آیا «آمدنیوز» هم رفت؟
کانال تلگرامی آمدنیوز یا شخص روحالله زم با تمام ضعفها، دو ویژگی مثبت داشت. نخست اینکه توانسته بود مخاطب میلیونی کسب کند که بخش عمده این توفیق محصول خدمتی است که جو اختناق خبری جمهوری اسلامی ایران به این رسانه غیرحرفهای کرد و دیگری، جنجالی بودن اغلب اخباری بود که منتشر میکرد. اما ویژگی دوم آمدنیوز این بود که مانند هر رسانه مصون از سانسور توانست حداکثر کینه ناشی از ضعف نظام ولایت فقیه را نسبت به خود برانگیزد. از این رو، سامانههای اطلاعاتی حکومت از مدتها پیش برای زم کمین امنیتی گذاشته بود تا او را در اولین موقعیت ممکن در تله بیندازند.
به دنبال پخش مستند «ایستگاه پایانی دروغ» در اسفند سال گذشته از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، پیشبینی اینکه برخی گافهای روحالله زم سرانجام باعث خواهد شد سیستم اطلاعاتی ایران آمدنیوز را به تور بیندازد سخت نبود. اما ادارهکننده این کانال از آن درس نگرفت و نتوانست بپذیرد دستکم بخشی از فعالیتهایش نمایشی است که مراجع امنیتی و اطلاعاتی حکومت ایران هدایت میکنند؛ به عبارت دیگر، مدیر آمدنیوز نمیخواست باور کند که به بازی گرفته شده است. این در حالی است که هدف وزارت اطلاعات از روی آنتن بردن این مستند القای این پیام بود که سرشبکه این کانال تلگرامی بازی خورده است. به بیان دیگر، در حالیکه روحالله زم ادعا میکرد نهاد اطلاعاتی را هدایت میکند، این سیستم امنیتی ایران بود که او را هدایت میکرد.
دلایل موفقیت آمدنیوز
عامل اصلی استقبال وافر مردمی از کانال آمدنیوز بیش و پیش از اینکه به توان رسانهای آن مربوط باشد، برمیگردد به ضعف سامانههای خبررسانی در ایران. به عبارت دیگر، مادامیکه رسانهای آزاد و مستقل در داخل کشور وجود نداشته باشد، آمدنیوزها جایگاه برجستهای در جذب مخاطب مردمی خواهند داشت. بههرحال، مجموعه دلایلی که باعث شد این شبکه خبررسانی بیش از یک میلیون بازدیدکننده یا طرفدار داشته باشد در ادامه میآید.
۱) آمدنیوز به اخبار جنجالی و بکر دسترسی داشت و اگرچه درصد قابلتوجهی از اطلاعات ارائهشده نادرست و ساختگی بود، موارد پرشماری از خبرها هم کاملا موثق و دقیق بود. مهمتر از ضریب دقت، محرمانه بودن اطلاعات دست اولی بود که بهنوعی به بیرون درز میکرد. از جمله این خبرها میتوان به اخبار بیت رهبری، فساد اقتصادی صادق لاریجانی، رییس سابق قوه قضاییه، و مشکلات اخلاقی سعید طوسی، قاری قرآن، اشاره کرد.
۲) نبودِ یک رسانه رسمی حرفهای، مستقل و آزاد از سانسور حکومتی در داخل کشور از عوامل کلیدی در نشو و نمای آمدنیوزهاست. درست به همین دلیل بود که از اواخر دهه هفتاد، با تعطیلی فلهای مطبوعات در ایران، انواع شبکههای فارسیزبان در خارج از کشور آغاز به کار کرد و بهسرعت به رسانههایی معتمد و پرمخاطب تبدیل شدند.
۳) سانسور شدید از سویی و خودسانسوری در رسانههای نیمهمستقل و دستبهعصای داخل کشور باعث میشود که آنها صرفا بخشی از اطلاعات و آمار گزینشی را بازتاب دهند و در نتیجه، باور و اقبال عمومی از بین میرود. البته هنوز هم معدود روزنامههایی چون اعتماد مورد توجه مخاطب قرار میگیرد، اما بهواسطه خودکنترلی تحمیلی که رسانه داخلی برای بقایش اعمال میکند، مردمِ تشنه اطلاعات آزاد حتی غیرحرفهایترین رسانه خارجی را بر آن ترجیح میدهند.
پاول گوبلز، ناسیونالیست نامی آلمانی که سالهای متمادی وزیر تبلیغات رایش سوم بود، میگوید: «دروغ هرچه بزرگتر باشد، باورپذیرتر است.» این ترفند تئوریک تاکتیکی است که هم رسانههای غیرحرفهای چون آمدنیوز و هم سیستم اطلاعاتی مخوف جمهوری اسلامی ایران و رسانههای رژیم از آن بهره میگیرند تا حداکثر برد و تاثیر روانی را بر مخاطب و جامعه داشته باشند.
سرنوشت روحالله زم، آدمفروشی یا آدمربایی؟
در حالی که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران از همان ساعات نخست، دستگیری مدیر آمدنیوز را بهعنوان پیروزی بزرگ شبکه اطلاعاتی حکومت تبلیغ کرد و به دام افتادن زم را به «ایام شور و شعور اربعین» مرتبط دانست. در آن سوی مرز، دولت فرانسه بهدرستی این اقدام ایران را بهشدت محکوم میکند. البته ضمن آنکه میتوان باور داشت که واکنش تند پاریس به این حادثه صادقانه است، یکی از دلایلی که باعث شد وزارت خارجه فرانسه چنین عکسالعملی نشان دهد، مقابله با دامن زدن به شایعه مبادله روحالله زم با فریبا عادلخواه، شهروند ایرانیـفرانسوی، و رولان مارشال، یکی از پژوهشگران آن کشور، است که هر دو در دست جمهوری اسلامی ایران گرفتارند.
از سویی، آنچه گمانهزنیها درباره مبادله بین پاریس و تهران را تشدید کرد این است که چرا بهرغم مراقبت پلیس فرانسه از روحالله زم، مقامهای امنیتی این کشور در مقطع حساس کنونی بهراحتی اجازه دادند پناهندهای چون سرشبکه آمدنیوز به عراق، که تحت نفوذ و اشراف کامل جمهوری اسلامی ایران است، سفر کند.
به دام افتادن زم از این زاویه که به گفته منابع غیررسمی، دستگاه اطلاعاتی عراق او را دستگیر کرده و با استناد به موافقتنامه استرداد مجرمان، به ایران تحویل داده است نیز بهگونهای آدمفروشی محسوب میشود. از طرفی، این بُعد ماجرا هم که برخی اشخاص معتمد و نزدیک که ادمین کانال بودهاند یا بهنوعی با زم همکاری میکردهاند جادهصافکن سفر او به عراق شدهاند محل بحث است؛ هرچند شیرین نجفی، همکار زم، داشتن هرگونه نقش در سفر زم به عراق را انکار کرده است.
ابعاد دیگر اتفاقی که برای زم افتاد مربوط میشود به اشراف اطلاعاتی حکومت ایران که البته انکارناپذیر است. هرچند نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران، که خود را متخصص فریب و تله و خنثیسازی توطئهها معرفی میکنند، برای این پرسش پاسخی ندارند که چرا در مورد محمدرضا خاوری و اختلاسهای کلان داخلی هنر و تخصص خود را به کار نمیگیرند؟ این در حالی است که خاوری و فرزندانش قریب به یک دهه است که با اموال بیتالمال باآسودگی در خارج از کشور زندگی میکنند.
البته شکل تله اطلاعاتیای که برای زم به کار گرفته شد و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بدان مفتخر و از آن بهرهبرداری شدید تبلیغاتی کرده است، حتی اگر در مورد فردی جنایتکار به کار میرفت، بدون تردید نوعی آدمربایی محسوب میشود و محکوم است. اما حکومت ایران با این بوق و کرنا حامل دو پیام است:
نخست، به مخالفانش القا کند که هرجا باشند، حتی تحت حمایت و در سایه امنیتی یک دولت غربی، در صورت لزوم و خواست رژیم ایران، بهراحتی شکار نهادهای امنیتی حکومت میشوند؛ عامل یا عنصری که خود میتواند با ایجاد رعب و وحشت، در نوع یا شکل فعالیت اپوزیسیون خلل وارد کند.
دوم، مانور و هشدار به غربیهاست که جمهوری اسلامی ایران همچنان میتواند ضمن ناامن کردن فضا برای فعالیت مخالفانش در خارج از کشور، امنیت اروپا را نیز به دلیل واکنشهای انفعالی اروپاییها به برجام یا کنار آمدن احتمالی با آمریکاییها به چالش جدی بکشد. به عبارت دیگر، رژیم ایران بر آن است که در صورت لزوم، فعالیتهایی از این دست را بهعنوان اهرم فشار علیه غرب به کار گیرد.
اشراف اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران و افشاگریهای زم
ادعای سازمان اطلاعات سپاه پاسداران مبنی بر اشراف تام بر فعالیتهای مخالفان به همان اندازه مبالغهآمیز است که مدعای زم درباره وقوفش بر جریانهای هزارتوی جمهوری اسلامی ایران اغراقآمیز. برخی خبرهای جنجالی و ناموثق کانال زم باعث شد عدهای او را با جولیان آسانژ و ادوارد اسنودن مقایسه کنند که قیاسی قابل فهم و منطقی نیست. با این حال، برخی افشاگریهای آمدنیوز و نقش این کانال در موجهای اعتراضی دیماه ۹۶ درخور تامل است. اما همکاری ضمنی روحالله زم با منابع اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران مساله مهمی است که برای گردانندگان سایتی چون ویکیلیکس پذیرفتنی نیست.
بههرحال، یکی از خدمات ارزنده آمدنیوز تقویت پدیده شهروندـخبرنگار است، که خود یکی از دلایل عمده توفیقش در جذب مخاطب بسیار بود. اما مهمترین دلیل استقبال میلیونی از این کانال، بدنامی جمهوری اسلامی ایران است که باعث میشود مردم هر خبری که علیه نظام منتشر میشود را درست بدانند، در حالیکه حتی به برخی اخبار موثق بازتابیافته در صداوسیما با ناباوری و دستکم تردید مینگرند.
سازوکاری که باعث شد آمدنیوز جنجالی جایگاه مهمی میان مردم پیدا کند در آینده همچنان ادامه خواهد داشت و شبکههای دیگری که با فرمول شایعه و شبهه فعالیت میکنند شکل میگیرند. به عبارت دیگر، مادامیکه جمهوری اسلامی ایران به سانسور مسلح است، که البته یکی از ضمانتهای بقایش است، آمدنیوزها هرگز نمیروند، حتی اگر در آینده نزدیک، در اعترافهای نمایشی و نخنمای تلویزیونی، روحالله زم را با اقرار اجباری، تسخیر، تحقیر و از صحنه به در کنند.