عملیات سپاه پاسداران در خلیج فارس، ناقض منافع و امنیت ملی ایران
علی فدوی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، میگوید: «آمریکاییها در صحنههای رویارویی با فرزندان مومن، انقلابی، جهادی، غیور و ولایتمدار ملت ایران در نیروی دریایی سپاه مغلوب محض و بازنده تمامعیار بودهاند» (الف، ۱۴ مرداد ۱۳۹۸). محمدجواد ظریف و حسن روحانی نیز هنوز به تهدیدهایشان ادامه میدهند، ظریف با پیشبینیناپذیر خواندن جمهوری اسلامی ایران و روحانی با اعلام منع صدور نفت از منطقه در صورت به صفر رسیدن صادرات ایران. در ماههای اخیر، مقامهای مذهبی، سیاسی و نظامی، اصلاحطلبهای داخل و خارج و چپهای غربی بارها اینگونه سخنان را تکرار کردهاند.
اکنون که حماسهسراییها و به خود مدال آویختنهای فرماندهان سپاه پاسداران و مقامهای دولتی و حکومتی و تبلیغات حکومتی برای برانگیختن حس ملیگرایی و ضدغربی بعد از عملیات علیه نفتکشها و انداختن پهپاد آمریکایی، اندکی فروکش کرده است میتوان به ارزیابی نتایج و پیامدهای عملیات سپاه در خلیج فارس و دریای عمان پرداخت. آیا جمهوری اسلامی ایران واقعا برنده تمامعیار این تنشهاست؟ جمهوری اسلامی ایران غیر از غرور واهی چه بردی داشته است؟ این عملیات در درازمدت چه هزینههایی را بر ایران تحمیل خواهد کرد؟ برای پاسخ به این سوالها باید این عملیات را در سه ظرف ١) معیشت جاری مردم ایران، ۲) منافع و امنیت ملی و ٣) امنیت منطقهای قرار داد. در این سه ظرف، پنج حفره وجود دارد که گریبان سپاه، جمهوری اسلامی ایران و مهمتر از همه، مردم ایران را میگیرد.
تضمین تداوم تحریمها
این دست عملیاتها نه تنها تحریمها را کاهش نمیدهند بلکه عزم تحریمکننده را جزمتر میکند. شاید دولتهای اروپایی جمهوری اسلامی ایران را تحریم نفتی یا مالی و بانکی نکنند، اما در عمل تحریمها تشدید میشود، چون معامله بیشتر را مشوق رفتارهای جمهوری اسلامی ایران تصور خواهند کرد. شاید دولتهای اروپایی اقدامی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام ندهند، اما به آن پاداش نیز نخواهند داد. با اینگونه رفتارها حتی اگر دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۰ به کاخ سفید راه پیدا کنند (که احتمالش اندک است)، نمیتوانند تحریمها را از دولتی بردارند که پهپاد آمریکایی را بدون اینکه تهدیدی متوجهش باشد ساقط میکند یا به اطراف مراکز آمریکایی در عراق موشک شلیک میکند. اینگونه اقدامها نه تنها در جهت کاهش تنش نیست بلکه تنشها را زنده نگه میدارد. جمهوری اسلامی ایران با این رفتارها با دموکراتها نیز که با آنها همدلی دارند نمیتوانند کار کنند.
بر باد رفتن یک دهه فرصت
وقتی سرمایهگذارهای خارجی، عملیات سپاه پاسداران در تسخیر نفتکش انگلیسی یا مینگذاری روی نفتکشها یا ساقط کردن پهپاد آمریکایی را تماشا کنند، حداقل تا یک دهه سرمایهگذاری در ایران را فراموش میکنند. احساس غرور برای تسخیر یک نفتکش خسارتهای جبرانناپذیری برای کشور به بار خواهد آورد. اگر همین امروز روندها در جمهوری اسلامی ایران برعکس شود، باز هم سالها طول میکشد سرمایهگذارها فیلمهای «غرورآمیز» سپاه را فراموش کنند. هر موشکی که شلیک میشود یا هر مینی که منفجر میکنند دهها هزار جهانگرد را از سفر به ایران منصرف میکند. البته تا وقتی سپاه پاسداران به درآمدهای قاچاق مواد مخدر و پولشویی وصل است و هر ساله بودجه رسمیاش بدون هیچگونه نظارتی افزایش مییابد، کاهش درآمد عمومی و کوچک شدن سفره مردم برایش اهمیتی ندارد.
اثبات یاغیگری
از منظر دولتهای غربی، جمهوری اسلامی ایران رژیمی یاغی است و اگر دولتهایی با آن کار میکنند، یا به دنبال منافع اقتصادیاند یا امید دارند رفتار رژیم را تعدیل کنند. اما جمهوری اسلامی ایران عزمی جدی برای اثبات یاغیگری و نقض مقررات بینالمللی دارد. مقامهای رژیم میخواهند به افکار عمومی نشان دهند که تصور میانهروی بخشی از حکومت، حکومت را میانهرو نمیکند. بعد از عملیات چندماهه سپاه در منطقه، افکار عمومی منفی کشورهای غربی نسبت به جمهوری اسلامی ایران تشدید شده است. در نظرسنجی که موسسه گالوپ بعد از توقیف نفتکش بریتانیایی انجام داد، در مجموع ۴۲ درصد از کسانی که گزینه غیرنظامی را مقدم میدانستند بر این باور بودهاند که اگر تلاشهای غیرنظامی به سرانجام نرسد، با حمله نظامی موافقاند، که این رقم برابر است با ۳۵ درصد کل بزرگسالان آمریکا. اگر این رقم را به ۱۸ درصدی که از ابتدا موافق گزینه نظامی بودهاند اضافه کنیم، در مجموع ۵۳ درصد مردم آمریکا در صورت ناکامی تلاشهای سیاسی و اقتصادی، با حمله نظامی به ایران موافق بودهاند. در نظرسنجی رویترز در سال ۲۰۱۸، فقط ۴۷ درصد از مردم آمریکا ایران را تهدیدی جدی برای آمریکا دانسته بودند.
مسابقه بدون برد
هرگونه عملیات در خلیج فارس و دریای عمان کشورهای جنوب این دو دریا را به سمت خرید انواع سلاحهای دفاعی و تهاجمی سوق میدهد. این کشورها برای خرید تسلیحات، منابع کافی در اختیار دارند و کشورهای تولیدکننده نیز با رغبت و رضایت خواسته آنها را تامین میکنند. جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر، ظرفیت کافی برای خرید سلاحهای پیشرفته را ندارد و در این مسابقه شکست میخورد. البته ممکن است در عملیات محدود و موضعی یا جنگ نامتقارن بردهایی داشته باشد، اما در عملیات درازمدت، که منابع اقتصادی و فناوری نظامی در آن نقش اصلی را بازی میکند، معلوم نیست تا چه حد موفقیت داشته باشد. زدن چند نیروگاه برق یا پالایشگاه کشور میتواند نقشی کلیدی در از کار انداختن قایقهای توپدار سپاه پاسداران (که ادعا میشود ناوهای آمریکایی را غرق میکنند) داشته باشد.
مخدوش کردن امنیت جمعی
امنیت از مواردی است که هیچگاه فقط برای یک طرف ایجاد نمیشود، بلکه همه طرفها در ایجاد آن مشارکت دارند و از آن برخوردار میشوند. برخلاف ادعاهای مکرر مقامهای وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران، امنیت از نگاه کاست حاکم در ایران، امنیتِ یکطرفه است. اما بدون امنیت بحرینیها، سعودیها، عراقیها، کویتیها، اماراتیها، قطریها و ایرانیها نمیتوان از امنیت در خلیج فارس سخن گفت. رفتارهای جمهوری اسلامی ایران همچون توقیف کشتیها و حمله به نفتکشها نه تنها امنیت دیگر کشورها، بلکه امنیت ایران را نیز مخدوش میکند. اگر در منطقه امنیت جمعی وجود داشت، امروز شاهد حرکت هرروزه کشتیها از بنادر جنوب ایران به بنادر سواحل جنوبی و بالعکس بودیم و بدین طریق میلیونها شغل در شمال خلیج فارس و دریای عمان ایجاد میشد.
فرماندههای جاهطلب و ناکارآمد
تا قبل از دوره اخیر تحریمها، ممکن بود بشود پذیرفت جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با دوران جنگ با عراق شرایط بهتری دارد، اما تحریمها دارد ایران را به سمت همان شرایط اقتصادی اواخر دهه شصت میبرد. همان فرماندههایی که در دهه شصت خورشیدی، بعد از بازپسگیری خرمشهر، کشور را تا شش سال در معرض تخریب بیحاصل قرار دادند تا کربلا و قدس را فتح کنند، امروز میخواهند ایالات متحده آمریکا را از خلیج فارس بیرون کنند و هر روز از فروپاشی ایالات متحده آمریکا سخن میگویند. این فرماندهها که با جاهطلبیهایشان مسئول کشته شدن دهها هزار جوان ایرانیاند (و حتی خمینی در پایان جنگ بر آن بود که آنها را محاکمه کند، اما بعد منصرف شد)، امروز سرنوشت کشور را به دست گرفتهاند و کسی در داخل کشور جرات ندارد از آنها بخواهد پاسخگو باشند.