ردپای قدرت ایران در همه جا به جز مناطق زلزله زده
آوازهی ایران در چند دههی اخیر بی شک مرزهای منطقهای را درنوردیده و سیاستهای این کشور در عرصهی روابط بینالملل اکنون بیش از هرزمانی به بستری برای منازعهی ایران با جهان بیرون بدل شدهاست. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ۵۷ معماران کلیدی نظام جدید، ایدههای قدرتطلبانه و بلندپروازانهای را به چاشنی سخنرانیها در نماز جمعهها و گردهماییها تبدیل کردند. شعار«صدور انقلاب» رهبر وقت جمهوری اسلامی آیتالله خمینی، چه بسا انگیزهای شد برای صدام حسین رهبر دیکتاتور وقت عراق تا از ترس نفوذ ایران در میان دوسوم جمعیت شعیه مذهب کشورش جنگ خانمانسوز هشت سالهای را برایران تحمیل کند. تجربهای که به نوعی آغازگر سفری شد تا سردمداران سیاسی و نظامی ایران را پس از نزدیک به چهار دهه چنان درگیر نزاعهای ایدئولوژیک منطقهای و جهانی کند که دیگر وقتی برای امدادرسانی به زلزله زدگان در غرب کشور نداشته باشند.
شامگاه روز یکشنبه ۱۲ آبان زلزلهای به قدرت ۷/۳ ریشتر مناطق عمدتا کردنشین غرب ایران را لرزاند. زلزله کرمانشاه به منطقه وسيعي از سرپلذهاب، قصرشيرين، ثلاث باباجاني، اسلامآباد و ساير شهرستانهاي غرب استان خسارات سنگيني وارد کرده که تاکنون ۴۳۲ کشته و نزدیک به دههزارزخمی برجای گذاشته است. وقوع زلزله در ایران به عنوان کشوری زلزلهخیز البته امری به دوراز انتظار نیست، آنچه که همگان را به تعجب واداشت تکرار تجربهی تلخ عدم آمادگی دولت ایران در پیشبینی تمهیدات لازم درامدادرسانی به قربانیان حوادث طبیعی از این دست بود. انتقادی که دولت ایران با در نظرگرفتن وقوع مکرر زلزله در ایران به خوبی با آن آشناست.
در این یادداشت سعی خواهد شد تا به تحلیل و قیاس اقدامات جمهوری اسلامی ایران در مدیریت و پیشبرد اهداف سیاسی-نظامیاش در منطقه و جهان و عواقب داخلی آن پرداخته، و درعین حال به طرح این پرسش، که چرا حاصل، به زعم مسئولان نظام، توانمندیهای بالای منطقهای و بینالمللی ایران (صرفنظر از انتقادات وارده برچگونگی کاربرد آن) انعکاس و نمودی عملی درعرصهی داخلی ندارد، بپردازد.
- مدیریت داخلی زیر سایه سیاست برون-مرزی
کشوری که از توانایی حمایت مالی، سازماندهی، تحرک و تدارک لجستیکی دههاهزار شبه نظامی در سرتاسر خاورمیانه از سوریه تا یمن، عراق، لبنان وغزه را دارد بعید است که ازعهدهی برنامهریزی تمهیدات امدادرسانی برای موقعیتهای بحرانی نظیر بحران زلزلهی کرمانشاه برنیاید. شیوهی رسیدگی به قربانیان زلزلهی اخیر بی شک برای بسیاری یادآور صحنههای تکراری و ناامیدکنندهی بیشماریاست که همزمان قربانیان و امدادگران را درعرصهی مبارزه با این بلای طبیعی با ناکامی روبرو کرده است. وقوع مکرر زلزله درکشورهایی مانند ژاپن به دلیلی برای برنامهریزیهای بلندمدت بدل شده به طوریکه این کشور توانایی مقابله با شدیدترین زلزلهها را دارد. در ایران اما علیرغم اینکه تحقیقات انجام شده دربارهی زلزلههای رودبار و بم نشان از ضعفهای ساختاری در خصوص نحوهی مدیریت بحران دارد هیچ تلاشی در بهبود برنامهریزی و مدیریت این پدیدهی مهلک طبیعی نشدهاست. تقریبا تمامی نقاط ضعف برشمرده شده در یک تحقیق در خصوص آسیبشناسی مدیریت امدادرسانی در زلزلههای پیشین شامل تاخیر درعملیات نجات، عدم برنامهریزی از قبل، امکانات ناکافی و نامناسب، کمبود وسایل نجات و غیره درامدادرسانی پس از زلزله کرمانشاه به شیوهی تاسفباری تکرارو تجربه شدند.
نقلقولهای متناقض معاون عملیات سازمان امداد و نجات هلال احمر شاهین فتحی که در خبرگزاری ایرنا انعکاس یافت، خود شاهد گویایی از سیاستزدگی حتی این زاویه از زندگی ایرانیان است. فتحی در مصاحبهی خود با ایرنا از طرفی اظهار داشت که امکانات و اقلام امدادی و زیستی به منطقه ارسال شده و کمبودی وجود ندارد. اما وی در ادامهی سخنانش با اذعان به کندی در عملیات امدادرسانی گفت که تنها به هشتاد درصد از زلزله زدگان آب آشامیدنی رسانده شده و افزود که کنسرو جات، پتو، موکت و مواد غذایی خشک فاسد نشدنی از اقلام مورد نیاز زلزله زدگان است.
مرتضی سلیمی رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت هلال احمراظهارداشت که تعداد دههزار تخته پتو در بین مردم مصیبت دیده توزیع شده و تعداد ده فروند هلیکوپتر به انتقال مجروحین اختصاص داده شده است. با در نظرگرفتن اظهارات مکررمقامات جمهوری اسلامی در رابطه با تواناییهای نظامی ایران برای رویارویی حتی با آمریکا، پرسش اینستکه آیا مقامات دولتی واقعا اختصاص تنها ده فروند هلیکوپتر برای عملیات امدادرسانی را متناسب با مقیاس و گسترهی وسیع جغرافیایی مناطق زلزلهزده دیدهاند؟
با توجه به اینکه تعداد زیادی از مصدومین این زلزله برای مداوا به بیمارستانهای استان البرز منتقل شدهاند، مردم این مناطق حق دارند از مسئولان جمهوری اسلامی بپرسند که چرا استانهای غربی دارای امکانات پزشکی کافی و مجهز برای رویارویی با بحرانهایی از این دست نیست؟
- کمکهای خارجی و تبعات داخلی
این درحالیاست که اوایل آبان امسال جواد ظريف برای افتتاح یک بيمارستان 50 تختخوابي که توسط جمهوري اسلامي ايران از بودجه کمک هاي توسعهاي در کشور آفریقایی اوگاندا احداث و تکميل شده است در راس هیاتی بلندپایه به این کشور سفر کرد. با در نظر گرفتن شیعهمذهب بودن هفتدرصد جمعیت ۳۷ میلیونی اوگاندا بعید نیست انگیزهی ایران از احداث این بیمارستان ترویج فرقهگرایی مذهبی دراین کشورآفریقایی بوده باشد.
دولت ایران همچنین در سالهای اخیر در راستای سیاستهای مذهب-محور برون مرزیاش در قالب کمکهای گسترده به مناطق شیعی نشین تحت نفوذ گروه همپیمان ایران، حزبالله لبنان، به احداث تعداد زیادی بیمارستانهای بسیار مجهز در جنوب لبنان دست زده، که تنها یکی از آنها توانایی رسیدگی و مداوای ۸۰۰۰ بیمار اورژانسی در ماه دارد. بیمارستانی دیگر با نام امام خمینی دربعلبک لبنان که توسط ایران احداث شده و بودجهی آنرا ایران می دهد، بیش از شصت پرستار و هشت دکتر دائمی از جمله دو دکتر ایرانی دارد. بنیاد شهید گروه حزبالله لبنان که بودجهی آن توسط ایران فراهم می شود به خانوادههای کشتهشدگان این گروه کمکهای گستردهای ارایه می دهد و این نهاد تنها در«بکه» شهرتحت ادارهی حزبالله لبنان به ۴۰۰ خانوار حقوق ماهیانه پرداخت میکند. گزارشها تخمین زدهاند که میزان کمکهای مالی ایران به گروه حزبالله لبنان به ۸۰۰ میلیون دلار در سال می رسد. ایران در چارچوب چنین سیاستی در غزه نیز به گروه شبهه نظامی حماس کمکهای بلاعوض فراوانی کرده است. جالب این است که با الهام از مصداق ضربالمثل «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است»، افکار عمومی در ایران در اعتراضات گوناگون نگرانی و مخالفت خود را با کمکهای دولت ایران به کشورهای دیگر ابراز داشتهاست.
- نفوذ ایران از خاورمیانه تا آمریکای جنوبی
پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ و قدرتگرفتن شیعیان در عراق، دریچهای دیگر برای قدرتنمایی ایران و بخصوص نیروی قدس سپاه پاسدارن جمهوری اسلامی در منطقه بازشد. ایران با بنیاننهادن یک گروه شبههنظامی شیعی با نام «حشد الشعبی» در عراق و استفاده از آن در جنگهای نیابتیاش در عراق و سوریه مقادیر هنگفتی از بودجهی ایران را صرف تمهیدات تدارکاتی و نظامی این گروه کرده است. به طور مثال در ماه گذشته نیروهای حشدالشعبی در اقدامی علیه اقلیم کردستان عراق و به دنبال برگزاری رفراندوم در این اقلیم وارد مناطق وسیعی از کردستان موسوم به «مناطق مورد مناقشه» شدند که باعث خشم مقامات کردستان و برانگیختن احساسات ضدایرانی در میان کردهای اقلیم، که همواره دارای روابط حسنه و دوستانه با ایرانیان بودهاند شد، به طوری که جمعی از مردم خشمگین در اربیل پایتخت اقلیم کردستان پرچم ایران را از بالای کنسولگری ایران به پایین کشیدند. احساسات ضدایرانی از این دست البته در نتیجهی دخالتهای ایران در امور منطقه تدریجا به سرتاسر خاورمیانه از افغانستان گرفته تا لبنان و حتی بخشهایی از شمال آفریقا کشیده شده است. اما آنچه که ایرانیان را ازعواقب این سیاستها بیش از هرچیزی رنج میدهد بار سنگین اقتصادی این رویکرد است که آثار خود را باری دیگر در ناکارآمدی دولت در برخورد با بلایای طبیعی همچون زلزلهی کرمانشاه به شیوهی اسفناکی نشان میدهد.
سخنان حسن روحانی رئیسجمهور ایران دربازدیدش از سرپل ذهاب روز سه شنبه ۲۳ آبان هم حکایت از نواقص بنیادین در مدیریت بحران کشور دارد و هم انعکاسی از وجود انتقادات گسترده در این خصوص است زمانی که وی به نقل از خبرگزاری مهراظهار داشت: "عمده توقعات درباره نیازها اولیه است. زلزله ضعفهای ما و سازه هایمان را نشان داد، وقت این نیست مچ همدیگر را بگیریم."
تخریب بیش از نوددرصدی آپارتمانهای طرح مسکن مهر که یکی از معدود پروژههای ملی مسکن در ایران پس از انقلاب ۵۷ به شمار میرود، خود مصداق گویایی است از سخنان روحانی که این کشور تنها در چنین موقعیتهایی و البته به صورتی موقتی به فکر مسایل داخلی و مردم مصیبتزدهاش میافتد. ویدیوهای منتشره روی شبکههای اجتماعی که از رنج و بی امانی زلزلهزدگان غرب کشور در این شرایط بحرانی خبر میدهد دل هر انسانی را به درد میآورد. با درنظرگرفتن این واقعیت که زلزله اینبار دامان مناطق عمدتا کردنشین، که بنا به دلایل قومیتی از محرومیت دوچندان رنج می برند، نگرانیها از آسیبپذیری مردم بخصوص در روستاها که هیچ کمکی دریافت نکردهاند، روبه افزیش است.
جالب این است که مردم با تجربهی واکنش ناکافی و دیروقت دولت در زلزلههای سالهای قبل، اینبار خود دست به جمعآوری، سازماندهی و حتی در برخی موارد توزیع کمکهای امدادی به مناطق آسیبدیده کردهاند. امری که مطابق منشور حقوق بشر جزو وظایف اصلی دولتها در قبال ملتهای تحت قیمومیتشان است. آیین نامه ستاد پیشگیری و مدیریت بحران در حوادث طبیعی و سوانح غیرمترقبه که ریاست آن برعهدهی رئیس جمهور است دولت را موظف کردهاست تا در خصوص حوادث غیرمترقبه با اتخاذ تصمیم درباره اقدامات احتیاطی تمهیدات لازم برای مدیریت امدادرسانی را فراهم آورد. ضعف بارز دولت در این رابطه و در مورد زلزلهی کرمانشاه خود گواهی دیگراز عدم تناسب عزم راسخ جمهوری اسلامی در اعمال توانمندیهایش درپیگیری اهداف خارجی از یک طرف و مدیریت ضعیف بحرانهای داخلی از طرف دیگر است. هضم و درک در کنارهم قراردادن توانایی ایران برای احداث دو شهر موشکی در اعماق ۵۰۰ متری زیرزمین از یک طرف و ناکارآمدی مکرر همین نظام در مدیریت و برنامهریزی امدادرسانی به زلزله زدگان بسیار مشکل به نظر می رسد.
سیاستهای ایدئولوژیک برون-مرزی ایران در چند دههی اخیر مقادیر هنگفتی از سرمایههای کشور را که می توانست از مشکلات مردم به شیوهی معنیداری بکاهد، به کشورهایی روانه کرد که برخی از کارشناسان اقتصادی حتی در توانایی این کشورها دربرگشت این سرمایهها به ایران نیز تردید جدی دارند. سرمایهگذاری یک میلیارددلاری ایران در طرح ساخت دههزار واحد ساختمانی در ونزوئلا تنها مشتی از خرواراست. اگرچه نحوهی اجرای این توافقنامه و سرنوشت سرمایهی صرفشده هنوز درهالهای از ابهام قرار دارد، اما شاید بتوان انگیزهی ایران در تندادن به چنین سرمایهگذاریهایی را در مخالفت ونزوئلا(در کنار سوریه و کوبا) با فرستادن پروندهی اتمی ایران به شورای امنیت در سال ۱۳۸۴رصد کرد.
لازم به ذکر است که در حوزهی روابط بینالملل روابط ایران با کشورهای بلوک کمونیستی سابق بخصوص کشورهای آمریکای لاتین از جمله ونزوئلا تنها به دلیل نقطهی اشتراکشتان در دشمنی با آمریکا قابل تفسیر است، امری که بیشک برای شهروندان ایرانی هزینهی سنگینی داشته است. به بیانی دیگر ایران هنوزبه طور پرهزینهای درگیر جنگ سردی است که پایان آن نزدیک به سه دهه قبل با فروپاشی شوروی سابق و برچیدن دیوار برلین عملا رقم خورد.
- سیاست خارجی و خطرات نامعلوم پرتگاه توهم
پروندهی سیاستهای خارجی ایران در خصوص بحران سوریه نیز هزینههای هنگفتی داشته و صرفنظر از انتقادات اخلاقی از پشتیبانی تمامعیار ایران ازرژیم اسد که خود متهم به سرکوب خشونتامیز مردمش است، هنوزمعلوم نیست مداخلهی مستقیم نظامی ایران در این میدان آتش با حضور ابرقدرتهای جهانی از جنبهی بینالمللی چه تبعاتی برای ایران به دنبال خواهد داشت. نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در شش سال گذشته بیشتر توان و تمرکز خود را صرف کمکهای گسترده به رژیم بشاراسد کرده، امری که اصولا تنها منافع سیاسی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران و نه منافع مردم را در محورخود دارد. دولت ایران به گزارش «وال استریت جورنال» به استخدام هزاران پناهندهی افغانی و لبنانی برای جنگ در بحران سوریه دست زدهاست. بیشک بادرنظرگرفتن اینکه صدهاهزار جوان ایرانی از بیکاری رنج می برند، میشود استنباط کرد که سرمایه مصرف شده در این جنگ نیابتی میتوانست برای سرمایهگذاری در اشتغال جوانان هزینه شود. علاوه براین مداخلهی ایران در سوریه و نگهداشتن بشاراسد در قدرت به هر قیمتی بیشک در درازمدت تبعات سیاسی و اجتماعی بالایی برای ایرانیان در منطقه خواهد داشت.
بیشک آسیبشناسی سیاستهای بینالمللی ایران و نقش آن در ناکارآمدیهای داخلی دولت در این مقال نمیگنجد، اما آنچه که در بالا آمد تنها بخشی از عدم توازن در سیاستهای داخلی و خارجی نظامی است که سرسختانه و با بالاترین هزینهها به پیگیری شعارهای سیاسی- ایدئولوژیکیاش در منطقه و جهان همت می گمارد. زلزلهی کرمانشاه و قربانیان بیپناهش البته یکی دیگر از سنگ محکهایی شد تا باری دیگر این تضاد روشن درقدرتنمایی ایران در عرصهی خارجی و غیاب چنین قدرتی در برخورد با بحرانهای داخلی از قبیل زلزله نمایان شود.