شما صفحه ای از سایت قدیمی ایران اینترنشنال را مشاهده می کنید که دیگر به روز نمی شود. برای مشاهده سایت جدید به iranintl.com مراجعه کنید.

کودتای «هفت‌ ثور»، نتیجه نزدیکی سردار محمد داوود به شاه ایران

یکی از عوامل مهم کودتای هفتم ثور/ اردیبهشت سال ۱۳۵۷، که سرآغاز جنگ چهل سال اخیر افغانستان خوانده می‌شود، تغییر سیاست خارجی سردار محمد داوود، اولین رییس‌جمهوری این کشور، بود. کودتای هفتم ثور/اردیبهشت سال ۱۳۵۷ را افسران خرد‌رتبه‌ ارتش که پیوند سازمانی و فکری با حزب دموکراتیک خلق افغانستان داشتند به راه انداختند. این افسران در اتحاد  جماهیر شوروی تحصیل کرده بودند و مانند رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به ایدئولوژی لنینیسم و شوروی‌گرایی باور داشتند. در هفت ثور ۱۳۵۷، کودتاچیان داوود‌خان و اعضای خانواده‌اش را کشتند. این کودتا حزب دموکراتیک خلق را، که سازمانی طرفدار شوروی بود، به قدرت رساند. 

سردار محمد داوود در دو سال آخر زمامداری‌اش، به‌تدریج از شوروی فاصله گرفت و به متحدان منطقه‌ای ایالات متحده آمریکا، از جمله سلطنت پهلوی در تهران، نزدیک شد. محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران، در چرخش سیاست خارجی سردار محمد داوود نقش مهمی داشت. شاه ایران در آغاز، از جانب حکومت سردار محمد داوود احساس خطر می‌کرد. تصور شاه ایران این بود که داوود‌خان به مسکو و افسران متمایل به شوروی‌ در ارتش افغانستان بسیار نزدیک است. سلطنت پهلوی بر این باور بود که سردار محمد داوود از جدایی‌طلبی در ایالت بلوچستان پاکستان حمایت خواهد کرد. ایران در آن زمان، جدایی‌طلبی در بلوچستان پاکستان را تهدید تلقی می‌کرد. احتمالا تهران بر این باور بود که جدایی‌طلبی در ایالت بلوچستان پاکستان به استان سیستان و بلوچستان ایران هم سرایت خواهد کرد. 

فعالان جدایی‌طلب بلوچ و هویت‌طلب پشتون پاکستانی که در چارچوب سازمان خدایی خدمتگار خان عبدالغفار‌خان فعالیت می‌کردند از حمایت شوروی برخوردار بودند. سردار محمد داوود هم به‌دلیل باورهای ملی‌گرایانه و سیاست نزدیکی به شوروی، از داعیه‌ آنان حمایت می‌کرد. یکی از انتقادهای جدی سردار محمد داوود از ظاهرشاه قبل از سقوط سلطنتش، این بود که شاه افغانستان در دهه‌ ۱۳۴۰ از فعالان هویت‌طلب پشتون در ایالت مرزی شمال غربی پاکستان، که اکنون خیبر پختونخوا خوانده می‌شود، حمایت جدی نمی‌کند. 

علاوه بر این، داوودخان مثل ببرک کارمل و دیگر رهبران چپ طرفدار شوروی، مخالف قرارداد حقوقی رودخانه‌ هلمند/هیرمند بود که در سال ۱۳۵۱، بین ایران و افغانستان امضا شد. در سال ۱۳۵۱، موسی شفیق و امیر‌عباس هویدا، نخست‌وزیران ایران و افغانستان، قرارداد حقوقی رودخانه‌ هلمند را امضا کردند که سهم دو کشور از آب این رودخانه را مشخص می‌‌کرد. سردار محمد داوود و رهبران طرفدار شوروی در افغانستان مخالف قرارداد مذکور بودند و آن را بیشتر به سود ایران و به زیان افغانستان می‌دانستند. 

شاه ایران از افکار سردار محمد داوود و روابط او با مسکو، قبل از سقوط سلطنت ظاهر‌شاه، اطلاع داشت. یادداشت‌های اسدالله علم، وزیر دربار محمد‌رضا پهلوی، نشان می‌دهد که تهران در فاصله سال‌های ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶، با سردار عبدالولی، یکی از رقیبان سردار محمد داوود در دربار کابل و داماد ظاهرشاه، منظم در تماس بود. شاه ایران سردار محمد داوود را متحد شوروی در دربار کابل می‌دانست. در آن زمان، سلطنت پهلوی در تهران متحد منطقه‌ای ایالات متحده آمریکا بود و از گسترش نفوذ اتحاد جماهیر شوروی در مرزهای شرقی‌اش نگرانی داشت.

روی کار آمدن داوود خبر بسیار تکان‌دهنده‌ای برای سلطنت پهلوی در ایران بود. شاه ایران می‌دانست که سازمان‌ها و گروه‌های چپی طرفدار اتحاد جماهیر شوروی نیروی جدیدی است که در صحنه‌ سیاست افغانستان ظهور کرده است. داوود به کمک افسران و چهره‌های نزدیک به نیروهای چپ، سلطنت ظاهرشاه را بر‌انداخته بود و در آغاز حکومتش، از حمایت جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق برخوردار بود. گفته می‌شود که در برگزاری اولین سخنرانی سردار محمد داوود چهره‌های چپی طرفدار شوروی نقش داشتند. شاه ایران بر این عقیده بود که جانشین داوود چپی‌های طرفدار مسکو خواهند بود. در کتاب یادداشت‌های اسدالله علم، به نقل از آخرین شاه ایران، آمده است که افسران طرفدار شوروی در نهایت حکومت داوود را سرنگون خواهند کرد. در داخل افغانستان نیز آن زمان، این باور داشت قوت می‌گرفت که سردار محمد داوود حتی اگر به مرگ طبیعی بمیرد، جای او را نیروهای طرفدار شوروی می‌گیرند.

شاه ایران روابط بسیار نزدیکی با ظاهرشاه داشت که در زمان حاکمیت داوود، در رم، پایتخت ایتالیا، به سر می‌برد و بخشی از هزینه‌های او را می‌پرداخت. اسناد نشان می‌دهد که محمد‌رضا‌شاه پهلوی ظاهرشاه را تشویق کرده بود که به کمک سران قبایل و سایر نیروهای سنتی، علیه سردار محمد داوود دست به قیام بزند و دوباره سلطنتش را اعاده کند، اما ظاهرشاه روحیه‌ جنگجویی نداشت و نخواست بجنگد. استعفای رسمی ظاهرشاه از مقام سلطنت شاه ایران را مجبور کرد تا حکومت سردار محمد داوود را به رسمیت بشناسد و تلاش کند به او نزدیک شود.

در داخل افغانستان هم اوضاع به‌گونه‌ای سیر کرد که سبب بی‌اعتمادی سردار داوود به نیروهای چپ طرفدار شوروی شد. روابط داوود با نیروهای چپ هر روز تیره‌تر می‌شد. نیروهای چپ بر مبنای باورهای ایدئولوژیکشان کم‌کم به این نتیجه رسیدند که داوود به‌رغم ترقی‌خواهی، عنصری از «مناسبات سلطنت فئودالی» است و در نهایت، دست به سرکوب این نیروها می‌زند. نقش ایران در تعمیق بی‌اعتمادی میان داوود و نیروهای چپ را نباید دست‌کم گرفت. 

محمد عبدالوکیل، وزیر خارجه‌ حکومت محمد نجیب‌الله، که در زمان زمامداری داوود از فعالان جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق بود، در کتاب خاطراتش آورده است که ساواک (سازمان اطلاعاتی ایران در زمان شاه) میان نیروهای چپ افغانستان عوامل نفوذی‌ داشت. او به نقل از ببرک کارمل و دیگر رهبران حزب دموکراتیک خلق، در کتابش آورده است که خلیل زمر، یکی از افراد بلندپایه‌ و مهم در جناح پرچم، برای ساواک کار می‌کرد. خلیل زمر مدتی قبل از کودتای هفت ثور/اردیبهشت، از حزب دموکراتیک خلق استعفا داده بود. پس از روی کار آمدن حزب دموکراتیک خلق، این شخص بلافاصله زندانی شد و تا سال ۱۹۸۹ که ارتش سرخ خاک افغانستان را ترک کرد، در زندان بود.

شاه ایران از طریق عوامل نفوذی ساواک در نیروهای چپ افغانستان اطلاع حاصل کرده بود که این نیروها گزینه کودتای نظامی علیه داوود را در نظر دارند. او ظاهرا به این نتیجه رسیده بود که اگر روابط داوود با رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان تیره شود یا دست به سرکوب نیروهای چپ بزند، این نیروها به کودتای نظامی علیه حکومت وقت متوسل می‌شوند. شاه ایران انتظار داشت اگر نتواند از روی کار آمدن چپی‌ها جلوگیری کند، حداقل آن را به تعویق بیندازد.

برخی رهبران حزب دموکراتیک خلق بر این باورند که آن زمان، شاه ایران اطلاعاتی را که از طریق عوامل نفوذی ساواک در نیروهای چپ افغانستان به دست می‌آورد در اختیار داوود می‌گذاشت. سردار محمد داوود شمار افسرانی را که برای آموزش‌های نظامی به شوروی فرستاده می‌شدند کاهش داد. او در دو سال آخر حاکمیتش، با وساطت شاه ایران، روابطش با پاکستان را بهبود بخشید. شاه ایران بین سردار محمد داوود و ذوالفقار علی بوتو، نخست‌وزیر وقت پاکستان، میانجی‌گری کرد.

در سال ۱۹۷۵، ارتش ایران در سرکوب جدایی‌طلبان بلوچ به ارتش پاکستان کمک کرد. آن زمان، شوروی می‌خواست از طریق خاک افغانستان، به نیروهای جدایی‌طلب بلوچ کمک‌رسانی کند. اما سردار محمد داوود، به سفارش شاه ایران، نخواست کار به آن‌جا بکشد. در آن سال، حیات احمد‌خان شیرپاو، یکی از سیاستمداران پشتون طرفدار ذوالفقار علی بوتو، در انفجاری در نزدیکی پیشاور کشته شد. حکومت پاکستان در آن زمان، خان عبدالغفارخان و دیگر پشتون‌های هویت‌طلب متحد داوود را به ظن قتل شیرپاو بازداشت کرد. این اقدام اسلام‌آباد خشم سردار محمد داوود را برانگیخت. اما با میانجی‌گری‌های شاه ایران، ذوالفقار علی بوتو، نخست‌وزیر وقت پاکستان، پذیرفت که قبل از انتخابات پارلمانی سال ۱۹۷۶ پاکستان، فعالان پشتون زندانی را آزاد کند. وساطت شاه ایران از افزایش تنش در روابط افغانستان و پاکستان جلوگیری کرد. در همان سال، ذوالفقار علی بوتو، با وساطت شاه ایران، از کابل دیدار کرد و روابط افغانستان و پاکستان به حالت عادی بازگشت.

سردار محمد داوود در سال ۱۳۵۶، به وزارت خارجه دستور داد تا اسناد قرارداد حقوقی رودخانه‌ هلمند را با ایران مبادله کند. او که مخالف این قرار بود در آغاز حکومتش، دستور داده بود اسناد آن مبادله نشود ولی در سال آخر حکومتش، به‌دلیل نزدیکی با تهران، از این موضع عقب‌نشینی کرد.

در آن زمان، افغانستان برای راه‌اندازی پروژه‌های آبادانی و مدرن‌سازی نهادها، به کمک‌های مالی شوروی نیاز داشت و ناگزیر بود که سیاست نفوذ‌ی مسکو را تحمل کند. ولی شاه ایران در سال‌ ۱۹۷۶، به داوود وعده داد که کمک‌های مالی تهران به کابل را افزایش می‌دهد و حتی به افغانستان کمک می‌کند تا وام‌های شوروی را بپردازد. ظاهرا شرط کمک مالی شاه ایران به افغانستان جلوگیری از گسترش نفوذ نیروهای چپ طرفدار شوروی در دستگاه دولت و ارتش بود.

سردار محمد داوود فشار بر نیروهای چپ را افزایش داد. استخبارات حکومت داوود نظارت بر فعالیت‌های رهبران حزب دموکراتیک خلق را بیشتر کرد و چهره‌های نزدیک به این رهبران را از کابینه اخراج کرد. رهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان در پاسخ به این فشارها، وحدت سازمانی‌شان را که دو سال پس از تاسیس این حزب از بین رفته بود، اعاده کردند. روابط حکومت سردار محمد داوود با کشورهای عرب‌زبان مثل کویت و عربستان سعودی هم گسترش یافت. سردار محمد داوود از این کشورها هم وعده‌ کمک مالی گرفت.

افزایش فشار به رهبران حزب دموکراتیک خلق سبب شد برخی رهبران جاه‌طلب این حزب مثل حفیظ‌الله امین تصمیم بگیرند که در صورت توسل سردار محمد داوود به سرکوب فیزیکی و بازداشت سران حزب، به کودتای نظامی متوسل شوند. ترور میر اکبر خیبر، یکی از رهبران حزب دموکراتیک خلق، در ۱۷ آوریل ۱۹۷۸ و سخنان تند رهبران حزب دموکراتیک خلق در مورد داوود‌خان در مراسم تشییع پیکر خیبر، سبب شد که حکومت احساس خطر کند و این رهبران را به زندان بیندازد. در پی این حادثه، نظامیان وفادار به حزب دموکراتیک خلق در هفت ثور/اردیبهشت دست به کودتا زدند. در این کودتا، سردار محمد داوود و اعضای خانواده‌اش کشته شدند.

کودتای حزب دموکراتیک خلق و روی کار آمدن حکومتی طرفدار شوروی تحقق کابوس شاه ایران بود. تلاش‌های او نتوانست مانع از به قدرت رسیدن چپی‌ها در کابل شود. شاه ایران، که روابط نزدیکی با ظاهرشاه در رم برقرار کرده بود، در نظر داشت در صورت روی کار آمدن نیروهای چپ طرفدار شوروی، از شاه سابق افغانستان و اطرافیانش حمایت کند تا در برابر این نیروها قرار گیرند. اما سلطنت پهلوی‌ در ایران هم هشت ماه پس از کودتای هفت ثور/اردیبهشت، به تاریخ پیوست.

روزنامه‌نگار
تازه چه خبر؟
گزارش‌های رسانه‌ای از مرگ شاهین ناصری، از شاهدان شکنجه نوید افکاری، در زندان تهران بزرگ خبر می‌دهند. منابع نزدیک به خانواده شاهین ناصری در گفت‌وگو با...More
طالبان اسامی شماری از افراد از جمله دو نفر از فرماندهان نظامی طالبان را که به سمت‌های مهم دولتی منصوب کرده است، اعلام کرد. به گفته ذبیح‌الله مجاهد،...More
حسن زرقانی دادستان مشهد از بازداشت شش متهم پرونده کودک‌ربایی در این شهر خبر داد و اعلام کرد که متهم اصلی پرونده هنوز دستگیر نشده وفراری است. زرقانی...More
پارلمان اروپا در قطعنامه‌ای اعلام کرد گروه شبه‌نظامی حزب‌الله لبنان که بارها وفاداری ایدئولوژیک قوی خود به جمهوری اسلامی را نشان داده، دولت لبنان را...More
ارتش سودان در بیانیه‌ای که از تلویزیون دولتی این کشور پخش شد، اعلام کرد تلاش برای کودتا را خنثی کرده و اوضاع تحت کنترل است. یک عضو شورای حکومتی سودان...More