جنگ نفتکشها به کجا خواهد رسید؟
پس از انفجار در چهار نفتکش در نزدیکی بندر فجیره در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ و انفجار در دو نفتکش دیگر در دریای عمان در ۲۳ خرداد ۱۳۹۸، دیگر مشخص است که جنگ نفتکشها آغاز شده است و به احتمال زیاد ادامه خواهد یافت. انتشار اخبار مبتنی بر نظریه توطئه و نسبت دادن آن به اماراتیها، اسرائیل یا آمریکا از سوی دستگاه تبلیغاتی رژیم در کنار نمایش نجات خدمه نمیتواند شواهد بسیار دست داشتن نیروهای سپاه در این مورد را به زیر قالی بفرستد. به چهار دلیل این حملات کار سپاه پاسداران است:
۱) هیچ نیروی نظامی غیردولتی در منطقه خلیج فارس و دریای عمان ظرفیت انجام اینگونه عملیاتها (مینگذاری و شلیک اژدر) را ندارد.
۲) هیچ کشوری از این حملات سود نمیبرد، بهجز ایران که تحت فشار اقتصادی است و میخواهد رقبایش نیز از این داستان متضرر شوند. میزان صادرات نفت جمهوری اسلامی ایران در ماه ژوئن ۲۰۱۹ به زیر ۳۰۰ هزار بشکه در روز سقوط کرده است. صندوق ذخیره ارزی کشور حداکثر تا یک سال دیگر بتواند چالهچولههای رژیم و مخارج سنگین مداخلههای نظامیاش را پر کند. رژیم نیاز دارد قیمت نفت افزایش یابد.
۳) شواهد حملات خردادماه بهروشنی از حضور قایق سپاه برای برداشتن مینهای عملنکرده حکایت دارند؛ برخی از خدمه یکی از نفتکشها یک کشتی نظامی ایرانی را در منطقه دیدهاند. همین امر میتواند دلیل گروگانگیری برخی خدمه باشد که به بهانه نجات در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفتند.
۴) نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران دقیقا دارند تهدید مقامات رسمی را محقق میکنند. حسن روحانی صریحا گفته بود که «آمریکاییها مدعی شدهاند که میخواهند بهطور کامل جلوی صادرات نفت ایران را بگیرند. آنها معنی این حرف را نمیفهمند، چرا که این اصلا معنی ندارد که نفت ایران صادر نشود و آنوقت نفت منطقه صادر شود. اگر شما توانستید، این کار را بکنید تا نتیجهاش را ببینید» (ایسنا ۱۲ تیر ۱۳۹۷) یا «آمریکا بداند اگر بخواهد جلوی صادرات نفت ایران را بگیرد، نفتی از خلیج فارس صادر نخواهد شد» (ایسنا ۱۳ آذر ۱۳۹۷). دیگر مقامات سیاسی و نظامی همین نوع سخنان را تکرار کردهاند. تکرار این سخنان نشاندهنده عزم جزم مقامات جمهوری اسلامی ایران (حتی آنها که با چهره میانهرو به دنیا معرفی شدهاند) در توقف صدور نفت از منطقه است.
با توجه به اینکه جنگ نفتکشها کلید زده شده است و به نظر میآید جمهوری اسلامی ایران میخواهد از این ابزار برای کاهش فشار تحریمها بهره بگیرد، اکنون پرسش آن است که واکنش کشورهای عربی، ایالات متحده آمریکا و متحدانش (مثل بریتانیا که سپاه را مسئول این حملات شناخته است) چه خواهد بود و این برخوردها به چه سمتی خواهد رفت. در صورت تداوم اینگونه حملات یا گسترش آنها، چهار سناریو برای ایالات متحده آمریکا و متحدانش در منطقه وجود دارد که هیچیک بهنفع جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود:
اسکورت کشتیها
در صورت تداوم عزم ایالات متحده آمریکا برای اجتناب از درگیری نظامی و در عین حال، بازداشتن جمهوری اسلامی ایران از حملات بیشتر به نفتکشها، این کشور و همپیمانانش میتوانند برای کشتیهای نفتکش اسکورت بگذارند. این کار در دهه هشتاد میلادی نیز انجام شد، زمانی که ایران نمیتوانست نفت خود را به دلیل حملات هواپیماهای جنگی عراقی صادر کند و نفتکشها را هدف قرار میداد. این سناریو موجب حضور بیشتر نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا و متحدانش در آبهای خلیج فارس و دریای عمان خواهد شد که خواسته جمهوری اسلامی ایران نبوده و نیست. حضور بیشتر این نیروها احتمال برخورد نظامی را افزایش خواهد داد.
واکنش محدود و متناسب نظامی
در صورت تداوم این حملات به نفتکشها یا گسترش آنها به سکوهای نفتی، امکان حمله به تاسیسات نفتی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس وجود دارد. در اواخر جنگ ایران و عراق اینگونه حملات در پاسخ به آتشافروزیهای سپاه پاسداران و حمله به سکوهای نفتی کویت انجام شد. این حملات کاملا محدود به اهداف خاصی خواهند بود و با توجه به قدرت آتش نیروی دریایی آمریکا، جمهوری اسلامی ایران نخواهد توانست هزینهای بر نیروی دریایی آمریکا تحمیل کند. این سناریو نیز کاملا به ضرر جمهوری اسلامی ایران است، چون بخشی از زیرساختهای نفت و گازش نابود خواهد شد. در این واکنشها ممکن است تراژدیهایی مثل حمله به هواپیماهای مسافربری یا مانند آن اتفاق بیفتد.
واکنش بازدارنده
در صورت تداوم حملات، شواهد کافی برای محکومیت جمهوری اسلامی ایران در شورای امنیت و اجماع جهانی علیه ایران فراهم خواهد شد. روسیه و چین تا نقطهای میتوانند اقدامهای جمهوری اسلامی را انکار یا تحمل کنند، بالاخص چین که خواهان بیثباتی در بازار نفت نیست چون این بیثباتی قیمت نفت وارداتی آن کشور را افزایش خواهد داد. روسیه نیز خواهان ثبات بازار نفت است. اقدامهای دیپلماتیک میتوانند زمینه را برای واکنش نظامی بازدارنده مهیا سازند. در صورت تداوم برخوردهای نظامی، این امکان وجود دارد که نیروهای آمریکایی قایقهای سپاه پاسداران یا پایگاهها و تاسیساتش در خلیج فارس و دریای عمان را هدف قرار دهند تا از حملات بیشتر پیشگیری کنند.
جنگ تمامعیار
جنگ تمامعیار در این مورد حمله نظامی زمینی نخواهد بود. ایالات متحده در پی تغییر رژیم با اشغال ایران نیست. در صورت حمله نیروهای سپاه پاسداران به نیروی دریایی آمریکا، تاسیسات زیربنایی، پادگانها، مراکز موشکی و هستهای جمهوری اسلامی ایران هدف قرار خواهند گرفت. سپاه پاسداران ممکن است ضربهای به نیروهای آمریکایی بزند (مثل کاری که ژاپنیها در پرل هاربر کردند)، اما نتیجه آن نابودی همه تاسیسات کشور خواهد بود. ایالات متحده آمریکا برای نابودی این تاسیسات به پیاده کردن حتی یک سرباز در خاک ایران نیاز نخواهد داشت.
هر چهار سناریو نشان میدهد که شروع جنگ نفتکشها از سر استیصال و پایان یافتن گزینههای جمهوری اسلامی ایران در دستور کار قرار گرفته است و پایان خوشی برای رژیم ندارد. جنگ نفتکشهای دهه هشتاد میلادی نیز که از سر استیصال آغاز شد پایان خوشی برای جمهوری اسلامی ایران نداشت. جنگ نفتکشها نه باعث نقض تحریمها خواهد شد، نه افزایش صدور نفت ایران و نه تغییر سیاست ایالات متحده آمریکا. صدور نفت نیز متوقف نخواهد شد. شاید تا قبل از این حملات، دموکراتها در دشمنی با ترامپ در طرف جمهوری اسلامی ایران میایستادند اما با شروع جنگ نفتکشها، مجبور به سکوت خواهند شد. جنگ نفتکشها اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران را تسریع خواهد کرد.