دستهای آلوده
«فوتبال ایران بازوی مهم نظارتیاش را از دست داد.» شاید شبیه جوک باشد اگر بگویم عادل فردوسیپور و برنامه بیستسالهاش اهرمی نظارتی بر فوتبال ایران بود و بسیاری از مدیرانِ نهتنها فوتبال، بلکه ورزش ایران، دوشنبه شبها را با کابوس افشاگری عادل سپری میکردند.
وقتی قرار بود یک تیم فوتبال از تهران به شهرستانی از استانهای شمالی منتقل شود، مهدی تاج در تماس تلفنی با نمایندهای که دنبال این انتقال بود گفت: «همه چیز این انتقال خوب است اما من از عادل میترسم!» مرد دوستداشتنی و سبزهروی تلویزیون ایران که با چهره، تیپ و ادبیات منحصربهفردش که در طول ۲۰ سال گذشته یک تنه آبروی رسانه ملی ایران را خریده بود، آگاهانه دستگاه شبیه به دستگاه قضایی فوتبال ایران را در دل رسانه ملی ساخته و پرداخته کرده بود که خود از وقوع بسیاری از بی قانونی ها، فساد و بی عدالتی در فوتبال ایران جلوگیری میکرد. برخی مدیرانی که در برنامه ۹۰ دادگاهی می شدند نهایتا به او میگفتند: «مگر تو قاضی هستی که محاکمه میکنی و حتی رای میدهی.» وقتی مدیری را پای خط میآورد و از چپ و راست به او یورش میبرد و انتهایش را باز میگذاشت تا مخاطبان میلیونی برنامه دربارهاش نتیجهگیری کنند، خیلی میگفتند بالاخره روزی عادل را پایین میکشند و این انتظار ۲۰ سال طول کشید تا مدیری جوان و وابسته به آنچه در ایران «ژن خوب» مینامند، این پرونده را مختومه اعلام کند.
حال اما رسانه ملی ایران که از کمبود مخاطب رنج میبرد و حتی به اندازه انگشتان یک دست هم برنامه ای درست، اصولی و پرمخاطب ندارد، بی شک بهترین برنامه اش را خود خواسته از دست داده و در این بین نوک پیکان انتقادها سمت علی فروغی مدیر جوان شبکه سوم نشان گرفته شده است که از همان ابتدا سعی کرد مقابل ۹۰ و عادل فردوسی پور قد علم کند. فروغی اما بیشتر شبیه ماموریست که باید پروژه حذف عادل را کلید میزد و گویی به او دیکته شده که این ماموریت را به هر ترتیبی به پایان برساند.ماموریتی که مدیر جوان را تبدیل به چهره ای منفور کرده است. مخاطبان رسانه ملی در انتظار دوشنبه شبها بودند تا عادل هر بار پرده از فسادی جدید بردارد و در روزهایی که دادگاه های مهم مفسدین اقتصادی غیرعلنی برگزار میشود، حداقل در انتظار عادلی باشند که در دادگاه ۹۰ بی پرده و بدون ترس از اتفاقات فوتبال بیمار ایران پرده برداری کند. بسیاری از روزنامه نگاران و چهره های نزدیک به فردوسی پور معتقدند همین یکه تازی و زبان سرخش، سر او را بر باد داده و حالا فرزند رسانه ملی در اوج پختگی و محبوبیت باید فرزند ۲۰ ساله اش را به دستان نامادری بسپارد.
بیراه نیست اگر بگوییم؛ بخش بزرگی از بدنه فوتبال ایران که در بیست و اندی سال گذشته با ترس دادگاهی شدن در برنامه ۹۰ سپری کرده بودند حالا با خیال راحت به جولان در فوتبال بیمار ایران ادامه میدهند و دیگر ابایی ندارند که دوشنبه شبی و عادلی و افشای رازی در کار است. مدیران رسانه ملی خواسته یا ناخواسته به بروز فساد در فوتبال ایران کمک کردند و با دست خودشان نه پروژه حذف عادل، بلکه پروسه سقوط رسانه ملی و از دست دادن اندک مخاطبانشان را کلید زدند.