مروری بر هشتمین دوره انتخابات سازمان نظام مهندسی ساختمان
انتخابات هشتمین دوره هیئتمدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان در شرایطی به پایان رسید که بنا بر آمار، استقبال مهندسان از انتخابات کمتر از دوره گذشته بوده است. برای نمونه در استان تهران، طبق آمار اعلام شده از سوی مسئولان برگزاری انتخابات، تعداد رایدهندگان ۹۷۱۶ و حدود ۵۰۰ نفر بیشتر از دوره گذشته بوده است. با در نظر گرفتن افزایش اعضای جدید از سه سال پیش تاکنون، خواهیم دید که اقبال رایدهندگان به این انتخابات کمتر از دوره گذشته بوده و اگر به رد صلاحیت گسترده و حذف شمار زیادی از کاندیداهای عضویت در هیئتمدیره از سوی وزارت راه و شهرسازی نیز توجه کنیم، با کم شدن شمار نامزدها در مجموع به این نتیجه خواهیم رسید که در این دوره مشارکت مهندسان در به اصطلاح تعیین سرنوشت خود کمتر از دوره گذشته بوده است.
بررسی شمار آرای منتخبان استان تهران در رشتههای مختلف نیز چگونگی این مشارکت اندک را روشن میکند. به جز آرای بالای رشتههای فرعی مانند نقشهبرداری و مکانیک و ترافیک که از سههزار کمتر است، چنانچه رای رشته عمران - به عنوان بزرگترین گروه - را با حداکثر ۲۱۳۰ و حداقل ۱۴۴۰ رای به عنوان شاخص در نظر بگیریم، به میانگین ۱۷۸۵ رای میرسیم که به نسبت کل اعضای استان تهران (حدود صد و بیست هزار نفر) کمتر از دو درصد است. یعنی منتخبان مهندسان در تهران با رای حدود دو یا سه درصد اعضا وارد هیئتمدیره شدهاند. از سوی دیگر فاصله نسبتا زیاد منتخبان با نامزدهایی که رای نیاوردهاند نیز نشانگر این است که تنها کسانی که در گروههای انتخاباتی گرد هم آمده و از امکان مالی یا رانت این گروهها بهره گرفتهاند موفق به کسب همین رای اندک شدهاند و بقیه در واقع محلی از اعراب ندارند.
به این ترتیب شاید حق با منتقدانی باشد که این منتخبان را نمایندگان واقعی مهندسان نمیدانند و میزان توانایی ایشان را برای پیگیری مطالبات مهندسان زیر سوال میبرند.
این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که همواره میزان مشارکت در استانهای دیگر بیش از تهران بوده است، چرا که گرایشات صنفی دراین استانها بیشتر بوده و نظام مهندسی نیز کمابیش به مطالبات ایشان پاسخ داده است. اما با توجه به جایگاه و موقعیت اجتماعی-سیاسی تهران و نقش بیبدیل و تعیینکننده این استان در سیاستهای کلان مسکن و شهرسازی، میتوان گفت که انتخابات نظام مهندسی در استان تهران به درستی نمایشگر ناکامی و بیکفایتی متولیان صنعت ساختمان کشور است.
امسال نیز مطابق روال دورههای گذشته، گروهها و ائتلافهای گوناگون و تازهوارد پا به عرصه انتخابات گذاشتند. این گروهها همواره به صورت خلقالساعه با نامها و شعارهای بیمحتوا و دهنپرکن، درست چندماه مانده به انتخابات تشکیل شده و بدون داشتن ریشه و پایگاه واقعی در بین جامعه مهندسی فقط برای یک دوره انتخابات و اشغال صندلیهای هیئتمدیره، پا به عرصه میگذارند و پس از انتخابات و فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت در آن کاملا عرصه را ترک گفته و محو میشوند، این گروههای یکبارمصرف بدون داشتن حمایت تشکلها و انجمنهای صنفی و مهندسی شناسنامهدار بعضا با جمع شدن حول محور چند شخصیت سیاسی یا دانشگاهی و با شعارهای کلی و توخالی مانند: «اعتلای مهندسی، شفافیت، مبارزه با فساد، خرد جمعی...» و مانند اینها وارد کارزار انتخابات میشوند و با صرف هزینههای بعضا گزاف و نامعقول و با برگزاری تجمعها و میتینگهای بعضا خارج از موضوع سعی میکنند رای مهندسان را جلب کنند. علیرغم شعار ارتباط منتخبان با رایدهندگان و پایش و زیر نظر داشتن رفتار هیئتمدیره منتخب از سوی اعضا، این گروهها بلافاصله پس از انتخابات عملا منحل شده و منتخبان احتمالیشان نیز بلافاصله پس از بالارفتن از نردبان رای اعضا آن را انداخته و بنا به مصلحتهای شخصی، رانتهای فردی و یا گروههای ذینفع پشت صحنه و بدون کمترین ارتباط منظم و تشکیلاتی با رایدهندگان و خیل مهندسان عضو، دوره مسئولیت خود را میگذرانند و پس از سه سال دوباره روز از نو و روزی از نو و همین دور باطل تکراری و تلخ.
امسال نیز گروههایی با نامهای: آینده، همیار، اسوه، پیمان، توسعه، گام، حامی، جرس، زمان، تعالی و... اقدام به تهیه لیستهای انتخاباتی نمودند و پس از اعلام نتایج نیز با ارائه نمودارهایی سعی در ارزیابی عملکرد گروهها و میزان موفقیت ایشان نمودند. همپوشانی این فهرستها با یگدیگر و حضور مثلا یک نفر در پنج یا شش لیست ظاهرا رقیب، گذشته از این که بررسی میزان موفقیت این گروهها را دشوار میکند، نشاندهنده این است که آنها به واسطه نداشتن پایگاه صنفی مشخص و برنامه روشن برای پرداختن به امور صنفی مهندسان، اختلاف نظر و سلیقه زیادی با یکدیگر ندارند و بعضا حول منافع گروهی و باندی و برای استفاده از رانت هیئتمدیره و به طمع بهرهمندی از خوان یغمایی که به واسطه پولهای جمع شده از رهگذر ارجاع کارپدید آمده، گرد آمدهاند. به هر حال آن چه روشن است، این است که گروههایی که پول بیشتری داشته و تبلیغات گستردهتری داشتهاند، موفقتر بودهاند. (دراین مورد حتی شایعاتی مبنی بر خرید رای نیز به گوش رسید). نکته مهم دیگر این که کانونهای مهندسان شهرهای اطراف تهران به واسطه داشتن تشکل نسبی و رای یکپارچه، توانستهاند به موفقیت این لیستها کمک کنند. لازم به یادآوری دوباره است که همه این بازیها در محدوده همان دو، سه درصد رایدهنده است و ارتباط چندانی با اکثریت مهندسان و منافع صنف ندارد.
معدود تشکلهای مهندسی شناسنامهدار نیز که کمابیش پیوندی با مهندسان دارند، به دلیل آن که از آغاز با بیمهری دولت و نظام مهندسی مواجه بوده و هیچگاه وارد بازی نشدهاند، کمافیالسابق دستشان کوتاه است و تنها به دادن شعار و انتشار بیانیههای تحلیلی میپردازند و میکوشند تا از این طریق اکثریت عظیم مهندسان رویگردان و بیتوجه به نظام مهندسی - که از قضا با غیبت خود تاثیرگذارترین گروه در انتخابات هستند - را به مشارکت و تغییر بازی دعوت کنند.
با این مشارکت اندک و با نتایج به دست آمده به نظر نمیرسد که نمایندگان واقعی صنف جایگاهی در این هیئتمدیره داشته باشند. علیرغم این که نشانه و ادعای مشخصی در مورد تقلب و یا دست بردن در نتایج انتخابات وجود ندارد، دولت و وزارت راه و شهرسازی با تصفیهها و رد صلاحیتهایی که پیش از انتخابات انجام داد، عملا عرصه را بر برگزاری یک انتخابات سالم و رقابتی بست و همچون گذشته باعث رویگردانی اکثریت مهندسان از نظام مهندسی شد. بنابراین شاید بتوان گفت که برنده اصلی این انتخابات وزارت راه و شهرسازی باشد که در غیاب یک هیئتمدیره توانا و با پشتوانه، میتواند به اقتدار و تصدیگری خود در نظام مهندسی ادامه داده و همچون همیشه سیاستهای دولت را در این عرصه به پیش ببرد.