چرا احتمال درگیری ایران و آمریکا از هر زمان دیگری بیشتر است؟
روز چهارشنبه ۲۷ فروردین، ناوگان پنجم آمریکا در بیانیهای اعلام کرد که ۱۱ قایق تندرو متعلق به نیروی دریایی سپاه پاسداران به کشتیهای جنگی و قایقهای نیروی دریایی آمریکا نزدیک شدند و «دست به مانورهای خطرناک و تهدیدآمیز» زدند. در این بیانیه، همچنین آمده است که در یک مقطع، بدون توجه به صدای بوق و اخطار قایقها و کشتیهای نیروهای آمریکایی، قایقهای سپاه پاسداران «در حالی که با سرعت بالا در حال حرکت بودند... فاصله خود را با قایقهای تندرو آمریکا به کمتر از ۱۰ یارد (۹ متر) رساندند». در این بیانیه اعلام شده است که «اقدامهای خطرناک و تحریکآمیز نیروی دریایی سپاه پاسداران خطر اشتباه محاسبه و درگیری را افزایش میدهد».
گفته میشود بعد از یک ساعت، بالاخره قایقهای ایرانی به اخطارهای کشتیهای آمریکایی واکنش نشان دادند و از اطراف آنان دور شدند. محمدجواد ظریف در توییتی نوشت که ایرانیها در آبهای سرزمینی خودشان مانور داشتند.
سوالی که در اینجا مطرح میشود این است، در حالی که ایران درگیر یک بحران تمامعیار است و خطر ناآرامی به دلایلی که پیشتر بحث شد کشور را تهدید میکند، این اقدامهای تحریککننده به چه منظوری صورت میگیرد؟
دانشپژوهان اداره ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا، در تحقیقی، با استفاده از نظریه بازیها (Game theory) و ساختن مدل ریاضی نشان میدهند که «بقای دیکتاتورها بهدلیل استفاده از زور یا ایدئولوژی نیست، بلکه بهدلیل آن است که (درست یا غلط) جامعه را متقاعد میکنند که قابلیت (اداره کشور را) دارند». این مدل همچنین نشان میدهد که حتی اگر قابلیت سیستم در اذهان عمومی جامعه زیر سوال برود، تا آنجا که شوک اقتصادی عظیم نباشد، نظام به بقای خود ادامه خواهد داد. با زیر سوال رفتن قابلیت سیستم در وجدان عمومی جامعه و سقوط اقتصاد، انقلاب برای تعویض نظام حاکم شکل میگیرد. این نظریه از آن رو جالب توجه است که با تصور سنتی ما از بقای حکومتهای دیکتاتوری در تضاد است. مصداق بارز این نظریه فروپاشی بلوک شوروی، علیرغم تسلط پلیسی و امنیتی سیستم بر جامعه بود.
جنگ بیامان قدرت، سوءمدیریت و فساد همواره در طول عمر جمهوری اسلامی وجود داشته است. اما بحران کرونا باعث شده است که بیکفایتی حکومت در اداره کشور در ابعادی گسترده و جدید خودنمایی کند، آنچه در نظریه یادشده به آن اشاره میشود. حکومت بهشکلی بارز نه قادر است با کرونا مبارزه کند و نه توان فعال کردن دوباره اقتصاد را دارد. خیل عظیم بیکاران و خطر شکلگیری شورش گرسنگان روحانی را مصمم کرد که برای رهایی از این مخمصه، دست به تصمیم خطرناک بازگشایی ادارات و کسبوکارها بزند.
ممکن است گفته شود در کشورهای پیشرفته هم موضوع ضعف مدیریت حکومتها برای مبارزه با بحران کرونا مشهود است. این ادعا صحیح است اما دو نکته را باید در نظر گرفت. اول اینکه طبق نظریهای که در ابتدای این نوشته به آن اشاره شد، مردم در حکومتهای دیکتاتوری است که وقتی به درک جمعی برسند که حکومت قابلیت اداره جامعه را ندارد دست به انقلاب میزنند تا نظام حاکم را عوض کنند. در کشورهای غربی، حتی اگر شورشی هم رخ دهد، در نهایت دولت سقوط میکند، نظام تغییر نمیکند.
دوم اینکه کشورهای غربی بهدلیل بنیه مالی قوی، نه فقط به کمک مردم، بلکه به کمک اقتصاد در کلیت آن میآیند و سطح نارضایتیها را کاهش میدهند. در ایران، دولت برای یک میلیارد یورو دست به دامان صندوق ذخیره ارزی (صندوق توسعه ملی) و خامنهای شد (برای درک بهتر تنگنای مالی دولت، مبلغ درخواستی دولت را مقایسه کنید با مبلغ اختلاس بابک زنجانی که ۲/۵ میلیارد یورو است). از این رو، شرط دیگر نظریه بازیها، یعنی ظهور یک شوک اقتصادی، نیز در ایران محتمل است.
حکومت پنهان ایران چون در مرکز صحنه عمل قرار دارد، بهطور غریزی احساس میکند که هم سررشته اداره کشور از دست خارج شده است و هم احتمال فروپاشی اقتصاد وجود دارد. چنین وضعیتی زمانی که جامعه از حالت انتظار و مسحور بودن و شوک کنونی که ناشی از شرایط عجیب امروز است بیرون بیاید، زمینهساز جدی وقوع شورش و ناآرامی است.
از طرف دیگر، یکی از نظریههای جاافتاده در روابط بینالملل نظریه جنگهای انحرافی است. بر اساس این نظریه، حکومتها در صورت احساس بروز بحران در داخل، به تضاد با دشمن خارجی دامن میزنند. از این طریق، هم بحران داخلی را به حاشیه میرانند، هم مردم را علیه خطر خارجی پشت سر سیستم متحد میکنند و مخالفان را در داخل ساکت میکنند. در متون این مبحث از روابط بینالملل، ضمن اشاره به جنگهای جهانی اول و دوم بهعنوان نمونه جنگهای انحرافی، به حمله عراق به ایران نیز اشاره میشود. اما جنگ ایران و عراق در عین حال باعث شد که نظام جمهوری اسلامی مردم را پشت سر خود بسیج کند، مخالفان را ساکت کند و نظام قدرت خود را تثبیت کند. شاید به همین اعتبار، آیتالله خمینی، رهبر انقلاب، گفت «جنگ نعمت است».
از طرف دیگر، برخی از بالاترین مقامهای دولت آمریکا موقعیت فعلی را برای زدن ضربه نهایی به حکومت ایران تکرارناپذیر میدانند. مقاله اخیر نیویورک تایمز از این مساله پرده برمیدارد، هرچند رییسجمهوری این کشور، دونالد ترامپ، هنوز با این امر مخالفت میکند. همیشه وقتی در آمریکا صحبت جنگ با ایران پیش میآمد، یکی از دلایل عمده مخالفان، افزایش جهشی قیمت نفت بود. آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی حاکی از آن است که تقاضا برای نفت در ماه آوریل به میزان باورنکردنی ۲۹ میلیون بشکه در روز کاهش خواهد یافت. قیمت نفت در پایان روز ۲۷ فروردین، به زیر ۲۰ دلار در هر بشکه کاهش یافت.
با توجه به بحران رو به گسترش در ایران و احتمال ماجراجویی حکومت برای ایجاد درگیری محدود و انحرافی با هدف جلوگیری از شورشهای احتمالی و بسیج مردم در پشت حکومت به بهانه مواجهه با دشمن خارجی و ساکت کردن مخالفان به بهانه جنگ از یکسو و از میان برداشته شدن دغدغه عمده آمریکا از جهش ناگهانی قیمت نفت در صورت درگیری با ایران، خطر برخورد نظامی بیش از هر زمان دیگری در سالهای اخیر وجود دارد. این درگیری میتواند از دریا یا از خاک عراق و در نتیجه حمله نیروهای نیابتی ایران به مواضع آمریکاییها شروع شود.