سعداوی؛ فمینیستی که حجاب و آرایش را به یک اندازه، مانع برابری زنان میدانست
روز یکشنبه، نخستین روز سال ۱۴۰۰ شمسی، برای بسیاری از مدافعان حقوق زنان در خاورمیانه، روز غمباری بود. نوال سعداوی، یکی از نامآورترین و از پیشکوستان حقوق زنان، در بیمارستانی در قاهره و در سن ۸۹ سالگی درگذشت.
سعداوی که بیش از هرچیز خود را نویسنده میدانست، علاوه بر طبابت، مدافع سرسخت حقوق بانوان و از پیشکسوتان کارزار مقابله با ناقصسازی جنسی زنان بود. او که خود قربانی این اتفاق بود، در سالهای طبابتش به عمق این آسیب اجتماعی وقوف یافت به گونه ای که درخود نگاشت زندگیاش نیز به آن اشاره ای واضح کردهاست: «زخم عمیقی که از کودکی بر بدنم نهادند هرگز مداوا نیافت.»
او که در سال ۱۹۵۵ (۱۳۳۴ شمسی) از دانشکده پزشکی قاهره فارغالتحصیل شد، رستگاری اش را در مداوای زنان و دختران روستا، جایی که خود از آن آمده بود و همواره به روستایی بودنش افتخار میکرد، یافت. اما پزشکی آخرین پله آرزوهای این دختر روستای کفرطحله نبود. نوال خیلی زود دریافت که باید یافتههایش را با دیگران به اشتراک بگذارد و لذا به نوشتن روی آورد.
با انتشار مجموعه داستانی «عشق را آموختم»، که حاصل تجربه او در برخورد با زنان روستا بود، سعداوی پا به دنیای ادبیات گذاشت. نوال به اظهار خودش "خیلی زود مسیر خود را یافت" و ادبیات ملهم از فمینیسم را به جامعه مصر آنروز ارائه کرد در حالیکه این پرچمداری برای او بیهزینه نبود.
این پزشک موفق که توانسته بود جای خود را به عنوان زنی پیشرو در جامعه مصرآن روز تثبیت کند، با انتشار "زن و جنسیت" در۱۹۷۲ (۱۳۵۱ شمسی) از سمت خود به عنوان مدیر بهداشت عمومی در وزارت بهداشت مصر اخراج شد. "زن و جنسیت" در مصر ممنوع شد اما این اتفاق باعث شد تا نوال به چهرهای شناخته شده تبدیل شود و کارزار او علیه ختنه زنان، بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد.
نوال، در سال ۱۹۷۳ (۱۳۵۱ شمسی) همزمان با انتشار مجموعه روایتهایش با عنوان "زنان در نقطه صفر" در بیروت، که از تجربهی کار طبابت و مداوای زنان در روستاها نشات می گرفت، به چهره علمدار فمینیسم در جهان عرب مبدل شد.
در سال ۱۹۷۷ میلادی (۱۳۵۶ شمسی) با انتشارکتاب «صورت پنهان حوا، زنان در جهان عرب» و ترجمه آن به زبانهای مختلف، به شهرتی جهانی رسید. در این کتاب او به پیدا و پنهان آسیبهای وارده به زنان در دنیای مردسالارانه جهان عرب براساس تجاربش به عنوان پزشک روستا اشاره می کند و به نحوی مبسوط آسیبهای جسمی و روحی را بر میشمارد.
نوال امّا، خود را تنها محدود به حوزه دفاع از زنان در کیان جوامع سنتی نکرد بلکه پا را فراتر نهاد و در نوشتههایش و مناسبتهای گوناگون تاکید میکرد که هر سه دین توحیدی اسلام، مسیحیت و یهودیت، با ساختارهای مردسالارانه خود صرفاً در جهت کنترل زنان و بهرهبرداری از آنها برای منافع مردان ایجاد شدهاند.
صراحت لهجه سعداوی اما برای او کم هزینه نبود. اسلامگرایان تندرو او را مرتد و بارها به مرگ تهدیدش کردند اما او کوتاه نیامد. در سپتامبر ۱۹۸۱ (شهریور ۱۳۶۰) و دوران ریاست جمهوری انور سادات به دلیل فشار اخوانالمسلمین و الازهر و به دلیل اظهارنظرهای انتقادیاش دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد.
نوال در مصاحبه ای با گاردین با اشاره به این سه ماه حبس می گوید: "با دوازده زن دیگر در یک سلول بودیم. بعضی مارکسیست بودند و بعضی اسلامگرا. از صبح تا شب گریه میکردند. فکر میکردند سادات قصد جانشان را دارد درحالیکه من بانشاط بودم، میرقصیدم و ورزش میکردم. یکی از روسپیهای زندانی که با زندانبان برایمان صبحانه میآورد، قاچاقی به من یک مدادچشم داد و من هم خاطراتم روی دستمال توالت نوشتم."
حاصل این یادداشتها، کتاب «خاطرات زندان زنان» است که درسال ۱۹۸۳ (۱۳۶۲ شمسی) منتشر شد.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ (حدود سالهای ۶۸ تا ۷۰ شمسی) و به دنبال ترور انورسادات، اسلامگرایان و محافظهکاران در مصر بیش از پیش قدرت گرفتند. نام او در لیست اسامی افراد مهدورالدم تندروهای اسلامگرا منتشرشد. خودش می گوید که حتی وقت اذان عصر شنید که مؤذن میگفت: "نوال سعداوی باید به قتل برسد.»
نوال در نتیجه این تهدیدها در سال ۱۹۹۳ به دانشگاه دوک در ایالت کارولینای شمالی آمریکا نقل مکان کرد و یک دهه به دور از وطن، زندگی، مطالعه، تحقیق و تدریس کرد. اما این تبعید، لفظی که خودش به شدت از آن احتراز میکرد، باعث نشد که او از جامعهاش منفک شود. او در مصاحبهای که با شبکه ۴ در سال ۲۰۱۸ انجام داد، عنوان کرد که ارتباط مستمرخود را با جامعه مصر زنده نگاه داشته است درحالیکه جامعه غرب را نیز از نزدیک لمس و تجربه میکرده است.
این پژوهشگر حقوق زنان اگرچه منتقد جدی مردسالاری در کشورهای اسلامی بود و به صراحت میگفت که ظلم به زنان درقالبهای مختلف چون قتل ناموسی، ازدواج اجباری و حجاب اعمال میشود و دین به ابزاری برای سیاست ورزی بدل شده است، اما با سیستم کاپیتالیستی غربی نیز سر سازش نداشت. او کاپیتالیسم را محصول نظام مردسالارانه عنوان می کرد که مقوّم ظلم به زنان است و در کشورهای غربی ماهیتی روانشناختی یافته است.
سعداوی که برنده عنوان زن برگزیده سال ۱۹۸۱ (۱۳۶۰ شمسی) به انتخاب مجله تایم است، در مصاحبههای متعددی عنوان کرده که "زنان در نظام غربی نیز به دام افتادهاند و از آنان به منزله کالا استفاده میشود. در نظام سرمایهداری در بازار آزاد، زنان به کالای جنسی تبدیل میشوند. نوال بارها و در مصاحبههای متعددی گفته است که آرایش و جراحی پلاستیک حجاب پسامدرن است و روی دیگر سکهای است که زنان را به شهروندانی درجه دو تبدیل می کند.
«بسیاری از زنان از این حجاب ناآگاهند و ناآگاهانه مراقب هستند که بدنشان چین و چروک برندارد و همیشه برای مردان جذاب باشد.»
نوال را، بسیاری، مادر جنبشهای مدنی مصر نامیدهاند. او همچنین نقش مهمی در جنبش مدنی بعد از سقوط مبارک موسوم به «التحریر» ایفا کرد و موتور محرکه بسیاری از تغییرات اجتماعی در مصر بوده است، با این همه او هیچگاه از فمینیستبودن خود ابا نکرد و فمینیسم را مساوی با عدالت می دانست. او با شجاعت میگفت: «از دید من فمینیسم، یعنی عدالت اجتماعی، عدالت سیاسی و عدالت جنسیتی.»