معمای ادلب؛ سنگ محک روابط ایران، روسیه و ترکیه در سوریه
در آستانه برگزاری نشست سران ایران، روسیه و ترکیه درباره سوریه در تهران، محمدجواد ظریف در سفری کم سابقه به سوریه با بشار اسد و دیگر مقامات عالی رتبه این کشور دیدار و گفتگو کرد. در حالی که این روزها تمامی قرائن و شواهد از احتمال حمله نظامی نیروهای حامی اسد به استان ادلب - آخرین دژ مخالفان دولت و گروههای افراطی واقع در شمال غرب سوریه- حکایت دارد، وزیر امور خارجه ایران نیز بر اهمیت بازپسگیری کنترل این منطقه توسط دولت اسد تأکید کرد و گفت «شبه نظامیان باید بهطور کامل از ادلب «پاکسازی» شوند.»
ولید معلم، وزیر امور خارجه سوریه، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی راشا تودی اعلام کرد، گرچه سوریه به دنبال تقابل با ترکیه نیست، اما آنکارا باید بداند ادلب به سوریه تعلق دارد.
اظهارات صریح مقامات ایران و سوریه در چند روز اخیر در حالی بیان شده است که مقامات نظامی و امنیتی ترکیه و روسیه از اواسط ماه اوت تا کنون بارها در مسکو و آنکارا با یکدیگر دیدار کرده و درباره وضعیت پرتنش و خطرناک استان ادلب به رایزنی پرداختهاند، رایزنیهایی که به نظر میرسد تاکنون به توافق مشخص و قطعی بین تروئیکای سوریه (ایران، روسیه، ترکیه) در خصوص وضعیت این منطقه استراتژیک نینجامیده است.
در این بین، سازمان ملل متحد و آمریکا نسبت به بروز فاجعه انسانی در نتیجه حمله گسترده به این استان هشدار دادهاند اما از آنجایی که روسیه، ایران و سوریه درصددند، هرچه سریعتر به فاز نظامی در جنگ سوریه خاتمه دهند و روند سیاسی-دیپلماتیک را در پیش گیرند، گوششان به این حرفها بدهکار نیست و عزمشان برای یکسره کردن کار نیروهای معارض و تندرو جزم است. از این رو به نظر میرسد در نشست روز جمعه، ۱۰ شهریور رؤسای جمهور ایران، روسیه و ترکیه درباره وضعیت ادلب تصمیمگیری خواهد شد هرچند اختلافاتی بین تروئیکای سوریه در این باره وجود دارد.
فارغ از گمانهزنیها در مورد دستاوردهای احتمالی اجلاس تهران، بهراستی اهمیت استراتژیک استان ادلب در چیست؟ نگرانیها و اهداف جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و روسیه در این منطقه کدامند و حمله ارتش سوریه و حامیانش به این آخرین پایگاه نیروهای مخالف چه تأثیر احتمالی بر دینامیسم روابط کشورهای «ضامن صلح» خواهد گذاشت؟
اهمیت استراتژیک ادلب
استان ادلب تنها یکی از مناطق چهارگانه «کاهش تنش» بود که در چارچوب توافقات صلح آستانه میان ایران، روسیه و ترکیه در ماه مه و سپتامبر ۲۰۱۷ در مورد آن توافق حاصل شد. از سال گذشته تا کنون توافقات آستانه که قرار بود از بروز تنش و درگیریهای نظامی میان مخالفان و موافقان اسد در این مناطق چهارگانه بکاهد، بیش از هرچیز به افزایش دامنه نفوذ و کنترل کامل ارتش سوریه و حامیانش بر این مناطق انجامیده است. از این رو مناطقی شامل شمال حمص، غوطه شرقی و جنوب سوریه (درعا و قنیطره در نزدیکی بلندیهای جولان) یکی پس از دیگری تحت کنترل دولت اسد درآمدهاند.
نکته قابل ذکراینجاست که هر بار که نیروهای ارتش سوریه و نیروهای مورد حمایت ایران با پشتیبانی هوایی ارتش روسیه به این مناطق حمله میکردند، شمار زیادی از مخالفان اسد و نیز عناصر افراطی و جهادی وابسته به القاعده و داعش فوج فوج به سمت ادلب سرازیر میشدند. بنابراین ادلب این روزها به مأمن نیروهای معارض سوری و تعداد زیادی از گروههای تروریستی و افراطی نظیر گروه تحریر الشام (جبهه النصره سابق) بدل شده است.
تحریر الشام کنترل حدود ٦۰ درصد از استان ادلب را در اختیار دارد، استانی که تا قبل از شروع جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ بین ۷۵۰ هزار تا یک میلیون نفر جمعیت داشت که به دلایل ذکر شده اکنون جمعیت آن به ۲/۵ تا ۳/۵ میلیون نفر رسیده است که از این تعداد بیش از ۱/۵ میلیون نفر را آوارگان سوری تشکیل میدهند.
یکی از دلایل اصلی اهمیت استراتژیک ادلب آن است که این استان در وسط بزرگراه «اِم-۵» قرار دارد، بزرگراهی که دمشق را به استان حلب در شمال سوریه متصل میسازد. بنابراین کنترل ارتش سوریه بر این شریان حیاتی جنوب-شمال از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. اگرچه پیروزی اسد و حامیانش بر نیروهای مخالف در ادلب از نگاه ایران، اسد و روسیه به معنای کارآمدی توافقات آستانه در بعد نظامی تلقی میشود اما این پیروزی میتواند کشته و آواره شدن هزاران تن در ادلب را به همراه داشته باشد، نگرانی که شاید ترکیه بدان حساسیت بیشتری نشان داده است.
نکته دیگر درباره اهمیت استراتژیک ادلب آنکه روسیه بارها در نواحی غربی و جنوب غربی این استان شاهد حملات پهبادی علیه مواضع خود در لاذقیه (پایگاه هوایی حمیمیم) از سوی شورشیان و برخی گروههای تندرو بوده است. از این رو، روسیه نسبت به پس راندن این نیروها دست کم تا جایی که پایگاههای نظامیاش در لاذقیه و طرطوس مورد حمله قرار نگیرد بسیار جدی است.
برای ایران و نیروهای حامی اسد نیز تسلط بر ادلب میتواند به معنای کنترل کامل دولت سوریه بر شاهراه شرق (محدوده غربی رود فرات) به غرب سوریه باشد و مهمتر از همه به مثابه آن باشد که دست اسد برای بازپسگیری دیگر مناطق سوریه و نیز تسریع روند سیاسی-دیپلماتیک برای گذار تدریجی سوریه به سوی صلح نسبی (دست کم بر روی کاغذ) بازتر شده است.
نگرانیها، اهداف و موارد اختلاف تروئیکای سوریه
روسیه، ایران و ترکیه اگرچه شرکای تاکتیکی خوبی برای هم در سوریه بودهاند اما بدون تردید همواره بر سر منافع مهم استراتژیک و ژئوپلیتیک خود در سوریه تا جایی که امکان داشته کوتاه نیامدهاند و برای یکدیگر حتی دردسر نیز ایجاد کردهاند. این سه کشور تنها زمانی که دریافتند موضوع تهدید داعش بر مجادلات بر سر ماندن یا رفتن اسد اولویت دارد، به سمت همگرایی تاکتیکی در سوریه گرایش پیدا کردند و در این میان پراگماتیسم (عملگرایی) پوتین و بازی بالانس قدرت روسی بود که تنش ایران-سوریه با ترکیه را در قالب توافقات صلح به تدریج کم رنگتر ساخت.
پرونده ادلب اکنون یکی دیگر از موضوعاتی است که روسیه، ایران و ترکیه تلاش می کنند به رغم اختلافات و انگیزههای بعضا متضادی که بینشان وجود دارد، به سرانجام برسانند.
مهمترین نگرانی و اولویت ترکیه در مورد سرنوشت ادلب آن هم در مقطع کنونی این است که حمله گسترده نیروهای ارتش سوریه میتواند منجر به بروز موج عظیمی از آوارگان سوری شود که به سمت مرزهای سوریه با استان هاتای ترکیه روانه خواهند شد. مقامات امنیتی، نظامی و اطلاعاتی دولت رجب طیب اردوغان ماههای متمادی تلاش میکردند نیروهای افراطی و تندرو وابسته به القاعده نظیر تحریرالشام یا سلاحهایشان را به طور کامل زمین بگذارند و یا این که به جرگه نیروهای معارض و شورشی مثل نیروهای ارتش آزاد سوریه بپیوندند.
مقامات ترکیه به خوبی به این مساله آگاه بودند که ارتش سوریه دیر یا زود به بهانه مبارزه با مخالفان و تندورها، ادلب را هدف قرار خواهد داد. از این رو آنکارا با حمایت از جبهه تحریر سوریه که از ادغام گروههای احرار شام و جنبش نورالدین زنکی در ماه فوریه امسال تشکیل شد، و نیز پشتیبانی از جبهه تحریر ملی متشکل از ۱۰ گروه زیر مجموعه ارتش آزاد سوریه در صدد آن بر آمد تا از یک سو تحریرالشام را تضعیف کند و از سوی دیگر اگر تحریرالشام دچار انشقاق جدی شد با عناصر «میانه رو» آن مقدمات تشکیل «ارتش ملی سوریه» و یک اپوزیسیون قدرتمند را فراهم کند، اپوزیسیونی که بتواند در مذاکرات صلح سوریه نقشی فعال داشته باشد.
اکنون اما بنظر میرسد با اظهارات اخیر ابو محمد الجولانی رهبر تحریرالشام مبنی بر مقابله با اهداف و برنامههای ترکیه در ادلب، آنکارا نیز به متلاشی شدن تحریرالشام راضی است. تنها موارد اختلاف ترکیه با ایران، روسیه و اسد این است که ۱) عملیات ادلب گسترده نباشد و موجی از آوارگان را به سوی ترکیه سرازیر نکند ۲) اسد و حامیانش بین نیروهای معارض مورد حمایت ترکیه و نیروهای افراطی مانند تحریرالشام و حرّاسالدين تفکیک قائل شوند.
همان طور که پیشتر اشاره شد روسیه، سوریه و ایران اما برای خارج شدن از فاز نظامی جنگ در سوریه عجله دارند و پیروزی نظامی بر ادلب میتواند تا حدی خواسته حامیان اسد را بر آورده سازد چرا که بعد از ادلب روسیه، ایران و ارتش سوریه میتوانند تمرکز اصلی خود را به آزادسازی مناطق شرق رود فرات که تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (مورد حمایت آمریکا) معطوف کنند آن هم در شرایطی که کُردها از بیم آنکه مبادا واشنگتن پشت آنها را باز هم خالی کند به مذاکره با دمشق علاقه نشان دادهاند.
به عبارت صریحتر اسد با حمایت ایران و روسیه به چیزی جز تسلط کامل بر سوریه راضی نیست. در این میان نگرانیهای روسیه از وضعیت ادلب بیشتر استراتژیک است. روسیه که دست بالا را در معادلات قدرت در سوریه دارد مصمم است تا از یک سو هر گونه تهدید علیه پایگاههای نظامیاش در شرق سوریه را در دم خنثی سازد و از سوی دیگر فاز سیاسی برای پیشبرد گفتگوها در مورد بازگشت آوارگان، تدوین قانون اساسی و بازسازی سوریه را جایگزین فاز فرسایشی نظامی در این کشور کند.
جمهوری اسلامی ایران نیز همگام با اسد و روسیه نسبت به «پاکسازی» کامل سوریه از مخالفان اسد و نیروهای افراطی جدیت خاصی نشان داده است. برای رهبران ایران سوریه همان محور مقاومتی است که با هزینههای جانی مالی فراوان به بسط نفوذ «عمق استراتژیک» ایران در منطقه کمک خواهد کرد. ادلب شاید برای تهران به اندازه قنیطره و درعا حائز اهمیت نباشد اما در بعد کلان هر اقدامی که به افزایش قدرت اسد بینجامد از نگاه جمهوری اسلامی ایران یک پیروزی بزرگ است.
آزمون بزرگ
با این تفاسیر باید اذعان داشت ادلب اگر آخرین جبهه جنگ در سوریه نباشد اما تأثیرگذارترین و چه بسا خطرناکترین مرحله از بازی بزرگ ایران، روسیه و ترکیه در سوریه خواهد بود. ادلب دیر یا زود سرانجام توسط دولت اسد مورد حمله قرار خواهد گرفت. با توجه به نگرانیها، چالشها و موارد اختلاف موجود فراروی تروئیکای سوریه اینطور به نظر میرسد که این عملیات نظامی به صورت مرحلهای ابتدا از مناطق جنوب و جنوب غربی ادلب شروع خواهد شد، نواحی که در مجاورت حوزه نفوذ جهادگرایان تحریرالشام قرار دارد.
این حمله اما به هر شکل و شدتی که باشد بیشک فاجعه انسانی به دنبال خواهد داشت. مهم ترین چالش شاید این باشد که ارتش اسد و حامیانش چگونه قادر خواهند بود بین مخالفان و نیروهای جهادی تفکیک قائل شوند. آنچه در ادلب پس از دیدار اردوغان، پوتین و روحانی رخ خواهد داد همگرایی چند ساله ایران، روسیه و ترکیه را در بوته آزمایش قرار خواهد داد.