طنزآورانی که جوانمرگ شدند
مرگ دو طنزنویس به فاصله کمتر از یک هفته، در سن زیر پنجاه سالگی در حالی که میانگین سن مرگ در حال حاضر حدود ۷۰ سال است، مرا به فکر فرو برد. آیا این همزمانی یک قاعده است یا صرفا تصادف؟ از همین رو یک بررسی ابتدایی روی زندگی صد طنزنویس مهم از دوره مشروطه تا حالا انجام دادم.
تقریبا اغلب طنزنویسان ایرانی با مشکل مواجه بودهاند؛ دوران حمله مغول، دوره صفویه و دوره مشروطه جزو بدترین دورههای زندگی مردم بوده، ولی هرگز زندگی طنزنویسان در هیچ دورهای مانند جمهوری اسلامی دشوار و سخت و پر آسیب نبود. به یکی از دوستانم گفتم: «زرویی نصرآباد فقط ۴۹ سال داشت، در حالی که وقتی عکسهای آخرش را میدیدی بهنظر هفتادساله میآمد. گفت: زندگی در ایران آدم را پیر میکند و دق میدهد. گفتم: فقط در ایران نیست؛ در فرانسه هم علیرضا رضایی در سن ۴۳ سالگی دق کرد و مرد.»
به گذشته که برگردیم، همین اتفاقها را میبینیم؛ تقریبا از زمان حمله مغول طنزنویسان بهطور خاص و شاعران بهطور اعم تحت فشار بودند و کمتر کسی به مرگ طبیعی میمرد. شرفالدین شفروه که طنز در آثارش فراوان است در ۳۱ سالگی مرد، اثیرالدین اومانی تکفیر شد و فراری بود، کمالالدین اسماعیل توسط مغول پس از شکنجه فراوان در نجف آباد کشته شد، سیف فرغانی و بیش از یکچهارم طنزنویسان و شاعران طنزسرای ایرانی در دوره حمله مغول به بغداد یا عثمانی پناه بردند و سیف فرغانی ۳۰ سال در انزوا در آقسرای ترکیه زندگی کرد. فخرالدین علی صفی در هنگام فرار کشته شد. ابن مقفع، مترجم مهم تاریخ ایران و مترجم کلیله و دمنه از پهلوی به عربی و بعد فارسی، در بغداد مثله شد و جلوی چشم خلیفه کشته شد.
در دوره صفویه تا انقلاب مشروطه، حداقل ۱۵۰ تا ۱۷۰ شاعر به هند رفتند چون دربار صفویه جز مداحی هیچ شعری را به مدت صد سال قبول نداشت. مجمر اصفهانی در ۳۵ سالگی مرد و وحشی بافقی در ۴۹ سالگی در فقر و انزوا و تنهایی مرد. عرفی شیرازی در هند به دلیل حسادت مسموم شد و در سن ۳۵ سالگی یکی از بزرگترین شاعران ایرانی که طبع طنز عالی هم داشت، در غربت مرد. واله داغستانی که از داغستان به اصفهان مهاجرت کرده بود بعد از صفویه به هند رفت و در تنهایی و انزوا درگذشت. حتی مهری عرب و شیخ بهایی هم که یکی شیخالاسلام شاه عباس و آن یکی ملکالشعرای شاه سلطان حسین بود، هر دو مهاجر لبنان بودند و در ایران مورد استقبال قرار گرفته بودند. فقط ۱۰ تا ۲۰ درصد طنزنویسان در سن بالای ۵۰ سال و به مرگ طبیعی مردهاند.
مرگ طبیعی ۱۰ درصد
افرادی که به مرگ طبیعی مردند: منوچهر احترامی، مرگ طبیعی در ۶۷ سالگی، که با وجود فروش میلیونی کتابهایش حقوقش پرداخته نشد. رسول پرویزی، مرگ طبیعی در ۵۸ سالگی، عمران صلاحی، مرگ طبیعی در ۶۰ سالگی پس از چندبار تعطیل شدن مجله و نشریهاش، کیومرث صابری فومنی، مرگ طبیعی در ۶۳ سالگی، محمد پورثانی، مرگ طبیعی، خسرو شاهانی، مرگ طبیعی، ادیبالممالک فراهانی، مرگ طبیعی در ۵۶ سالگی، ایرج میرزا، مرگ طبیعی در ۵۱ سالگی، ابوتراب جلی، مرگ طبیعی در ۹۰ سالگی و ابوالقاسم حالت، مرگ طبیعی در ۷۳ سالگی. (۱۰ نفر)
زندگی در غربت
افرادی که در غربت زندگی میکنند: بهمن فرسی، تبعید در لندن، حمید شریف، زندگی در غربت استرالیا، نیما دهقانی، زندگی در غربت، شراگیم زند، زندگی در غربت، محمد قاسمزاده، زندگی در غربت، محمود فرجامی، زندگی در غربت، ابراهیم نبوی، تبعید بعد از دو بار زندان، توکا نیستانی، زندگی در غربت، مانا نیستانی، یک بار زندان و زندگی در غربت، نیک آهنگ کوثر، یک بار زندان و زندگی در غربت، فریدون تنکابنی، زندگی در غربت، خانه سالمندان، تنهایی در کلن، نصرتالله نوح، سالها زندگی در تبعید، عباس توفیق، سالها زندگی در تبعید، حسن توفیق، سالها زندگی در تبعید، هادی فراهانی، کاریکاتوریست و زندگی در تبعید، بیژن اسدیپور، زندگی در تبعید، عباس پهلوان، زندگی در تبعید، ایرج پزشکزاد، زندگی در تبعید، هادی خرسندی، زندگی در تبعید، کامبیز حسینی، زندگی در تبعید و احمد سخاورز، زندگی در تبعید. (۲۱ مورد)
مرگ در غربت و تبعید
مرگ در غربت: غلامحسین ساعدی، مرگ در ۴۹ سالگی در غربت، محمدعلی افراشته، مرگ در غربت، در صوفیه و ۵۱ سالگی، علی اکبر دهخدا، سالها تبعید، و سپس مرگ طبیعی، تجرد قطعی، علی اکبر صابر، مرگ در ۴۹ سالگی در غربت، میرزا حبیب اصفهانی، تکفیر و تبعید تا پایان عمر، منوچهر محجوبی، مرگ در تبعید در ۵۲ سالگی، حسین توفیق، سالها زندگی در تبعید، مرگ در ایران، اردشیر محصص، مرگ در تبعید، سید محمدعلی جمالزاده، فرار از ایران به دلیل کشته شدن پدرش، تبعید تا آخر عمر، مرگ در خانه سالمندان، رضا گنجهای باباشمل، مرگ محترمانه و عادی در تبعید، صادق چوبک مرگ در غربت و اردشیر محصص مرگ در تبعید.(۱۱ مورد)
جوانمرگی طنزنویسان
جوانمرگها: حسن مقدم، مرگ در ۲۷ سالگی، میرزاده عشقی، مرگ در ۲۹ سالگی، صمد بهرنگی، مرگ در اثر حادثه در ۲۹ سالگی، پروین اعتصامی، مرگ در ۳۵ سالگی، جلال آلاحمد، مرگ در ۴۵ سالگی، شیون فومنی، مرگ در ۵۲ سالگی، بهرام صادقی، مرگ در ۴۷ سالگی، ایرج میرزا، مرگ در ۵۱ سالگی، سیدحسن حسینی، مرگ در ۴۹ سالگی، حسین پناهی، مرگ در ۵۰ سالگی، محمدعلی افراشته، مرگ در ۵۱ سالگی، علیاکبر صابر، مرگ در ۴۹ سالگی، منوچهر محجوبی، مرگ در ۵۲ سالگی، عباس نعلبندیان، مرگ در ۴۰ سالگی با خودکشی، صادق هدایت، مرگ در پاریس در ۴۸ سالگی با خودکشی، غلامحسین ساعدی، مرگ در ۴۹ سالگی، میرزا آقاخان کرمانی، مرگ با شکنجه در ۴۳ سالگی و فرخی یزدی، تبعید، زندان و مرگ با آمپول هوا در ۵۰ سالگی.
زندان بهخاطر خنداندن
طنزنویسان و کاریکاتوریستهایی که حداقل یکبار زندان رفتند: محمد رفیع ضیایی، سالهای دوران جوانی را در زندان گذراند، فریدون توللی، یکبار زندان و مرگ طبیعی در ۶۶ سالگی، پوریا عالمی، زندگی پس از یک دوره زندان، هادی حیدری، زندگی بعد از یک دوره زندان، ملکالشعرای بهار، دوبار زندان و مرگ طبیعی، کیومرث مرزبان، زندانی در حال حاضر، ابراهیم نبوی، دوبار زندان، مانا نیستانی یک بار زندان، نیک آهنگ کوثر یک بار زندان، محمد خرمشاهی زندان و احتمال اعدام، نصرت کریمی، یک بار زندان و نزدیک بود اعدام شود، آتنا فرقدانی زندان به خاطر کاریکاتور و محمدرضا حاج رستم بگلو، زندان به خاطر شعر طنز.
مرگ بهخاطر خنداندن
کشته شدن به دلیل نوشتن یا سرودن: سعیدی سیرجانی، قتل در زندان، میرزا آقاخان کرمانی، مرگ با شکنجه در ۴۳ سالگی، فرخی یزدی، تبعید، زندان، مرگ با آمپول هوا در ۵۰ سالگی، جلیل محمد قلیزاده، تکفیر توسط روحانیون، فتحعلی آخوندزاده، تکفیر و ممنوعیت کامل و میرزاده عشقی، ترور و مرگ در ۲۹ سالگی.
فقر و انزوا و سختی
انزوای مطلق و مرگ در سختی یا فقر: نسیم شمال، مرگ در فقر و تنهایی، تجرد قطعی، پرویز شاپور، مرگ در ۷۶ سالگی در انزوای مطلق، تجرد بعد از جدایی از فروغ، عارف قزوینی، مرگ در تنهایی، انزوا و بیماری سخت در ۵۴ سالگی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، مرگ در ۴۹ سالگی، سید حسن حسینی، مرگ در ۴۸ سالگی بعد از چند بار اخراج، حسین پناهی، مرگ در ۵۰ سالگی در فقر و انزوا.