کوروش؛ از اسطورهای تاریخی تا تهدیدی امنیتی
کوروش که معرف هویت تاریخی شکلگیری قدرت امپراطوری ایران در اوج خود بوده است، اکنون از یک شخصیت تاریخی، تبدیلبه یک تهدید سیاسی برای نظام جمهوری اسلامی شده است که سیستم را مجبوربه انجام تمهیدات امنیتی، ازجمله بستن مقبره، اعلام برگزاری مانور بسیج در منطقه پاسارگاد، کنترل راهها، لغو تورهای سیاحتی به پاسارگاد و برگرداندن رانندگان غیرمحلی و استانداری دولت روحانی را وادار به گفتن روایت نادرست از مسائل کرد، که مدعی شوند هیچگونه مورد خاص امنیتی در اطراف آرامگاه کوروش نبوده است و با توجه به مراجعهنکردن مردم، شاهد شکلگیری ترافیک در محورهای ارتباطی این منطقه نبودهاند.
اما این پرسش مطرح است که توجه به کوروش که در دهه هشتاد شمسی شروع به رشد کرد، بهگونهای که دولت احمدینژاد نیز میخواست با سوار شدن بر ناسیونالیسم ناشی از آن، ایرانیان ناراضی را نیز جذب خود کند، چگونه و به چه دلایلی برای نهادهای قدرت تبدیل به تهدید امنیتی شده است:
الف -کاراکتر با قابلیت بسیج مردم
نظام جمهوری اسلامی، پیروزی انقلاب و نیز اداره جنگ و حل دیگر بحرانهای سیاسیش را مدیون قابلیت بسیج مردمیش میداند. بسیج سیاسی همیشه نیازمند سمبلهایی اسطورهای است که جامعه به آنها اعتقاد داشته باشد و آن را سمبل ارزشهایی بپندارد که برایش مبارزه میکند. جمهوری اسلامی هرگز تمایلی نداشته که هیچ اسطورهای را جز اسطورههای مذهبی بهرسمیت بشناسد. اکنون برای جامعه ناراضی، کوروش تصویر اسطورهای است که هم سمبل عظمت تاریخی امپراتوری ایران و هم سمبل رواداری و تساهل امپراطوری بوده است که در مجسمه کوروش در پاسارگاد که همزیستی ملتهای مختلف را نشان میدهد و نیز منشور کوروش متبلور گردیده است. اکنون کوروش تصویر کاراکتری است که برای اولینبار خارج از اسطورههای مذهبی و نیز خارج از چارچوب تبلیغات مذهبی مطرح شده و قابلیت بسیج سیاسی پیدا کرده است . اکنون که شکاف میان نظام و مردم ناراضی بهعلت ناکارآمدی سیستم، نارضایتی اقتصادی و نیز شکلگرایی مذهبی افراطی افزایش یافته است، قابلیت بسیج سیاسی ناراضیان با تصویر کوروش نیز افزایش میبابد و این، از نگاه سیستم که خطرات امنیتی را از این زاویه، سریع درک میکند، موجب نگرانی شده است و برخلاف غافلگیری سال گذشته، امسال تمهیدات لازم را فراهم کرد که هیچ تصویر رسانهای از بسیج سیاسی حول محور کوروش، در رسانهها برجا ی نماند؛ زیرا به مدد شبکههای اجتماعی، تصویری پرقدرت از کاراکتر کوروش شکل میگیرد که او را تبدیلبه سمبل اصلی مخالف وضع موجود میکند و مجدداً از این زاویه نیز توجه بیشتری را به خود جلب میکند.
ب- بهرسمیت شناختهنشدن ارزشهای تاریخی ایران
یکی از مشکلات جمهوری اسلامی ایران، از آغاز این بوده است که رهبرانش همیشه بهگونهای رفتار کردهاند که گویی حیات ملت ایران و تاریخ واقعی ایران، با جمهوری اسلامی آغاز شده و تاریخ پادشاهی مملو از جنایت و فساد و خفقان بوده است و روح جدید و واقعی ایران، از بهمن ۵۷ در کالبد این سرزمین دمیده شده است. به همین دلیل، هیچگاه عنصر تداوم تاریخی را که ایران را در مرزهای کنونیش بهدست روحانیان رسانده است، در نظر نمیگیرند و هیچگاه ازسوی دو رهبر ایران بعد از انقلاب، سخنی درمورد منافع ملی مطرح نشده است. فقط در ماههای اخیر و بعد از انتخابات ریاستجمهوری بود که برای نخستینبار، آیتالله خامنهای از منافع ملی حقیقی سخن گفت که آن را هم به ارزشهای مذهبی ربط داد.
این شکاف فکری که خود رهبران سیاسی ایران به آن دامن زدهاند، بهتدریج و با زوال ارزشهای سیاسی حکمرانی جمهوری اسلامی، در عمل ارزشهای گذشته تاریخی ایران را برجسته کرده است و در این میان، کوروش بیش از هر سمبلی، سمبل ارزشهایی است که ناسیونالیسم ایرانی درحکمرانی جستجو میکند.
ج- دیلمای ناسیونالیسم و عدم قابلیت اداره آن
هر چند جمهوری اسلامی در تبلیغات خود سعی میکند که از ارزشهای مذهبی استفاده کند، اما هم در زمان جنگ و هم در سالهای اخیر و بهویژه در دوره تهدیدات ترامپ علیه ایران، متوجه پتانسیل قدرتمند ناسیونالیسم ایرانی برای تولید همبستگی و تقویت نظام سیاسی در میان ایرانیهای داخل و خارج کشور شده است؛ و البته سعی میکند از این ناسیونالیسم، در مقابله با تهدیدات خارجی، بهویژه آمریکا و یا منازعات با کشورهای عربی، بهویژه عربستان سعودی بهره جوید. ازسوی دیگر، نظام بهخوبی میداند که مبلغان آن، توانایی این را ندارند که ارزشهای ناسیونالیستی را بهراحتی به جامعه بفروشند؛ زیرا درعمل، همه این عناصر و ارزشها باید بهعنوان مقوم نظام عمل کنند و در نهایت باید ذیل ارزشهای مذهبی قرار گیرند. علاوهبر این، هرچند مسأله امنیت و مقابله با قدرتهای خارجی جزو ارزشهای ملی بوده است که ممکن است به کار نظام بیاید، اما برداشت آنها این است که نمیتوانند برروی چنین نیرویی ناشیاز این ارزشها، بهعنوان نیروی همیشه وفادار حساب باز کنند.
همچنین از دیگر هراسهای روحانیت در زمینه ارزشهای ملی این است که فکر میکنند اگر بخواهند ارزشهای ناسیونالیستی را درجهت منافع سیاسی خود بهکار گیرند، در نیمهراه، این ارزشها بهوسیله مخالفان و ناراضیان به تصرف درآید و علیه خود آنها بهکار گرفته شود؛ مانند وضعیتی که در دوره شاه در مورد تبلیغات مذهبی صورت میگرفت.
د- عدم اعتماد بهنفس در مواجهه با اسطوره کوروش
نحوه عمل سیستم در سال گذشته و امسال، بهخوبی نشاندهنده نوعی عدم اعتماد بهنفس در سیستم، در مواجهه با این موضوع است و همین، سبب خواهد شد که مخالفان، برروی کوروش سرمایهگذاری بیشتری بکنند. سیستم هنوز نتوانسته راهکار منطقی و مدنی برای مواجهه با این موضوع پیدا کند .
درمجموع میتوان گفت که نادیدهگرفتن عنصر منافع ملی بهعنوان عنصر کلیدی همبستگی ملی در مقابل تهدیدات خارجی و فقر تاریخی در نگرش به عنصر تداوم سرزمین ایران و ناکارآمدی سیستم و نارضایتی سیاسی و اجتماعی، کوروش را از عنصری تاریخی و اسطورهای که میتوانست در خدمت بازسازی ارزشهای ملی در مقابل تهدیدات خارجی قرار گیرد، به تهدیدی امنیتی برای نظام تبدیل کند.