تهاجم بیابان به سراسر ایران
خسرو شهبازی، سرپرست سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، ۱ دیماه در دیدار با استاندار گیلان، گفت حدود یکصد میلیون هکتار از اراضی کشور در معرض بیابانی شدن قرار دارند.
مساله افزایش نرخ بیابانی شدن و بیابانها در ایران موضوع تازهای نیست و پیش از این هم کارشناسان بارها دربارهاش هشدار دادهاند. با این همه، در این سالها، مقامهای مسئول هم بهجای ارائه برنامههای کارشناسی برای مقابله با این وضعیت، همپای دیگران به هشدار درباره رخدادی بسنده کردهاند که میتواند عوارض جبرانناپذیری برای کشور در پی داشته باشد.
مطابق تعاریف پذیرفتهشده، بیابانزایی فرایندی است که طی آن بهرهوری زیستی (قابلیت پشتیبانی از حیات) مناطق خشک تحت تاثیر عوامل مختلف انسانی و طبیعی کاهش مییابد و بهتدریج از بین میرود. کاهش این بهرهوری ممکن است در نتیجه عوامل متعدد از جمله تغییر اقلیم، جنگلزدایی، چرای بیرویه، فقر، ناپایداری سیاسی، آبیاری ناپایدار و مدیریت نامناسب منابع آب (سطحی و زیرزمینی) یا مجموعهای از این عوامل رخ دهد.
شواهد متعددی نشان میدهد در ایران، نه تنها سیاستهای تطبیقی برای سازگاری و کاهش اثر عوامل طبیعی مانند تغییر اقلیم به کار گرفته نشده، بلکه سیاستهای جاری به روند بیابانی شدن کشور دامن زده است.
زوال جنگلهای شمال
به گزارش روزنامه همشهری، روند بیابانی شدن در ایران منحصر به مناطق خشک کشور نیست و سرعت این روند تحت تاثیر سیاستهای مخرب در بخش منابع طبیعی به حدی است که استانهای مرطوب شمالی کشور را هم تهدید میکند.
هادی کیا دلیری، استاد دانشگاه و رییس انجمن جنگلبانی ایران، چهار سال پیش در گفتوگو با ایرنا، برداشت چوب بیش از توان تولید، بروز بیماریها و آفات، ایجاد واحدهای صنعتی و معدنی، تعلیف دام و همچنین عقبماندگی از تغییرات اقلیم جغرافیایی را از علتهای اساسی بیابانزایی و در نهایت، نابودی جنگلهای شمال معرفی كرد.
به گفته کیا دلیری، آمارهای منابع رسمی نشان میدهد که از سال ۱۳۳۴ تا سال ۱۳۸۶، هر سال بهطور میانگین حدود سه هزار هكتار از حجم و گستره جنگلهای شمال كاسته شده است و برخی مناطق شمال کشور به بیابان تبدیل شدهاند. این اتفاق در استان گلستان شدت بیشتری دارد و جنگلهای شمال همان راهی را میروند که چند دهه پیش، علیرغم هشدار پژوهشگران، برای زاگرس آغاز شد و حالا به بیابانی شدن بخشهای مهمی از این جنگلها منجر شده است. آنطور که عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت محیطزیست، میگوید سالانه بین ۵۰ تا ۶۰ هکتار از جنگلهای زاگرس خشک میشوند، اما این وضعیت در مراتع، دشتها و مناطق خشکتر بهمراتب وخیمتر است.
بیابان در بیابان
در حالی که بهطور طبیعی بخش مهمی از ایران را اکوسیستمهای بیابانی خشک و فراخشک تشکیل میدهد، عرصههای مختلف طبیعی ایران، از جمله دشتها و مراتع و درختزارها، با کاهش کارایی و درجاتی از بیابانی شدن مواجهاند.
محمد درویش، عضو هیات علمی سازمان جنگلها و مراتع، میگوید بهطور کلی در ایران، نرخ بیابانی شدن ۱ درصد است. به گفته درویش، بیماری درختان جنگل، تخریب جنگلها بهدست انسان به بهانه توسعه، افزایش فرسایش خاک، سیل و فرونشست زمین از نشانههای افزایش نرخ بیابانزایی در کشورند.
از مرگبارترین مراحل بیابانزایی تبدیل دشتها به بیابانهایی است که در آن مطلقا هیچ رستنیای وجود ندارد و خاک پایدار بهتدریج به تپههای ماسهای و تلهای خاک ناپایدار تبدیل خواهد شد. این اتفاق در دشتهای مرکزی ایران بهسرعت و تحت تاثیر مدیریت نامناسب آب و سدسازی در حال رخ دادن است.
دو سال پیش، سیدمحمدتقی سجادی، مدیركل منابع طبیعی و آبخیزداری قم، با اشاره به اینكه ۱۰۵ هزار هكتار از اراضی بیابانی این استان جزو كانونهای اصلی تولید ریزگرد است، به ایرنا گفته بود: «سدهای احداثشده در مسیر رودخانههای منتهی به دشت مسیله قم، مانع ورود آب به این كانون بحران و كنترل ریزگردها شده است.» این اتفاق، که در نتیجه دخالت مستقیم انسان و کاهش رطوبت خاک رخ میدهد، منحصر به این منطقه نیست و علاوه بر ریزگردها، عوارض بسیار دیگری دارد.
سدسازی، متهم اصلی
در سال ۱۳۹۵، معاون سازمان جنگلها و مراتع کشور سدسازی روی رودخانه زهره و خشکیدن دشت هندیجان را از عوامل مهم وجود ریزگردها در اهواز و خوزستان معرفی کرد.
هرچند در مورد اهواز بهدلیل منشا خارجی برخی ریزگردها، این گفتهها چندان مورد توجه قرار نگرفته است، در گوشه دیگر ایران، در سیستان و بلوچستان، ریزگردها و هجوم شن تحت تاثیر بیابانی شدن بهشدت افزایش یافته است. سدسازی روی رودخانه هیرمند در افغانستان باعث خشکیدن ۷۰ درصدی دریاچه هامون شده است و به گفته مدیرکل منابع طبیعی سیستان و بلوچستان، این خشکیدگی باعث افزایش غبار و طوفانهای شن در این استان شده است.
در مرکز ایران هم اوضاع تفاوت چندانی ندارد و محمدحسین شاملی، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان اصفهان، در سال ۱۳۹۶، از وجود ۱۶ کانون بحران ریزگرد به مساحت ۱ میلیون و ۹۰ هزار هکتار در اصفهان خبر داده بود. به گزارش همشهری، پیشتر حمید ظهرابی، مدیرکل محیط زیست استان اصفهان، با هشدار نسبت به تبدیل شدن تالاب گاوخونی به كانون ریزگردها گفته بود: «بر اساس مطالعات انجامشده، غلظت کادمیوم و سرب، كه منشا انسانی دارد، نسبت به خاک طبیعی در بستر تالاب بالاتر از حد استاندارد است، بهطوری كه این آلایندهها در خاک تالاب تجمع پیدا کرده است.» سدسازی و انتقال آب از زایندهرود یکی از دلایل اصلی خشکیدگی تالاب گاوخونی است.
بیابان، خالی از زندگی
سدسازی تنها مشکل این منطقه و سایر مناطق کشور نیست و روزنامه همشهری سال گذشته در گزارشی، چرای بیرویه و خشکسالی را عامل مرگ تدریجی مراتع نیمهسبز استان اصفهان دانست. این اتفاق علاوه بر ایجاد ریزگرد در بسیاری از مناطق کشور باعث خشکیدن مراتع، کاهش بهرهوری کشاورزی، بروز سیل و کاهش قابلیت ذخیرهسازی آب زیرزمینی شده است. این روندی است که توانایی پشتیبانی از حیات را کاهش میدهد و علاوه بر به خطر انداختن امنیت غذایی باعث ایجاد سیل مهاجرت از روستا به شهر و ایجاد حاشیهنشینی خواهد شد.
به گفته محمد درویش، بر اساس آمارهای موجود، از سال ۱۳۳۵ تاکنون، بیش از ۴۰ هزار روستا در ایران تحت تاثیر این پدیده از سکنه خالی شده که نشاندهنده شدت بیابانزایی در ایران است. نتایج یک نظرسنجی، که ۳ سال پیش انجام شد، نشان میدهد که در صورت فراهم بودن شرایط، ۹۷ درصد مردم اهواز تمایل به مهاجرت دارند.
با این همه، تدریجی بودن پدیده بیابانزایی باعث شده است به آن توجه چندانی نشود، در حالی که بیابانزایی تحت تاثیر سیاستهای غلط در بخش منابع طبیعی و آب باسرعت در حال پیشروی است و ریزگردها در مناطق مرکزی ایران، طوفان گردوغبار در تهران، فرونشست دشتها و کاهش میزان تولید غذا از پیامدهای این پدیدهاند و در گام بعدی، موج بزرگ مهاجران اقلیمی در راه است.