تحریمها پس از یک سال با جامعه ایران چه کردهاند؟
علیرغم چهار دهه سرکوب و تحقیر، جامعه ایران هیچگاه حکومت جمهوری اسلامی ایران را از درون تحریم نکرده است. بیعتهای متوالی، هرچند مهندسیشده و متقلبانه، کمتر از درون و بیرون تحریم شده است. نهادهای حکومتی هم کمتر با تحریم مخالفان مواجه شدهاند. اما چون حکومت در بیرون از محدوده مرزها نیز به همان ترتیبی رفتار میکند که در درون، یعنی سرکشی و یاغیگری و ارعاب، دولتهای خارجی در مواردی مجبور شدهاند برای حفظ امنیت خود، جمهوری اسلامی ایران را تحریم کنند.
تحریمهای ایران در دوران ترامپ از سوی کشوری خارجی بر دولت و حکومت تحمیل شده است، اما جامعه ایران مستقیما از پیامدهای آن متاثر شده است. در این یادداشت، میخواهیم بدانیم جامعه ایران چگونه از این تحریمها تاثیر گرفته است. در این مطلب، فقط از منظر تحولات جامعه ایران در نتیجه تحریمها به موضوع نگاه میکنیم و به روابط بینالملل یا مسائل سیاسی درگیر در این ماجرا، چه در داخل و چه در خارج، کاری نداریم. به این موضوع که جامعه ایران با این تحریمها موافق یا مخالف است یا بهخاطر تحریمها چه و که را باید سرزنش کرد نیز کاری نداریم، چون فارغ از مقصر و مخالفت یا موافقت جامعه ایران، این تحریمها موثر بودهاند و خواهند بود. در حوزه شناخت آثار اجتماعی تحریمها به چهار قلمرو فقر و بیکاری، افزایش جرایم، مهاجرت و سرکوب اجتماعی و فرهنگی میپردازم. بحث اصلی این است که تحریم با جامعه چه میکند؟ چه نوع جوامعی تحت تحریمهای خارجی قرار میگیرند؟ و حکومتها چگونه از تحریم برای مهندسی جامعه بهره میگیرند؟
فقر و بیکاری
تنها در عرض یک سال پس از تحریمهای ترامپ، جمعیت زیر خطر فقر مطلق در ایران از ۱۵ میلیون (حدود ۱۹ درصد) به ۴۴ میلیون نفر (حدود ۵۵ درصد) افزایش یافت. بیکاری در برخی شهرها به حدود ۶۰ درصد رسیده است. ۵۳ درصد جمعیت متولد دهه شصت بیکارند. تعداد کودکان کار حدود سه میلیون نفر تخمین زده میشود. با تعطیلی هزاران کارخانه و توقف استخدام دولتی نیروهایی که کاری جز مصرف منابع ندارند (و البته مقامات بدین وسیله به نزدیکان و خویشان خود لطف میکنند)، ارقام بیکاری افزایش یافته و خواهد یافت. سرمایهگذاری خارجی نیز کاملا متوقف شده است و آنچه به نام سرمایهگذاری خارجی اعلام میشود مصوبههای روی کاغذ است. جمهوری اسلامی ایران هرقدر با برنامه موشکی و هستهایاش از دنیا باجخواهی کند، حداکثر میتواند در برابر فروش نفت و گاز و مواد معدنی، غذا و دارو دریافت کند، که اینها شغل ایجاد نمیکنند، بلکه امکان کوپنی شدن را فراهم میآورند.
افزایش جرایم
فقط در یک مراسم تشییع تبلیغاتیِ «کیسههای استخوان کشتههای جنگ» برای در دست گرفتن فضای تبلیغاتی، صدها سرقت صورت گرفت. این سرقتها را که بخشی از آنها سرقت موبایل بود کلانتری ۱۴۸ تهران گزارش کرد (تابناک، ۶ تیر ۱۳۹۸). به گفته وزیر ارتباطات، «سرقت کابل مسی به فراگیری رسیده و حدود ۶۰۰ نقطه در ایران با سرقت کابل و بهنوعی با پسرفت در ارتباطات ثابت مواجه است» (خبرگزاری صداوسیما، ۱۱ تیر ۱۳۹۸). مقامات حدود یک سال است که آمار جرایم را بهتفصیل اعلام نمیکنند، اما مسئولان قضایی که به این آمارها دسترسی دارند افزایش آنها را تایید میکنند. اخبار آدمربایی، قتل، تجاوز و سوءاستفاده از کودکان نه تنها نشریههای زرد، بلکه فضای تبلیغات سیاسی را فرا گرفته است و جناحهای سیاسی این افزایش جرایم را به گردن یکدیگر میاندازند.
جابهجایی جمعیتی: مهاجرت و سفر
آمار دقیقی از میزان مهاجرت ایرانیها به خارج کشور در یک سال گذشته در دست نیست، اما آمارهایی که از مناطق مورد توجه و در دسترس ایرانیها برای مهاجرت (مثل گرجستان، ترکیه و صربستان) وجود دارد این جابهجایی را تایید میکند. ایرانیها در یک سال گذشته، هزاران خانه در ترکیه خریداری کردهاند، که این رقم فقط در سپتامبر سال ۲۰۱۸ بیش از ۵۰۰ خانه بوده است. تا قبل از محدودیت گرجستان و صربستان در پذیرش بدون ویزا، دهها هزار ایرانی به گرجستان و صربستان مهاجرت کردند.
در حوزه سفر نیز ایرانیها بازنده تحریمها بودهاند، چون هزینههای سفر از جمله عوارض خروج چنان افزایش یافته است که اکثر ایرانیها دیگر توان مالی تامین این هزینهها را ندارند. تعداد گردشگرهای ایرانی در سال ۱۳۹۷ حدود یک سوم کاهش یافت و از ۱۰ میلیون به حدود ۷ میلیون رسید. در ایام نوروز ۱۳۹۸، تعداد مسافرتهای خارجی حدود ۵۰ درصد و مسافرتهای داخلی حدود ۲۰ درصد کاهش یافت. بسیاری از شرکتهای هواپیمایی خارجی در این دوره، به دلیل کاهش مسافر یا تحریمها، پروازهایشان به ایران را قطع کردند.
سرکوب اجتماعی و مهندسی فرهنگ
در دوران تحریمها، بهجای کاهش فشارهای اجتماعی و فرهنگی، سرکوب اجتماعی و مهندسی فرهنگی تشدید شده است. فشارهای خارجی همیشه ابزاری بوده است در دست حکومت برای تشدید فشار بر جامعه، تا هم ایرانیهای خارج کشور به دولتهای غربی متمسک نشوند و هم گروههای چپ غربی فشار نیاورند که جمهوری اسلامی ایران نقض حقوق بشر را متوقف کند. در سال ۱۳۶۷، در حالی که فشارهای خارجی افزایش مییافت، خمینی تصمیم گرفت هزاران مخالف سیاسی را در زندانها اعدام کند. عامل تشدید فشارهای خارجی هم همیشه تصمیمهای خود مقامات در برنامههای نظامی، تروریسم و مداخلات خارجی بوده است.
مهمترین تاثیر تحریمها ایجاد تَرَک بر شیشههای عمر نظام است. برنامههای هستهای و موشکی و مداخلههای منطقهای نه برای حفظ امنیت و منافع ملی یا توسعه، بلکه برای تضمین تداوم رژیم اسلامی ایران بوده است. به همین دلیل، مقامها در چارچوب برجام میخواستند مذاکرهها را به برنامه هستهای محدود کنند تا بتوانند شیشههای دیگر را حفظ کنند. مخالفان تحریم بهدرستی دریافتند که برنامه هستهای فقط یکی از این شیشههاست. مقامهای ایران از این ترکها و شکنندگیها آگاهاند و بر سرکوب اجتماعی و فرهنگی افزودهاند.
مدیریت کشور در دوران تحریمها
مدیران کشور یک توضیح به شهروندان ایرانی بدهکارند. آنها باید توضیح دهند که در برابر تحریمهایی که مستقیما نتیجه رفتار و تصمیمها آنهاست، ایرانیها چه به دست آوردهاند (بخشی از آنچه از دست دادهاند را توضیح دادم). مدیران کشور غیر از بهرهگیری از امتیازهای همیشگی چه کردهاند؟ بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت، میگوید: «متاسفانه هماکنون نسلی همچون شهید تندگویان بین مدیران میانی و ارشد کشور در حال انقراض است؛ مدیرانی که برای خدا کار کنند و فقط به فکر پر کردن جیب خودشان نباشند» (فارس، ۲۹ خرداد ۱۳۹۸). مدیران حقیقتا غیر از اتلاف و فساد، با منابع کشور چه کردهاند؟