سندرم نیمکت بیقرار
لیگ برتر نوزدهم پر از اتفاقات و رکوردهای ویژه بود. دیرهنگامترین شروع تاریخ بازیها، طولانیترین وقفه در میانه بازیها، تغییر مدیران عامل در همان هفته اول و حالا یک رکورد منحصر به فرد در تغییر مربیان. به این آمار وحشتناک توجه کنید؛ «۳۲ تغییر سرمربی تنها در ۱۲ تیم لیگ برتری».
این تغییرات در حالی رخ داده که هنوز در هفته بیست و چهارم لیگ قرار داریم و اگر براساس آماری که تا اینجای کار ثبت شده است، حرکت کنیم باز هم باید انتظار تغییرات روی نیمکت مربیگری تیمها را داشته باشیم. فوتبال باشگاهی ایران مشکلات عدیدهای دارد اما به نظر میرسد دچار بیماری تازهای شده است که «سندرم نیمکت بیقرار» نام دارد و نشان از آشفتگی، عدم استراتژی و هدفگذاری مدیران باشگاهی دارد.
برکناری چهار مدیرعامل در هفته اول
نگاه اهالی فوتبال به تهدید فیفا برای ورود زنان به ورزشگاهها و شروع دیرهنگام لیگ نوزدهم بود که در همان هفته اول اخبار غافلگیرکنندهای شنیده شد. در پایان هفته اول لیگ برتر، چهار مدیرعامل تغییر کردند که در نوع جالب و یک رکورد منحصر به فرد محسوب میشد. پرسپولیس، ذوبآهن، ماشینسازی و پارسجنوبی، باشگاه هایی بودند در پایان هفته اول مدیران عامل خود را برکنار کردند. خبر برکناری سعید آذری، ایرج عرب، بهرام رضاییان و جمشید خطیبی، حتی مهمتر از افتتاحیه لیگ و نتایج بازیها در هفته اول بود. تغییر مدیرعامل قطعا نخستین فردی را که تحت تاثیر قرار میدهد، سرمربی تیم است. تغییر نگرش، تغییر سلیقه و این یعنی چهار مربی در همان هفته اول جایگاه خود را متزلزل دیدند و این آغازی بود برای ثبت رکورد تغییر سرمربی در تیمهای لیگ برتری. در این بین نباید از نقش هیات مدیرهها و عدم وجود استراتژی درست در مدیریت کلان باشگاهها غافل شد. مدیران براساس معیارهای درست انتخاب نمیشوند و مدیری که بر سر کار میآید نقشه راه درستی برای تعیین سرمربی ندارد بنابراین، انتخابهایی عجلهای برای نیمکتها انجام میشود که فرجامش، برکناری بعد از چند نتیجه ضعیف است.
یک توصیه از رهبری؛ مربی ایران بهتر است
لیگ نوزدهم که آغاز شد مربیانی مانند آندرهآ استراماچونی، گابریل کالدرون و مصطفی دنیزلی، مربیان سرشناس خارجی بودند که هدایت استقلال، پرسپولیس و تراکتور را برعهده داشتند. اما پیش از اینکه نرخ دلار در ایران به عدد عجیب و غیرقابل باور امروز برسد و دستمزد خارجیهای فوتبال ایران سرسامآور شود، این رهبر جمهوری اسلامی بود که یک اظهارنظرش شبیه قانونی شد برای قطع همکاری با خارجیهای نامآشنای فوتبال ایران. همان توصیه رهبری در کنار مدیریت بیتدبیر سرخآبیهای تهران، نسخه خروج مربیان این دو تیم را پیچید و هر دو باشگاه نیم فصل دوم را با مربیان داخلی آغاز کردند. در قطع همکاری استراماچنی و کالدرون تنها توصیه رهبر جمهوری اسلامی تاثیر نداشت بلکه نوع مدیریت مدیران وقت دو باشگاه و وعدههای دروغین به دو مربی نیز تاثیرگذار بود و در نهایت دو بدهی سنگین روی دست سرخآبیها ماند. در تراکتور اما اوضاع کمی متفاوت بود. مالک متمول تراکتور عادت ندارد فصل را با یک مربی به پایان برساند و تغییر مربی در این تیم تقریبا موضوعی عادی است.
ردپای دلالها در تغییرات پیدرپی
مدیران فوتبال باشگاهی در ایران کمطاقت شدهاند، مشکلات مالی دارند و میدانند نتایج و جایگاه تیم مستقیما در عمر مدیریتشان تاثیر دارد اما این دلایل برای برکناری چندباره مربی در یک تیم کافی نیست و به یک محرک پرقدرت بیرونی احتیاج دارد. فوتبال ایران محیطی بکر و جذاب برای فعالیت انواع دلالها است و هر نقلوانتقالی اعم از بازیکن و مربی برای دلالها سرشار از منافع مالی است، بنابراین از همان روزهای ابتدایی آغاز لیگ و پس از یکی دو شکست کارشان آغاز میشود و اگر به نامها دقت کنید متوجه خواهید شد که همیشه گزینههایی تکراری وجود دارند که در ابتدای فصل بیکار هستند و بعد از یکی دو هفته گزینه مربیگری چند تیم میشوند. شاید یکی از مهمترین دلایل تغییرات پی در پی مربی در لیگ برتر ایران که حالا به رکوردی خاص در این زمینه رسیده است، وجود دلالها باشد که قطعا از کنار مربیان و همچنین نقل و انتقال بازیکنانی که در لیست سرمربی جدید قرار میگیرند، سودی سرشار به دست میآورند. در لیگ دسته اول نیز اوضاع بهتر از لیگ برتر نیست اما در این دسته بیشتر از دلالها، این بنگاههای شرط بندی هستند که مستقیما بر روی سرنوشت مربیان تاثیر دارند، موضوعی که چند مدیر و مربی در لیگ دسته اول نیز به آن اشاره کردهاند. در لیگ دسته اول فوتبال ایران نیز همواره مربیانی حضور دارند که در ابتدای فصل استراحت میکنند و بعد از چند هفته کاندید هدایت تیمهای مختلف میشوند.
با ثباتها به بهشت میروند
در بین شانزده تیم لیگ برتر تنها چهار تیم هستند که دست به ترکیب کادرفنی خود نزدهاند. فولاد خوزستان، سپاهان اصفهان، ساپیا و نفت مسجد سلیمان که میتوان به آنها لقب باثباتهای لیگ برتر روی نیمکت را اهدا کرد. باشگاههایی که از حالا برای فصل بعد نیز از مربیانشان برنامه خواستهاند و مشخص است به دنبال برنامهای بلند مدت هستند. اما چهار تیم از بین شانزده تیم حاضر، یعنی تنها ۲۵درصد از لیگ برتریها روی نیمکت ثبات داشتهاند که آماری ناامید کننده است و در هیچ کجای دنیا چنین رکوردی وجود ندارد. در بین تیمهای لیگ برتری اما تنها تیمی که با وجود تغییر در کادرفنی وضعیت خوبی دارد، پرسپولیس است که در صدر جدول قرار دارد ولی در سوی مقابل و اردوگاه رقیب دیرینه قرمزها، استقلال قرار دارد که پیش از تغییر در کادرفنی جزو مدعیان اصلی قهرمانی بود و با استرا صدرنشین شد اما ناگهان با رفتن مرد محبوب ایتالیایی، همه چیز تغییر کرد. جالبترین موضوع در تغییرات گسترده کادرفنی در تیمهای لیگ برتری، تغییر چهار مربی در یک فصل است که این هم در نوع خود بیسابقه است و میتواند جزو رکوردها ثبت شود. شاهین بوشهر و ماشینسازی تبریز در این فصل شاهد برکناری ۳ مربی و روی کار آمدن نفر چهارم بودند. تیمهایی که با تغییرات گسترده مربی، دچار خسارتهای مالی بالایی شدند و هر کدام تبدیل به یک پرونده مالی در کمیته انضباطی خواهد شد.
کپی از روی دست همسایهها
رسانههای ورزشی و مدیران فوتبالی ایران تا مدتها یک سوژه مهم در اختیار داشتند و معتقد بودند کشورهای همسایه، در فوتبال مدیرانی کم حوصله دارند و بعد از اولین شکست، سرمربی را اخراج میکنند و به دنبال اهداف بلند مدت نیستند. امروز اما اوضاع تغییر کرده است و آنچه دست مایه طنز مدیران ایرانی قرار گرفته بود، حالا بلای جان فوتبال ایران شده است. کشورهای همسایه به صبر خوبی در مدیریت فوتبال رسیدهاند و این مدیران ایرانی هستند که از همان هفتههای دوم و سوم و بعد از یک شکست سراغ مذاکره با گزینههای دیگر میروند. ویروس تازهای که اگر واکسنش به موقع کشف و به مدیریت فوتبال ایران تزریق نشود تبدیل به یک اپیدمی خطرناک خواهد شد و میتواند در بلند مدت به فوتبال ملی ایران آسیب برساند.