زمان دوستی سوریه و همسایگان عرب فرا رسیده است
تصمیم دونالد ترامپ، رییس جمهوری آمریکا، برای خروج نیروهای این کشور از سوریه باعث ایجاد بحث و گفتوگوهای فراوان در داخل و خارج از آمریکا شد.
درحالیکه برخی از این تصمیم حمایت کرده و آن را در جهت ایجاد ثبات در سوریه و انگیزهای برای خروج دیگر نیروهای خارجی از آن کشور دانستهاند، بسیاری دیگر نگران آناند که ایران بهدنبال سیاستهای توسعهگرایانه خود در منطقه، فرصت دیگری در غیاب ایالات متحده بهدست آورد.
ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه، از این تصمیم ترامپ استقبال کرد. ترامپ گفته بود که این تصمیم براساس موفقیت عملیات مربوط به شکست داعش گرفته شده است و دیگر ضرورتی برای حضور نیروهای آمریکایی در سوریه نمیبیند.
پوتین نیز تاکید کرد که گروه تروریستی داعش شکست داده شده است و گفت: «درمورد پیروزی بر داعش، درباره کلیت آن با گفته رییس جمهوری آمریکا موافقم.»
آنچه که ترامپ گفت و ازسوی پوتین تکرار شد، مبنیبر اینکه داعش شکست خورده است، این مفهوم را به ما میرساند که آمریکا این پیام را به روسیه داده است که اگر آمریکاییها از سوریه خارج میشوند و هدف اصلی تامین شده است، بنابراین ایرانیها نیز بایستی از سوریه خارج شوند.
فرماندهان نظامی و سیاستمداران ایرانی همواره تاکید داشتهاند که حضور آنها در سوریه به درخواست بشار اسد، رییس جمهوری آن کشور و در جهت مبارزه با تروریسم بوده است.
اگر پوتین میتواند تایید کند که نیروهای تروریستی داعش در سوریه شکست خوردهاند، بنابراین بهانه دیگری برای نیروهای ایرانی جهت حضور در سوریه باقی نخواهد ماند و البته دیدن واکنش جمهوری اسلامی ایران به این موضع در روزهای آینده، جالب خواهد بود.
به گمان من، بهطور کلی اسرائیل در کُنه خود از تصمیم خروج نیروهای آمریکایی از سوریه بایستی خشنود باشد، چراکه رفتن آنها بهمعنای خاتمه حضور نظامی تمامی نیروهای درگیر خواهد بود و این به نفع اسرائیل است.
علاوهبر این، اسراییل به روسیه اعتماد دارد و میداند که آنها به ایرانیها اجازه نخواهند داد که علیه آنها از داخل خاک سوریه، عملیاتی انجام دهند. روسها نشان دادهاند که میتوانند چشم خود را بر روی عملیات اسرائیل علیه حزبالله و نیروهای ایرانی مستقر در سوریه ببندند. در چند ماه و چند سال اخیر، اسرائیل بارها مواضع متعددی را در سوریه هدف قرار داده و این عملیات بدون توجه به بود و نبود نیروهای آمریکایی انجام گرفته است. این موضوع، نشان از آن دارد که در آینده نیز در صورت لزوم از انجام چنین عملیاتهایی، ابایی نخواهند داشت.
بدیهی است که اسد، رییس جمهوری سوریه نیز به نفع خود میبیند که تنها با نیروهای روسی معامله کند؛ نیروهایی که منافع آنها در سوریه تنها به مسائل امنیتی و نظامی مرتبط است. اما منافع ایرانیان چیزی بهغیر از فرقهگرایی و ایجاد اختلافات مذهبی نخواهد بود و در موقعیتی که اسد احتیاج به یک گذار سیاسی دارد، درواقع، کمکی به او و یا سوریه نخواهد کرد.
تدوین پیشنویس قانون اساسی زیر نظر سازمان ملل متحد، به آن معناست که سوریه بتواند بهآرامی راه خود را برای عادی شدن شرایط کشور و بازگشت به جامعه بینالمللی باز کند. این گذار سیاسی احتیاج به آمد و شد با همسایگان عرب و مشارکت آنها در بازسازی این کشور دارد. در این دوره گذار سیاسی، علیرغم وابستگی اسد به نظام ایران و علقههای مشترک، این باز کردن فضا، در بازگشت شخص او به سیاست و ایجاد ثبات در سوریه، اهمیتی کلیدی دارد.
به نظر میرسد زمان آن رسیده است تا اسد حضور دوستان ایرانی خود را محدود کند و حتی ارتباطات نظامی با تهران را کاهش دهد.
*این مطلب برگردان فارسی مقالهای است که سوم دیماه (۲۴ دسامبر ۲۰۱۸) در سیانان منتشر شده است.