پناهجویان دگرباش جنسی؛ فراموش شده در ترکیه
پناهنده که باشی، سلسلهمراتب همدردی را خوب میفهمی. آدمهایی از کشورهای جنگ زده آمدهاند، برخی از فاجعههای انسانی گریختهاند که« تجسم جهانی» را به تسخیر خود درآورده، مثل انسانهایی که از سوریه آمدهاند.
برخی دیگر از بروز ناگهانی خشونت و نفرت گریختهاند، مثل همجنسگرایانی که در گذر یک سال اخیر از چچن فراری شدند.
حال نوبت به تو رسیده است، آنقدر بدشانس بودی که رنج بکشی ولی رنجات ارزش یک تیتر نخست رسانهای را نداشته است. از نمایندههای کمسیر عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، سازمانی که کارهای اسکان مجدد پناهندگان در سراسر جهان را انجام میدهد فقط این را شنیدی: «کشوری برای تو نداریم».
علی همجنسگرا از ایران که نخواست نام اصلی او فاش شود به نمایندگی از پناهجویان دگرباش جنسی ترکیه که توضیح دهد، «افسوس تمرکز جهانی بر پناهجویان سوری را نمیخورد. افسوس فعالیتهایی را هم نمیخورد که به بیشتر از یک صد پناهجوی فراری از چچن اجازه اقامتی امن در کانادا، فرانسه، آلمان و دیگر کشورها را داده است.
علی میگوید،« او فقط میخواهد همه به امنیت برسند. ولی او و دیگر پناهجویان دگرباش جنسی که هماکنون مقیم ترکیه هستند، به کل فراموش شدهاند».
پناهجویان اغلب به کشوری میگریزند که در آن بتوانند در دفتر کمیساریای پناهندگان درخواست اسکان مجدد در کشور سوم را بدهند. این فرآیند دقیقا شبیه به این نیست که مستقیم وارد یک کشور شده و در همانجا درخواست پناهجویی بدهند، ( گزینهای که در دسترس بسیاری از این پناهجویان نیست)، ولی آنها با جایگاه قانونی یک پناهنده وارد کشور سوم خواهند شد.
به نظر میرسد که جای این پناهجویان در گذر کارهای اداری، امن است اما از شروع بحران پناهجویی، دفتر کمیساریای عالی در ترکیه لبریز از درخواست شده است.
بیشتر از سه و نیم میلیون پناهجوی سوری در ترکیه هستند، در کنار آن سیصد و شصت و پنج هزار نفر پناهنده از دیگر کشورها آمدهاند. یعنی فرآیند دریافت جایگاه قانونی پناهنده که پیشتر چند هفته طول میکشید، حالا چند سالی طول میکشد. نکته این جا است که پیش از آغاز فرآیند اسکان مجدد، دریافت موقعیت حقوقی پناهندگی ضروری است.
پناهجویان در طول اقامتشان در ترکیه به کل کمک مالی یا کمک برای اسکان دریافت نمیکنند یا کمکهای ناچیزی بدستشان میرسد.
وقتی از علی پرسیدم چند ساله است، لحظهای گیج شد. «از وقتی آمدم اینجا دیگر سالها را نمیشمارم.» ولی تاریخ تولدش یادش بود و سخت نبود تا حساب کند سی و پنج سالش است. در ایران بزرگ شده بود. او به گفت توسط مقامهای امنیتی بازداشت و شکنجه شده بود – وقتی بیست و دو سالش بود. آنقدر از این اتفاق ترسیده بود که برای دو سال دیگر در وبلاگش در مورد مباحث دگرباشان جنسی چیزی ننوشت ولی بعدها دوباره سراغ نوشتن برگشت و چند دیدار مخفیانه با فعالهای همجنسگرا برگذار کرد.
وقتی والدین علی به همجنسگراییاش آگاه شدند، او را به تیمارستان فرستادند. وقتی هم از تیمارستان مرخص شد، یک سال و نیم او را در اتاقش حبس کردند و بعد سعی کردند او را به زور به ازدواج وادار کنند.
او تقلا میکرد تا کمی آزادی داشته باشند ولی همزمان دنبال ساختن مستندی از زندگی همجنسگرایان در ایران بود.
در نهایت پس از آنکه چند نفر از دوستان همکارش در ساخت این مستند بازداشت شدند، فهمید دیگر وقت خروج رسیده. «هر لحظه ممکن بود بازداشت بشوم و با حکم مرگ روبهرو.» در ایران مجازت همجنسگرایی، مرگ است.
علی و شریک زندگیاش که اهل هندوستان است، در ۲۰۱۰ میلادی به هند رفتند. علی آنجا احساس امنیت میکرد، ولی کمی بعد، آزارها و باجسبیلخواهی همسایهها شروع شد که تهدید میکردند آنها را تحویل پلیس میدهند. (در هندوستان، همجنسگرایی مجازات زندان دارد.)
در ۲۰۱۴، این دو به ترکیه رفتند به امید اینکه بتوانند به کشوری امن برسند. همانند بسیاری از پناهجویان همجنسگرا – و لابد برخلاف دیگر گروههای پناهجو – علی ترجیح میداد تا به کشوری برود که فامیلی در آن ندارد.
عاقبت هر دو آنها جایگاه قانونی پناهنده را یک سال و نیم بعد از ورودشان به ترکیه گرفتند واز کمیسیاری عالی پناهندگان سازمان ملل خواستند آنها را به هر کشوری میشود بفرستند.
آنها البته میدانستند که فقط دو کشور – کانادا و امریکا – پناهندگان دگرباش جنسی را قبول میکنند.
وقتی علی و شریک زندگیاش میتوانستند درخواست اسکان مجدد را بدهند، اواخر سال ۲۰۱۶ میلادی بود.
کانادا در این سال اعلام کرد متعهد به دریافت پناهندگان سوری است و باعث شد دیگر پناهندگان ساکن ترکیه راهی به کانادا پیدا نکنند.
سپس دونالد ترامپ رییسجمهور منتخب امریکا شد. او تقریبا بلافاصله پس از ادای سوگند، ممنوعیت ورود پناهجویان از یازده کشوری را اعلام کرد که آنها را «بیاندازه خطرناک» میشناخت، ایران در این فهرست بود. (این ممنوعیت حالا برداشته شده –ولی در این فاصله امریکا آمار پذیرش پناهندگان را به میزان قابل توجهی کاهش داده است.)
در اینجا بود که علی و دیگر پناهجویان دگرباش جنسی این را شنیدند: «کشوری برای تو نداریم.» علی گفت وقتی از کمیساریای عالی در مورد وضعیت پروندهشان پرسیدند، همین را شنیدند.
علی تخمین میزند بین هفتصد تا هشتصد پناهجوی دگرباش جنسی حالا در ترکیه باشند. بیشترشان از ایران آمدهاند و در کنارشان اهالی عراق، افغانستان و دیگر کشورهای خاورمیانهای هستند. در گذر دو سال اخیر، امید آنها به یافتن خانهای تازه کمرنگ شده و شرایط زندگیشان در ترکیه سختتر از قبل شده. علی تاکید میکند شرایط برای همه پناهندگان سختتر شده – همه باید مراقب خودشان باشند؛ شرایط اداری برای کسب مجوز کار سختتر شده؛ همه صبوریشان کم شده و بعضیوقتها اهالی محلی اذیتشان میکند. علی میگوید هنوز «اگر از کشوری جنگزده به ترکیه آمده باشی، در ترکیه جنگی نیست، جایت امن است. ولی ما از حملههای همجنسگرا هراس و تراجنسیتی هراس گریختهایم و اینجا هم با همین هراسها رودررو هستیم.»
کمیساریای عالی، پناهجویان را به شهرهای کوچک ترکیه میفرستد و انتظار میرود تا پایان اقامتشان در کشور، همانجا باقی بمانند. مقامهای ترکیه هم انتظار دارند آنها هر هفته با امضا حضورشان را ثابت کنند.
دورتر از فضای شکوفای کوییرها در استانبول، شهرهای کوچک ترکیه فضای اجتماعی محافظهکارتری دارند و فضا عمومی پس از کودتای نافرجام ترکیه بدتر هم شده است. علی به من گفت که در ده روز اول ماه ژوئن، به پنج پناهجوی دگرباش در شهر یالوا، شهری کوچک در ساحل دریای مرمره، حمله شده، شهری که از لحاظ تاریخی، محل خانههای تابستانی جامعه روشنفکر استانبول است. یکی از قربانیان، یک زن تراجنسیتی بود که پس از چاقو خوردن، سه روز در بیمارستان بستری شد. علی گفت این حملهها ناشنیده نیستند: «ما را کتک میزنند، به ما تجاوز کردهاند.»
بیپناهی خودش تبدیل به نوعی از خشونت میشود. علی گفت: «شاهد خودکشی پناهجویان هستیم،. یک مادر مجرد همجنسگرای زن نمیتوانست برای بچه کوچکش در اینجا امکان درمان پیدا کند و سر همین به ایران برگشت. آنجا دست به خودکشی زد.»
اوایل همین ماه، چند پناهجوی دگرباش دور همدیگر جمع شدند و فکر کردند چه میشود کرد. علی گفت: «بعد این که امیدی به اسکان مجدد در امریکا نداریم، دیدیم دیگر گزینهای برایمان نمانده. تصمیم گرفتیم تا بیپناهیمان را آشکارا نشان بدهیم.» این تصمیم کوچکی نبود. برابر شرایط اضطراری حاکم در ترکیه پس از کودتای نافرجام، در عمل امکان اعتراضی نیست. پناهجویان هم دلنگران اخراج از این کشور هستند.
از روی همین بیپناهی هم بود که در روز ۴ ژوئن، چندین پناهجو به دفاتر انجمن همگام با پناهجویان و مهاجران، یک سازمان ترکی وابسته به اتحادیه اروپا در دو شهر یالووا و دنیزلی رفتند و در سکوت دست به اعتراض زدند. آنها کاغذهایی با خلاصه داستانهای زندگیشان بدست گرفتند («پناهجوی همجنسگرا. ۵ سال مقیم ترکیه. ۶۰ ماه. ۲۴۰ هفته. ۱۶۸۰ روز. هنوز در ترکیه. آینده: نامعلوم!!!») و شعارهایی هم به دست داشتند («خواستار اسکان مجدد تمامی پناهجویان دگرباش جنسی در کشورهایی امن هستیم!!») بیشتر از دویست پناهجو همچنین بیانیهای خطاب به مقامات بینالمللی و کشورهای امریکای شمالی و اروپایی امضا کردند. نسخه آنلاین این بیانیه با عنوان «پناهجویان دگرباش جنسی ترکیه را حفظ کنید که سالهاست بدون هیچ کمکی در شرایطی نامشخص باقی ماندهاند.)
به رغم تمامی شجاعتی که این اعتراض میطلبید، هیچ پوشش رسانهای نداشت. علی چند روز بعد از آن با من تماس گرفت. برایم نوشته بود: «از دنیا میخواهیم پیش از آنکه دیگر خیلی دیر شده باشد، به ما امنیت بدهد.»
نوشته مهسا گِسِنجون، نیویورکر، ۱۴ ژوئن ۲۰۱۸