اهداف و عواقب تروریست تلقی کردن سپاه پاسداران
اقدام آمریکا در روز ۱۹ فروردین امسال مبنیبر قرار دادن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی تنها یک روز قبل از روز پاسدار در تقویم ایران، به دو دلیل چندان دور از انتظار نبود.
اول اینکه ۱۲ سال پیش، در سال ۲۰۰۷ در دوره ریاستجمهوری جرج بوش، شاخه برونمرزی سپاه (نیروی قدس) مشمول فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ شد که آن را در فهرست سازمانهایی قرار میداد که ظن ارتباط آنها با گروههای تروریستی میرود.
دوم، سیاستهای تند و تکروانه دولت دونالد ترامپ که سرانجام باعث شد تا در ۲۰۱۷ وزارت خزانهداری آمریکا سپاه پاسداران را بهدلیل حمایت از تروریسم در کنار نیروی قدس، تحت فرمان اجرایی یادشده قرار دهد. ضمن اینکه در همان سال ۲۰۰۷، از سوی دولت بوش زمزمههایی وجود داشت که کل مجموعه سپاه پاسداران در فهرست تحریمها قرار گیرد، اما مخالفتهای عدهای از مسئولان آمریکایی سبب شد تا آن طرح منتفی شود.
منظور و انگیزه آمریکا از قلمداد کردن سپاه پاسداران بهعنوان سازمانی تروریستی
از آنجایی که در راستای تعقیب سیاست حداکثر فشار بر حکومت ایران، دونالد ترامپ پس از اعمال دو دوره تحریمها علیه جمهوری اسلامی که از سال میلادی گذشته آغاز شده است، نتوانست نتیجه مورد توقع، یعنی به صفر رساندن فروش نفت ایران را محقق سازد، بنابراین به حربهای قویتر متوسل شد تا با تروریستی خواندن سپاه پاسداران، شریان اقتصادی ایران را قطع کند.
به عبارت دیگر دولت آمریکا با تصمیم اخیر خود، دو منظور اصلی را دنبال میکند: اول سرکوب جمهوری اسلامی با کوتاه کردن دست سپاه به عنوان بزرگترین کنشگر اقتصادی در ایران، و دوم کمک به استقرار بهاصطلاح صلح در خاورمیانه، با هرچه بیشتر محدود کردن جولان ایران در منطقه که آن هم به طریق اولی با فلج کردن فعالیتهای سپاه، تا حد زیادی میتواند عملی شود.
اما انگیزه آمریکاییها از تروریست قلمداد کردن سپاه و به عبارت دیگر توجیه آنها بهویژه در جلب توجه مردم آمریکا، این است که سپاه پاسداران (البته بازوی خارجی آن، نیروی قدس) بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ باعث مرگ ۱۷ درصد از نیروهای آمریکایی در عراق شده است؛ یعنی از طریق به کارگیری مینهای کنار جادهای.
به بیان دیگر، انگیزه انتقامجویی بعد از یک دهه مطرح شده است. اگرچه مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ترامپ، همواره در توجیه تحریمهای اعمال شده اخیر بر ایران مواردی چون نقض حقوق بشر و دیکتاتور بودن حکومت ایران را از دلایل اصلی اتخاذ تصمیمهای تهاجمی و حداکثر فشار بر ایران عنوان کرده اما چنانچه امکان یک راستیآزمائی احتمالی فراهم شود، دیده خواهد شد که اگر روزی جمهوری اسلامی با آمریکا بر سر یک میز مذاکره بنشیند و با تسامح و تساهل به آمریکاییها امتیاز دهد، حتی با ادامه نقض حقوق بشر و عدم فراهم شدن یک فضای دموکراتیک در ایران، آمریکاییها نیز حداکثر انعطاف را درباره حکومت ایران نشان خواهند داد.
مفهوم اقدام آمریکا در حقوق بینالملل
وقتی دولت آمریکا نیروی اصلی نظامی کشوری را تروریست خطاب میکند، به خوبی آگاه است که این صرفا اعطای یک عنوان یا امتیاز منفی نیست بلکه بار حقوقی دارد. به عبارت دیگر از دید حقوق بینالملل، چون چنین اقدامی یک طرفه است بنابراین مختصات و مسئولیتهای خودش را دارد. در سال ۲۰۰۶ کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل قانونی را به تصویب رساند که از زاویه حقوق بینالملل مبانی عرفی اقدامهای یک جانبه یک کشور علیه دیگری، تعریف میشد. اگرچه دستورالعمل تهیه شده از سوی آن کمیسیون که به صورت یک سند آماده شده بود، در آن زمان به امضاء دولتها نرسید اما کشورهای عضو سازمان ملل بر اصول آن اتفاق نظر داشتند.
در بند هشتم این سند آمده است که اقدام یکجانبه یک دولت علیه دولتی دیگر صرفا زمانی واجد مشروعیت خواهد بود که منافی قواعد عام حقوق بینالملل نباشد. از آنجایی که تروریستی قلمداد کردن نیروی رسمی مسلح یک کشور که در واقع بخشی از دولتش است با قواعد عام حقوق بینالملل در منافات است، بنابراین اعلام آمریکا در تروریست خواندن سپاه پاسداران از این جنبه واجد ارزش است.
از سوی دیگر، در بندی دیگر از همین سند آمده که اقدامات یکجانبه از سوی یک دولت ،صرفا برای کشوری که آنها را اعلام یا اعمال کرده، تعهدآور است و همچنین همان دولت باید تبعات آن را بپذیرد. پس از این رو هم اقدام اخیر واشنگتن برای تهران الزامی نخواهد داشت. اما در عمل این چنین نیست زیرا وقتی دولت ترامپ به نهادهای ناظر و مهم بینالمللی چون سازمان ملل، دادگاه لاهه، کمیسیون حقوق بشر و یونسکو وقعی نمینهد، سازمانی چون کمیسیون حقوق بینالمللی و سند آن چه محلی از اعراب برای آمریکاییها خواهد داشت.
ضمنا باید این نکته را هم در نظر داشت که در حقوق بینالملل اصولا کنوانسیونی وجود ندارد که «تروریست» را تعریف کرده باشد تا به تبع آن بتوان سازمان یا گروهی را تروریستی خواند، حال حزبالله لبنان باشد که اخیرا آمریکا آن را در فهرست تروریستی خود قرار داده اما دولت آلمان با آن مخالفت کرده، یا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
تبعات تصمیم ترامپ
از زمان جنگ سرد تا کنون با وجود حضور حکومتهای رادیکال و ضد امپریالیستی در آمریکای لاتین، تاکنون سابقه نداشته است که آمریکا بخشی از بدنه یک دولت را رسما تروریست معرفی کند، به همین دلیل حتی دولت ترامپ خود اذعان دارد که اقدام اخیر درباره سپاه بیسابقه است.
مساله دیگر ادبیات افسارگسیختهای است که مایک پمپئو در جایگاه یک مقام ارشد دولتی در توجیه تروریستی خواندن سپاه پاسداران به کار میبرد و میگوید: « نفرات سپاه انقلابی نیستند، دزد هستند.» اگرچه گزینش چنین لحن خارج از عرف و غیراخلاقی در مورد آمریکاییها از سوی جمهوری اسلامی به عنوان حکومتی انقلابی و ایدئولوژیک که از ابتدا آمریکا را «شیطان بزرگ» مینامید بهرغم ناپسند بودن آن قابل انتظار است، اما دولت ترامپ چگونه میتواند ضمن تروریست خواندن همه اعضای نیروی مسلح یک کشور، آنها را فاسد و دزد نیز قلمداد کند؟
تبعات و عواقبی که تصمیم اخیر وزارت خارجه آمریکا درباره سپاه پاسداران، میتواند داشته باشد دو دسته است: اول پیامدهای خارجی یعنی در منطقه خلیج فارس، که خطر یک درگیری نظامی را بین ایران و آمریکا حتی به بهانههای کوچک افزایش میدهد؛ چراکه بعد از این ناوگانهای آمریکایی و قایقهای تندرو سپاه متقابلا یکدیگر را صرفا به عنوان سوژهای تروریستی میشناسند و چنانچه برخوردی از این دست بین این نیروها رخ دهد، زمینه را برای رویارویی در جنگی تمام عیار در منطقه که در درازمدت برندهای نخواهد داشت، فراهم خواهد کرد.
دوم تبعات داخلی است؛ از جمله تصویب دو لایحه مورد مناقشه از لوایح چهارگانه افایتیاف که باز هم در مجمع تشخیص مصلحت به تعویق خواهد افتاد، میانهروها بیش از پیش تضعیف خواهند شد و تندروها تقویت. از طرفی با زدن انگ تروریسم به سپاه پاسداران، دیگر کسی یارای انتقاد از این نهاد را نخواهد داشت زیرا به آمریکایی بودن متهم میشود، بنابراین دولت آمریکا ناخواسته باعث شده تا توپ در زمین جناح راست جمهوری اسلامی بیفتد. از سویی سپاه که تاکنون ۲۰ تا ۵۰ درصد اقتصاد ایران را در دست داشته به این بهانه تروریستی خوانده شدن با دخالت بیشتر در سیاست، همزمان در اقتصاد نیز بیش از پیش دستاندازی خواهد کرد.
عامل دیگر که ممکن است باعث شود تا سپاه خود را بیشتر حق بهجانب بداند و یا از آن بهرهبرداری تبلیغاتی کند، این خطای استراتژیک دولت ترامپ است که تلویحا قریب به ۱۴ درصد شهروندان ایرانی را در فهرست تروریستی قرار داده چرا که آنگونه که روزنامه نیویورکتایمز نیز تحلیل کرده است، با درنظرگرفتن خانواده افراد شاغل ، ۱۱ میلیون نفر در ایران به نوعی با سپاه پاسداران یا شرکتهای وابسته به آن ارتباط دارند.
اگرچه ابراز شادمانی شدید نخست وزیر اسرائیل از طرحی چون تروریست خواندن سپاه پاسداران امری است که اصلا تازگی ندارد، اما حمایت صریح عربستان و بحرین از آمریکا در این باره، نگرانیها را در منطقه مضاعف میکند. همچنین مخالفت وزارت دفاع و سازمان سیا آمریکا به عنوان دو نهاد کلیدی میتواند نویدبخش این مهم باشد که کنگره آمریکا در بررسی طرح یادشده، خطای ترامپ را تکرار نکند تا چه بسا آنگونه که آیتالله خامنهای ادعا کرده مصاف مجددی بین به اصطلاح «طاغوت و توحید» رخ ندهد!