از ایست قلبی نفت تا حباب ساختگی بورس
روزنامههای امروز بوی نفت میدهد. قیمت نفت تولید آمریکا در سقوطی عجیب، سیر نزولی منفی داشت و این اتفاق بیسابقه تیتر یکِ روزنامههای ایران را که کشوری نفتی است و روزگارش با فروش نفت میگذرد، نفتی کرد.
البته سردبیران از طبعآزمایی هم غافل نبودند و تا توانستند با نفت، قافیه ساختند. اسکناس از «سیاهبختی طلای سیاه» گفته است و روزنامه اقتصادِ سرآمد، خبر از «ایستِ قلبی نفت» داده و روزنامه جوان به «نفت در خاک سیاه» پرداخته است.
بازار گمانهزنی درباره آینده نفت هم در روزنامهها داغ است. داریوش قنبری در یادداشتی با عنوان «متغیرهای اقتصاد ایران در سال آتی»، از ورشکستگی کامل دولت پردهبرداری کرده است. اینطور که قنبری نوشته است با نفت ۵۰ دلار و با فروش یک میلیون بشکه نفت در روز، دولت میتوانست به حل بخشی از مشکلات امیدوار باشد اما با قیمت فعلی نفت، رسیدن به درآمد پیشبینیشده قبلی نیازمند فروش دو میلیون بشکه نفت برای است که با تحریمهای آمریکا، چنین فروشی ممکن نیست.
به نوشته قنبری، راه دیگر دولت برای کسب درآمد، مالیات بود که با شیوع کرونا و تعطیلی کسبوکارها، به آن هم امیدی نیست. اما فریدون مجلسی، در روزنامه آفتاب یزد، هرچند قیمت نفت را زیر سایه سیاست و اقتصاد و بهداشت میبیند اما ابراز امیدواری کرده است که با رفع شرایط قرنطینه در آمریکا و اروپا و مصرف بنزین، اوضاع فروش نفت بهتر شود و پیشبینی کرده است که در شرایط ارزانی نفت، کشورهایی مثل چین، ژاپن و کره جنوبی که از خریداران عمده نفتاند، اقدام به خرید و ذخیره نفت میکنند و حتی معادن قدیمی نمک را هم انبار ذخیره نفت ارزان خواهند کرد .
اما بشنوید از روزنامه کیهان که سرخوشانه نوشته است «مکر آمریکا به خودش برگشت». در گزارش کیهان آمده است که آمریکاییها میخواستند صادرات نفت ایران را به صفر برسانند اما شیوع کرونا کاری کرد که حالا قیمت نفت آمریکا به زیر صفر رسیده است. کیهان برای خوانندگانش توضیح داده که وضع طوری است که تولیدکنندگان نفت در آمریکا مجبور شدهاند نفت رایگان به متقاضیان بدهند و هزینه حملونقل و انبار را هم بپردازند.
از نفت که بگذریم، اوضاع کرونا در ایران همچنان نگرانکننده است. روزنامه خراسان خبر داده است که خطر موج دومِ کرونا مشهد را تهدید میکند و ترافیک تهران هم ۷۰ درصد افزایش داشته است، این یعنی فاصلهگذاری اجتماعی و پیشگیری چندان عملی نیست.
در این حال و روز، آفتاب یزد از دلسردی مجلس دهم در آخرین ماههای این دوره نوشته است و اینکه مجلس از وقتی کرونا شایع شد، فقط شش جلسه علنی داشته است.
از روزنامه اعتماد هم بخوانیم که تیتر یکِ غیرنفتی انتخاب کرده و گزارش اول این روزنامه درباره دستمزد نجومی برخی مجریان صداوسیماست، با این عنوان طعنهآمیز که «واقعا چند میگیری مجری باشی؟»
محمدتقی فهیم هم با اشاره به دستمزد بالای برخی مجریان صداوسیما برای اجرای چند شب برنامه، پرسیده است «کدام عدالت؟»
نویسنده اعتماد دستمزدهای گزاف مجریان را نشانهای دانسته است از اینکه سرمایهداری بر تمام شئون کشور حکمفرماست، با این تفاوت که در کشورهایی که سرمایهداری کلاسیک دارند، مالیات باید داد و حسابوکتاب شفاف است اما در ایران اینطور نیست.
محمدتقی فهیم این را هم گفته که ساعت مچی مجری محترم ما به اندازه حقوق سالانه چند کارگر است و در این شرایط، آیا میشود از عدالت حرفی زد؟
برویم سراغ روزنامهخوانی امروز.