتی اوباما نیز چنین سخنانی بر زبان نرانده بود، اثر تبلیغاتی کوتاهمدتی داشت. این سخن ترامپ بلافاصله با واکنش پمپئو روبرو شد که در مصاحبه با شبکه سیبیاس، دوباره شرطهای گفتوگو با ایران را مطرح کرد و گفت اگر ایرانیها نشان دهند که به تغییرات اساسی در نحوه رفتار با مردم خود متعهدند و رفتارهای خشونتآمیز را متوقف میکنند، آنگاه میتوانند وارد یک توافق هستهای ارزشمند شوند که از تکثیر سلاحهای هستهای جلوگیری کند و رییس جمهوری همانطور که گفت، آماده است بنشیند و با آنها مذاکره کند.
پمپئو در سخنانی که درمیان ایرانیان کالیفرنیا هم بیان کرد، دوباره شرطهایی را برای مذاکره با ایران اعلام کرد که با صحبتهای ترامپ در تعارض بود. اکنون پرسش اینجاست که آیا پمپئو و ترامپ درکنار هم، یک پلان تبلیغاتی را دنبال میکنند، یا ترامپ هدفهای خود را دنبال میکند و چندان به نظرات کارشناسان و نهادهایی که او را دربرگرفتهاند، توجه ندارد. جان بولتون بهعنوان مشاور امنیتملی او و پمپئو که از نزدیکترین افراد در حوزه روابط بینالملل به ترامپاند، هردو از کسانی بودهاند که در گذشته بهجای دیپلماسی در حل مساله هستهای ایران، معتقد به برخورد نظامی و حمله به تاسیسات هستهای این کشور بودهاند. در این میان، بولتون هم در دولت بوش، مانع شکلگیری مذاکره و معامله با ایران شد. تفاوت موضع این دونفر با ترامپ را بهروشنی درمورد روسیه یا کرهشمالی میتوان دریافت. سخنان جان بولتون در مقایسه کرهشمالی و لیبی که با واکنش تند آن کشور روبرو شد، حتی میتوانست امکان ملاقات رهبران دو کشور را لغو کند؛ اما این سخنان بلافاصله با واکنش ترامپ مواجه شد که مقایسه سرنوشت لیبی و کرهشمالی را نفی کرد. درمورد ایران نیز شروط دوازدهگانه پمپئو که با واکنشهای انتقادی در محافل دیپلماتیک اروپایی و آمریکایی روبهرو شد و همه آن را غیرعملی و غیرواقعبینانه دانستند و حتی نوعی ناسیونالیسم ایرانی را نیز به واکنش واداشت. چند روز بعد از این سخنان بود که ترامپ مذاکره بدون پیششرط را پیش کشید و فضای جدیدی را مطرح کرد؛ اما پمپئو بلافاصله سعی کرد جنبه تغییر رویکرد ترامپ را که بهمعنی نفی شرایط دوازدهگانه او برای مذاکره بود، خنثی کند و عملا در فضایی بازی کرد که به تندروهای ایرانی، میدان داد.
از دید برخی کارشناسان، ترامپ میتواند درمواردی که منافع تبلیغاتی و تجاری و نیز خودشیفتگی شخصیتیاش اقتضا میکند و درمورد نقشهایی که بهعنوان منحصربهفرد در تاریخ میتواند ایفاکند، کاملا قادر است که بیتوجه به نظرات پیرامونیاش عمل کند؛ همچنانکه در ملاقات هلسینکی باپوتین عمل کرد یا درمورد ملاقات با رهبر کرهشمالی انجام داد.
ب- دلایل ترامپ برای تکرار مذاکره بدون شرط
برخی از ناظران معتقدند که پیشنهاد مکرر مذاکره به ایران ازسوی ترامپ، ضرری برای آمریکا ندارد، اما در عوض، فشار داخلی و بینالمللی را بر ایران افزایش میدهد؛ زیرا مقامات ایران بهطور قطع، چنین پیشنهادی را رد خواهند و لذا از جنبه تبلیغاتی به مردم ایران و جهان نشان خواهد داد که آمریکا و ترامپ، خواهان مذاکره و صلحاند. برخی نیز معتقدند این نوع مذاکرهای که ممکن است بعد از خروج از برجام انجام شود، ازجنبه تبلیغاتی نیز میتواند اعتباری برای ترامپ ایجاد کند که نیاز مبرمی به پیروزی در انتخابات میاندورهای دارد؛ لذا بدون نگاه سنتی و ایدئولوژیک جمهوریخواهان، بهراحتی میتواند موضع خود را تغییر دهد تا به موفقیت انتخاباتی دست یابد. همانطور که دیوید اوئن، وزیر خارجه اسبق بریتانیا، گفته، اکنون مشخص است که برای ترامپ، ارتباط شخصی و درک خودش از طرف گفتوگو، مهمتر از نظرات مشاوران و یا جریانهایی است که او را احاطه کردهاند و لذا، حتی بدون یادداشت وارد گفتوگو میشود، که این میتواند فرصتی برای ایران فراهم آورد تا با برخورد مستقیم، امکان تفاهم جدیدی را با او فراهم آورد. بنابراین بهنظر میرسد که پمپئو و بولتون که این خصوصیت زیگزاگی ترامپ را میشناسند، سعی میکنند تا با موضعگیری مداوم و تند خود، اجازه ندهند گرایشهای معتدل و عقلانی در حکومت ایران، امکان گفتوگو با ترامپ را بهطور جدیتری مورد بررسی قرار دهند. با آنکه بولتون نسبتبه پمپئو، مواضع تندتری علیه نظام سیاسی ایران دارد و حتی مبلغ رسمی آلترناتیوش، مجاهدین خلق نیز بوده، ولی بهخاطر مخالفتهای جدی جامعه ایرانی، چه در داخل و چه در خارج ایران با این امر و شناختهشدنش به این موضوع، درمورد ایران کمتر سخن میگوید؛ اما دائما بهزبانی سخت علیه جمهوری اسلامی حرف میزند که همواره میتواند دستمایه جناحهای رادیکال ایرانی علیه آمریکا قرار گیرد. همانطور که جناحهای تندرو در قدرت ایران، روز بعد از پیشنهاد ترامپ، در هراس از شکلگیری جریانی در این زمینه، بهتندی به او پاسخ دادند، فرمانده سپاه پاسداران نیز در بیانیهای که کاملا مشخص بود بدون هماهنگی با نهادهای حکومتی صادر شده است، بهطور کلی هرگونه امکان مذاکره و مصالحه با آمریکا را تا ابد مردود شمرد. این درحالی بود که ناطقنوری که جریان اصولگرای معتدل را نمایندگی میکند، خواستار آن شده بود که موضع جدید ترامپ در شورایعالی امنیت ملی مورد سنجش قرار گیرد. واقعیت این است که موضع ترامپ، بهخاطر سخنان پمپئو نتوانست فضای لازم را در ساختار قدرت ایران پیدا کند. روحانی مواضع او را بهرسمیت نشناخت و وزارت امور خارجه نیز نتوانست تغییر رویکرد مثبت ترامپ را پذیرا شود و آن را ذیل مواضع پمپئو تعریف کرد. رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز که ملاحظات دیگری دارد، کلا هر سطح از مذاکره با آمریکا را مردود شمرد.
نتیجهگیری:
در آستانه سفر روحانی، سخنان پمپئو و تهدید نظامی به پاسخگویی مقاله روحانی در واشنگتنپست، فضاسازی جدیدی برای یک جنگ تبلیغاتی علیه ایران است. روحانی در مقالهاش در واشنگتنپست خواستار گفتوگوی صادقانه شده بود که یکی از موانعش را مواضع رادیکال پمپئو برشمرده که تناقضش را با مواضع ترامپ نشان میدهد. علاوهبر این، اکنون تهدیدهای پمپئو که یکروز قبلاز اقدام تروریستی گروه مقاومت اهواز مطرح شده بود، میتواند دوباره دستاویز تبلیغاتی گروههای رادیکال در ایران شود که آمریکا را در تحریک و سازماندهی این عمل مرگبار و تروریستی، مقصر بشمارند که مانعی دیگر برای گفتوگوهای مجدد میان ایران و آمریکا فراهم میآورد. روحانی بهخوبی میداند که سفرش جزو معدود فرصتهایی است که میتواند آرامش را به بازار اقتصادی و افکار عمومی ایران بازگرداند. باید دید که چگونه میتواند این کار دشوار راانجام دهد.